نگاهی به انتخابات سازمان نظام مهندسی ساختمان - ۲ شهریور ۹۱
بخش پایانی
پرسش این جاست که در این هیاهو مهندسان و اهل حرفه کجایند؟ چندان که پیشتر گفتم در دورههای گذشته همواره چیزی کمتر یا در حدود ده درصد از مهندسان عضو در انتخابات شرکت کردهاند. به این ترتیب میتوان گفت به نوعی مسوولیت وضع فعلی در واقع به گردن آن نود درصد اکثریت خاموش است که خود را کنار کشیده واز همه بدتر بیعملی خویش را توجیه میکنند.
علی رضا سرحدی *
بخش پایانی
پرسش این جاست که در این هیاهو مهندسان و اهل حرفه کجایند؟ چندان که پیشتر گفتم در دورههای گذشته همواره چیزی کمتر یا در حدود ده درصد از مهندسان عضو در انتخابات شرکت کردهاند. به این ترتیب میتوان گفت به نوعی مسوولیت وضع فعلی در واقع به گردن آن نود درصد اکثریت خاموش است که خود را کنار کشیده واز همه بدتر بیعملی خویش را توجیه میکنند. واقعیت این است که تا وقتی ما مهندسان این گونه باشیم و این گونه انفعال خود را توجیه کنیم، همین آش و همین کاسه است. به قول زنده یاد دکتر قالیبافیان، اگر قهر کنی شامت را خواهند خورد و خوردهاند و دارند میخورند و چه قدر خوشحالند از شنیدن این گونه حرفهای ما و دیدن اینگونه عملکردمان.
البته ناگفته نماند که در این بیست ساله همواره شماری از دلسوزان حرفه تا آنجا که توانستهاند تلاشهایی کردهاند که به دلایل یاد شده در بالا، کمتر نتیجه داده است. کمترین دستاورد این تلاشها، دستیابی به یک جمعبندی از مجموعه نظام مهندسی، قانون و وضع موجود است که میتوان آن را همچون شعاری برای تعریف نظام مهندسی قانونی و مطلوب و کارآ در نظر داشت:
۱ - استقلال نظام مهندسی؛ یعنی تا این سازمان استقلال نداشته باشد و به دست اهل حرفه اداره نشود، نمیتواند کوچکترین قدمی برای اعضا بردارد؛ چرا که تا وقتی اختیارات به دست دیگران باشد، هر گاه ممکن است منافع و مصالح ایشان اجازه ندهد که مهندسان به حقوق صنفی و حرفهای خود برسند. کما اینکه تا امروز چنین بوده و همیشه در آخرین لحظه جلوی کار گرفته شده است. استقلال؛ یعنی مهندسان اهل حرفه وارد هیات مدیره شوند و دولتیها و مهندسان شهرداری در هیات مدیره جایی نداشته و در جایگاه واقعی خودشان با سازمان همکاری کنند.
۲- مشارکت مهندسان؛ یعنی هیچ فرد، گروه، یا هیات مدیرهای نمیتواند بدون همکاری و مشارکت سازمان یافته و موثر هفتاد هزار عضو نظام مهندسی برای ایشان و جامعه، برنامهریزی و تصمیمگیری کند. ما به نمایندهای که خود توانایی همه کار داشته باشد نیاز نداریم، ما کسی را میخواهیم که به ما، به بدنه سازمان اعتقاد داشته و راه را برای مشارکت مهندسان در سرنوشت حرفهای خود باز کند.
۳- و سرانجام، اجرای قانون؛ که همین قانون ناقص و پر تناقض، پتانسیلهایی مترقی دارد و از قضا کسانی که همواره سعی در دور زدن قانون داشتهاند بعضا با شعار اصلاح قانون، جماعت را دنبال نخود سیاه فرستادهاند. در چنین شرایطی برای اصلاح نظام مهندسی، باید عرصه را عوض کرد، مهندسان باید بازی را داخل زمین خود بیاورند. نمیدانم آن روز چه روزی است، - و البته امیدوارم امروز باشد - روزی که آن نود درصد اکثریت خاموش مهندسان از خواب بیدار شوند، انگیزه بیابند و وارد عرصه شوند. مهندسان باید فقط اهل حرفه و نمایندگان تشکلهای حرفهای و مهندسی و کسانی را که از راه مهندسی - نه رانت خواری و دلالی - امرار معاش میکنند به هیاتمدیره سازمان بفرستند. برای اصلاح امور باید تعریف دیگری از نظام مهندسی به مثابه یک نهاد مدنی حرفهای، مهندسی و مردمی به دست دهیم.
*کارشناس ارشد معماری
alisarhadi@yahoo.com
ارسال نظر