بازیگران افزایش بهرهوری در معادن
حدود ۶/ ۰ علم دانشبنیان دنیا در ایران تولید میشود. برخی آمارها حاکی از آن است که از مجموع محصولات تولیدی در کشور فقط یک الی ۲درصد از دانش بالا برخوردار است، همچنین سهم اقتصاد ایران از تولیدات دانشبنیان کمتر از ۳درصد است. همین عامل سبب شدهاست که محصولات با دانش و فناوری زیاد در میزان صادرات نیز نقشی نداشتهباشند. تولیدات دانشبنیان در شرایط فعلی، علاوهبر درآمدریالی باید درآمد ارزی نیز داشتهباشند. کمتر از ۲درصد صادرات ایران محصولات با فناوری بالا است. براساس آمارهای ارائهشده در ابتدای امسال، متوسط هر کیلوگرم کالای صادراتی حدود ۳۰سنت است؛ درحالیکه متوسط هر کیلوگرم کالای وارداتی بیش از یک دلار و ۳۰سنت ارزش دارد. با توجه به نیاز سایر کشورها به مواد معدنی غنی در داخل کشور، با افزایش زنجیره ارزش توسط تامین ماشینآلات با فناوری زیاد در داخل کشور، پتانسیل زیادی در بخش معدن برای افزایش درآمد ارزی وجود دارد. برای جهش بهرهوری نیاز به برداشتن سنگ بزرگ در ابتدای کار نیست. تسهیل شرایط برای توسعه شرکتهای دانشبنیان کوچک و متوسط سبب رشد تدریجی و مداوم دانش در این حوزه خواهد شد. در کنار این موارد، رشد پایدار نیز باید موردتوجه قرار گیرد. در رشد پایدار، ایجاد اشتغال نیز درنظر گرفته میشود.
حوزه معدن و صنایع معدنی این شرایط را دارد که علاوهبر بهکارگیری دانش، رشد پایدار و اشتغال نیز ایجاد کند؛ در واقع بهکارگیری دانش در بخش معدن و صنایع معدنی علاوهبر نوآوری، نانآوری هم ایجاد میکند. در این زمینه، منابع نسل چهارم نباید نادیده گرفته شوند. برای دستیابی به اهداف در این زمینه لازم است موانع برداشته شوند تا چشمههای دانش در کشور بههم بپیوندند. در نتیجه آن رودخانه دانش در این بخش ایجاد میشود، بنابراین باید به چند موردتوجه داشت؛ نخست اینکه در حالحاضر، عمدتا حوزه دانشبنیان در کشور بهعنوان بخشی با فناوریهای خیلی پیچیده درنظر گرفتهشدهاست. گاهی تغییر کوچکی در بخش معدن و صنایع معدنی سبب تغییر اساسی در تولید و افزایش بهرهوری میگردد، از اینرو الزامی در ساخت محصول برای این بخش نباید درنظر گرفته شود، لیکن براساس شرایط حاکم بر ثبت کالای دانشبنیان، این موارد بعضا شرایط ثبت را پیدا نمیکنند؛ در نتیجه مشمول شرایط حاکم بر تولیدات دانشبنیان از جمله معافیت مالیاتی نمیشوند. دوم آنکه براساس موارد اشارهشده در بالا، سوقدادن دانش برای رفع مشکلات در بخش معدن و صنایع معدنی نیز نوعی فعالیت دانشبنیان است، لذا باید برای این شرایط هم تسهیلاتی مانند سایر تولیدات دانشبنیان درنظر گرفته شود. سوم آنکه در برخی محصولات دانشبنیان بعضی سرفصلها وجود ندارد، بنابراین برای تعریف آنها در برخی وزارتخانهها مانند صمت مشکلات زیادی وجود دارد؛ در واقع برخی محصولات دانشبنیان جدید هستند؛ از اینرو در ثبت و معرفی آنها دشواریهایی وجود دارد. بنابراین در اینخصوص نیز میتوان از توانایی بالقوه خانه صنعت، معدن و تجارت استفاده کرد تا صدور مجوز در این زمینه تسریع شود.
این موضوع سبب ورود سریعتر و بهتر فناوری به بخش معدن میشود. چهارم آنکه در برخی موارد پروسه ثبت محصول دانشبنیان طولانی است. این موضوع نیز به شرکتهای تولید و عرضهکننده محصول دانشبنیان ضرر میرساند. پنجم آنکه سرمایه انسانی و تحقیق و توسعه دو عامل موفقیت برای شرکتهای دانشبنیان، بهویژه در حوزههای کوچک و متوسط هستند. تبدیل نیروی انسانی به سرمایه انسانی در بخش تحقیق و توسعه شرکتهای دانشبنیان صورت میگیرد، لذا توجه به این مقوله برای حمایت از نیروی انسانی بخش معدن و صنایع معدنی بسیار ضروری است. ششم آنکه ایدههایی که از طرف دانشگاهها ارائه میشود از منظر کسبوکار عمدتا بیگانه است، لذا بخشخصوصی که تجربه کافی درخصوص راهاندازی کسبوکار دارد و مسائل و چشماندازهای این بخش را بهخوبی میشناسد در این زمینه بهتر میتواند نقش ایفا کند. دانش باید براساس نیاز صنعت و معدن رشد کند. در جهان معمولا از پروژهها به سمت دانشبنیانشدن حرکت میشود. دانشی که بدون توجه به این مقوله در دانشگاهها ایجاد شود توان لازم برای رفع مشکلات کشور را ندارد؛ در واقع تولید علم در دانشگاه نیازمحور نیست؛ در نتیجه اثر چندانی بر افزایش بهرهوری و توسعه فناوری در بخش معدن و صنعت ندارد، بنابراین اگر شرایط برای تاسیس اکوسیستمهای استارتآپی در بخش معدن و صنایع معدنی تحتنظر خانه صنعت، معدن و تجارت ایجاد شود، تحقق این هدف تسهیل میشود.
هفتم آنکه فعالیت دانشبنیان به فضای آرام و نبودن تورم برای رشد نیاز دارد. تورم مثل توفان است که توسعه ایجادشده را تخریب میکند. شرکتهای دانشبنیان شرکتهای کارگربر هستند، لذا تورم سبب آسیب جدی به آنها میشود. اگر تورم بالا باشد، هزینه سرمایه را هم بالا میبرد. از طرفی، در شرایط تورم، بازده و سود در بازار بیشتر از تولید است. همچنین اگر سرمایه در بخش تولید گذاشته شود مشمول مالیات میشود. درحالیکه همین سرمایه در بانک از ریسک کمتر برخوردار است و مشمول مالیات نیز نمیشود. از اینرو تورم سبب کاهش انگیزه برای سرمایهگذاری در فعالیت برای تولید محصولات دانشبنیان میشود. این واضح است که تامینمالی و سرمایهگذاری در بخش معدن در کنار رفع مشکلات اساسی سبب تبدیل سریعتر علم به ثروت در این بخش میشود. تامینمالی معمولا از طریق بانک و بورس انجام میشود. نگاه نظام بانکی به سوابق گذشته شرکتها و مشتریان قبلی است. در نتیجه شرکتهای دانشبنیان جدید بخت زیادی برای تامینمالی خود ندارند. البته شرکتهایی که به مرحله بلوغ برسند معمولا نیازی به تامینمالی ندارند. این موضوع برای شرکتهای کوچک و متوسط معدنی و فعالیتهای کسبوکارهای خرد و متوسط مرتبط با بخش معدن بیشتر حائزاهمیت است. البته قابلتوجه است که از حدود ۶۷۰۰ شرکت ثبتشده در بورس نیز تنها تعداد اندکی شامل شرکتهای دانشبنیان هستند، بنابراین ایجاد و تقویت صندوقهایی برای سرمایهگذاری طولانیمدت در بخش معدن جدی گرفته شود.