شهرام جباری‌زادگان / کارشناس شهری

«معترضان به آلودگی هوا در اسکوپیه پایتخت مقدونیه در برابر ساختمان دولت گرد هم آمدند و با دولت این کشور اتمام حجت کردند که تا 15 ژانویه (25 دی) فرصت دارند تا برای رفع آلودگی شدید هوای این شهر اقدامات اساسی انجام دهند.»

متن بالا، عین خبری است که چند روز قبل از این شهر اروپایی مخابره شد. متن حاضر را با خبر فوق آغاز کردم تا در همین ابتدا تاکید کنم که نگارنده، اعتقاد دارد مسوولیت مستقیم آلودگی هوا با دولت است و فرقی نمی‌کند، تهران باشد یا مشهد یا اسکوپیه یا پکن و همچنان فرقی نمی‌کند که رئیس دولت آقای احمدی‌نژاد باشد یا آقای روحانی. دولت باید آنقدر اقتدار داشته باشد که تمام دستگاه‌های اجرایی از مدیریت شهری گرفته تا مدیریت انتظامی را به انجام دقیق و کامل تکالیف و وظایف‌شان مجاب کند. چه کسی است که نداند هوا یکی از ۵ عنصر ضروری برای ادامه حیات انسان‌ها و البته مهم‌ترین آنها است، چرا که انسان می‌تواند ۵ هفته بدون غذا و ۵ روز بدون آب زنده بماند، اما بدون هوا حتی ۵ دقیقه هم نمی‌تواند زنده بماند. در سال ۱۳۵۴ یعنی درست ۴۰ سال قبل، اولین قانون جلوگیری از آلودگی هوا در تهران و سایر شهرهای بزرگ کشور در مجلس شورای ملی وقت مورد تصویب قرار گرفت و این در حالی است که قرن‌ها قبل، ابن سینا در کتاب قانون خود در موضوع طب، نوشته بود: «اگر یکی از مواد تشکیل‌دهنده هوا بیشتر یا کمتر از حد لازم باشد، گوهر هوا به تباهی می‌گراید.»

منابع آلاینده هوا بر اساس منشأ به دو دسته طبیعی و مصنوعی تقسیم می‌شوند: منابع طبیعی از قبیل توفان‌های گرد و غبار و آتش‌سوزی جنگل‌ها است و منابع مصنوعی که خود به دو بخش ساکن شامل آلودگی خانگی و آلودگی صنعتی و متحرک که حمل و نقل را در بر می‌گیرد، تقسیم می‌شود. از نگاهی دیگر، آلاینده‌های هوا را از نظر منشأ می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: اولیه که به همان شکل و ترکیب که از منابع تولید خارج شده‌اند، در هوا وجود دارند مانند CO و ثانویه که معمولا از ترکیب آلاینده‌های اولیه تولید می‌شوند مانند NO۲. واقعیت این است که در تهران، خصوصیات آب و هوایی، ویژگی‌های جغرافیایی، شکل توپوگرافی شهر و وجود پدیده وارونگی دما (اینورژن) به تشدید آلودگی هوا دامن می‌زند. وارونگی دما، پدیده‌ای است فیزیکی که معمولا اواخر پاییز و اوایل زمستان و وقتی هوا سرد و ساکن می‌شود، اتفاق می‌افتد و طی آن گازهای مصرفی و متراکم در هوا به جای صعود به بالای جو، وارونه عمل کرده و به پایین جو نزول می‌کنند و هوای سرد و ساکن، مانع بالا رفتن گازهای آلوده می‌شود. به قول یک متخصص محیط زیست به نام Kneese، «انسان‌ها در هوای آلوده در همان وضعی هستند که ماهی‌ها در آب‌آلوده قرار دارند.» شدت و غلظت آلودگی هوا به ویژه ذرات معلق که آلایندگی غالب تهران است، در به خطر انداختن سلامت انسان‌ها و حتی به مخاطره انداختن جان آنها، می‌تواند موثر باشد. ذرات معلق، انواع مواد پراکنده در هوا هستند که به دو گروه زیر ۱۰ میکرون و زیر ۵/ ۲ میکرون تقسیم می‌شوندکه با ورود به ریه، وارد جریان خون می‌شوند. در حالی که می‌دانیم یکی از دلایل اصلی تولید انواع آلاینده‌ها از جمله ذرات معلق، فعالیت انبوه خودروهایی است که هر هفته بیش از ۱۰۰ میلیون لیتر بنزین در تهران مصرف می‌کنند و...

با توسعه حمل و نقل عمومی به ویژه تکمیل حمل و نقل ریلی می‌توان حجم قابل توجهی از آلودگی را کاست، متاسفانه مسوولانی که حداقل انتظار مردم از آنها، این است که برای سلامتی جان آنها که مهم‌ترین سرمایه هر انسانی است،‌ ارزش قائل شوند،گویی هیچ وظیفه‌ای در قبال مردمی که آنها را به مسوولیت رسانده‌اند، ندارند.

در چنین شرایطی، خواندن اخباری همچون اختصاص ۲ میلیون دلار برای حفاظت از یوزپلنگ ایرانی در کشورمان از سوی نمایندگی سازمان ملل در تهران، قبل از اینکه انسان را خوشحال کند که بیگانگان به فکر حیات جانداران سرزمین‌مان هستند، آدمی را به فکر فرو می‌برد که مگر حیات شهروندان تهرانی آنقدر ارزش ندارد که دولت خودمان از میلیاردها دلار درآمد نفتی، چند میلیون دلار را به آنها اختصاص دهد تا از آلودگی هوا خفه نشوند؟ اشکال کارمان این است که استراتژی‌مان در برابر آلودگی هوا از درمان ناقص پس از عود کردن بیماری از طریق تزریق مسکن‌های موقت مانند تعطیلی مدارس و اجرای طرح زوج و فرد از درِ منزل فراتر نمی‌رود، در صورتی که باید بر پیشگیری از ابتلا به بیماری با استفاده از مجموعه‌ای از راهکارهای حمایتی همچون کمک به توسعه حمل و نقل عمومی با محوریت حمل‌و‌نقل ریلی استوار باشد و مجبور نباشیم هنگام به اوج رسیدن بحران، کاسه چه کنم چه کنم به دست بگیریم. نکته‌ای که نباید در این میان مفغول بماند، این است که تا زمانی که تاثیر افزایش جمعیت بر تغییرات آب و هوایی را در نظر نگیریم، هیچ مشکلی حل نمی‌شود.هر چه جمعیت بیشتر باشد، تعداد خودروها و تراکم ساختمان‌ها زیادتر می‌شود و در نتیجه مصرف سوخت و تولید آلودگی افزایش می‌یابد و از این منظر، می‌توان از افزایش جمعیت به‌عنوان دلیل اصلی آلودگی هوا نام برد. فراموش نکنیم ما نه‌تنها هوای دیگران را نداریم، بلکه هوای خود و خانواده‌مان را هم نداریم.

ما نه تنها هوای شهر و کشورمان را آلوده می‌کنیم، بلکه هوای جهان را نیز می‌آلاییم، به‌طوری که ایران بالاتر از کشوری کاملا صنعتی مانند کانادا، هشتمین کشور جهان از نظر تولید گازهای گلخانه‌ای است و نجات تهران، گامی بلند در نجات ایران و گامی کوچک در نجات جهان از آلودگی محسوب می‌شود. امروز با ادامه آلودگی هوا و تغییرات جوی، نه تنها انواع پرندگان رنگارنگ از آسمان آبی تهران کوچ کرده‌اند تا کودکان شهرمان، تصور کنند آسمان تهران از ابتدا سیاه بوده و کلاغ‌ها را به‌عنوان تنها پرندگان این شهر بشناسند، بلکه پرندگان در اقصی نقاط جهان نیز حرکت به سوی قطب شمال و قطب جنوب را آغاز کرده‌اند تا از آثار و تبعات خطرناک آلودگی‌های زیست محیطی دور بمانند و شاید تمام این نشانه‌ها، تلنگری باشد به ساکنان این شهر خاکستری که در گوش برخی که هنوز آلودگی صوتی قدرت شنوایی آنها را ضعیف نکرده، طنین افکنده و در گوش بعضی که سر و صدای این شهر باعث ضعف شنوایی‌شان شده، زمزمه کند که وقت آن رسیده که از تهران کوچ کنیم...

*منبع:ضمیمه آخر هفته دنیای اقتصاد