به نظر می‌‌‌رسد،‌‌‌ فهم سیاستگذار از بخش مسکن و ساختمان شبیه «برداشت از مرغ تخم طلا» است. عاملان و طراحان مالیات ماده ۷۷ تصور می‌‌‌کنند، با این مالیات می‌‌‌توانند منابع دولت را تامین کنند. اما واقعیت آن است که «صنعت ساختمان» با این مدل، نه تنها ظرفیت تامین مالی بودجه را ندارد که با آسیب‌‌‌هایی که از «مالیات بر تولید» می‌‌‌بیند، حتی ظرفیتی را که برای رشد اقتصادی کشور دارد هم سرکوب می‌شود. درخصوص نحوه اخذ مالیات ماده ۷۷ به طور کلی استنباط این است که دولت مانند چینی‌‌‌ها که در صنعت از مهندسی معکوس برای رسیدن به اهداف تکنولوژیک استفاده می‌‌‌کنند، درخصوص اخذ مالیات به جای استفاده از روش‌‌‌های علمی از مهندسی معکوس استفاده می‌‌‌کند. یعنی منابع بودجه مورد نیاز از طریق اخذ مالیات به هر روش ممکن و حتی از طریق فشار بر بخش تولیدی از جمله صنعت ساختمان‌‌‌سازی تامین می‌شود. در این مسیر غلط تعریف شده، هر مدیر مالیاتی که بتواند این سهم را اخذ کند مدیر موفق و در غیر این‌صورت مدیری نالایق شناخته می‌شود.

با این روش چند اتفاق بسیار بد رخ می‌‌‌دهد. اول حذف مدیران موفق و شایسته در مجموعه اقتصادی دولت است. دوم تحت فشار قراردادن فعالان اقتصادی که هر چند تکالیف مشخصی در قانون بابت پرداخت مالیات دارند ولی متاسفانه با جمله «من باید این میزان مالیات را از شماها اخذ کنم!» مواجه می‌‌‌شوند. در واقع، مالیات‌‌‌ستانی به جای آنکه در خدمت «رونق تولید و مهار فعالیت سفته‌‌‌بازانه» باشد تا بخش واقعی اقتصاد رشد کند، باعث سرکوب تولید شده است. ادامه این روش غلط، عدم موفقیت را به دنبال خواهد داشت. بخش تولید، صنعت ساختمان‌‌‌سازی و تجار در نقش موتورران‌‌‌‌های اقتصاد و پیشران کشور هستند که سهم بسزایی در رشد و تقویت درآمد ناخالص ملی و میزان اشتغال‌زایی و به تبع آن افزایش رفاه جامعه دارند. اما با این روش‌‌‌های غلط مدیران شایسته کشور روانه منزل شده‌‌‌اند ، چند نفر از فعالان اقتصادی را روانه زندان کرده یا از کشور فراری داده‌‌‌ایم.

متاسفانه شاهد این هستیم که مدیران اجرایی با مد نظر قراردادن تبصره و ماده‌‌‌هایی در قانون سعی در رسیدن فقط به «نتیجه عددی» اخذ مالیات را دارند نه پیشرفت و اعتلای کشور که هدف اصلی قانونگذار بوده است. برداشت‌‌‌های شخصی و اعمال سلیقه که بعضا با چراغ سبز مدیران رده بالاتر و دور زدن روح اصلی قانون توسط عده‌‌‌ای از مجریان اخذ مالیات‌‌‌های تکلیفی خصوصا در بخش ساختمان باعث سردرگمی بسیاری از فعالان این بخش شده است به طوری که خیلی از سرمایه‌‌‌گذاران این صنعت را دلسرد کرده است. متاسفانه دورنمای قوانین فعلی این طور به ذهن متبادر می‌‌‌کند که عده‌‌‌ای برای تامین بخشی از بودجه کشور از مهندسی معکوس استفاده کرده‌‌‌اند و درآمد صنعت ساختمان را چاه وسیعی در نظر گرفته‌‌‌اند که هیچ وقت به انتهای آن نخواهند رسید. نیازی به شمردن و ارائه آمار در این نوشته در خصوص میزان تاثیرگذاری صنعت ساختمان‌‌‌سازی در کشور نیست که بارها و بارها این آمار ارائه شده است و متاسفانه گوش شنوایی وجود نداشته است.