دکتر پویا علاءالدینی - متخصص برنامه‌ریزی شهری و دانشیار گروه برنامه‌ریزی اجتماعی دانشگاه تهران

تهران وضع خاصی دارد. این شهر به‌عنوان پایتخت کشوری نفت‌خیز با دولتی متمرکز از منافع اقتصادی گسترده‌‌‌ای بهره‌مند شده و به همین دلیل نیز تحت تاثیر فشارهای خیل جمعیتی قرار گرفته است که می‌خواهد از این منافع منتفع شود (و البته به شکلی کاملا نابرابر منتفع می‌شود). برای مواجهه با رشد شتابان شهر تهران، سرمایه‌گذاری‌های بزرگی، چه به دست بخش عمومی و چه از سوی بخش خصوصی صورت گرفته است.

اما به‌رغم این سرمایه‌گذاری‌ها که میزان قابل‌توجهی از آن صرف ارتقای زیرساخت‌های شهر هم شده، جنبه‌های متعددی از کیفیت زندگی در تهران پیوسته کاهش یافته است؛ از آنجا که بخش بزرگی از سرمایه‌گذاری‌ها یا ناکارآمد و غیرهدفمند بوده یا سوگیری به نفع بازیگران و گروه‌های خاص داشته است. مردم این شهر با نابسامانی فضایی، نابسامانی ترافیکی و عدم امنیت و کارآیی آمد وشد، نابرابری شدید اقتصادی و فضایی، زشتی فزاینده محیط مصنوع، فقدان امکانات کافی اجتماعی و فرهنگی، افزایش تنش‌ها و افول اخلاق شهروندی، افزایش ریسک سوانح طبیعی و دست‌ساخته و نیز مسائل گسترده زیست محیطی دست به گریبان هستند. شاید بتوان ادعا کرد که این مجموعه مشکلات وضع تهران را بحرانی کرده است. اما منشأ بسیاری از این مصائب را باید در ابعاد مختلف ناکارآمدی مدیریت و برنامه‌های شهری جست. در میان ابعاد گوناگون ناکارآمدی مدیریت و برنامه‌های شهری می‌توان به گستردگی زمین‌‌بازی، زمین‌خواری، تراکم‌فروشی، شهرفروشی و ضعف شدید در ساماندهی آمد و شد در تهران اشاره کرد.

البته اینها اغلب دارای جنبه‌های اقتصاد سیاسی نیز هستند؛ به این معنی که صاحبان ثروت و قدرت از این وضع آشفته منافع اقتصادی بسیار بزرگی حاصل می‌کنند. شوراهای شهر و دیگر نهادهایی که در زمینه جلب مشارکت مردم در تهران و دیگر شهرهای ایران به وجود آمده بستری حداقلی را برای تاثیرگذاری شهروندان بر مدیریت و برنامه‌های شهری و تلاش در کاهش مشکلات شهر تهران فراهم آورده است. اما طبیعتا صاحبان ثروت و قدرت از مشارکت واقعی شهروندان، افزایش تقاضا برای پاسخگو کردن مدیریت شهری و شفاف‌سازی فعالیت‌ها و کاهش نابسامانی‌ها و نابرابری‌های شهری خشنود نخواهند بود و تلاش خواهند کرد اصلاحات موثری برای رفع مشکلات گسترده تهران صورت نگیرد. تجربه ادوار قبلی شورای شهر حاکی از توفیق نسبی علایق خاص در ممانعت از شکل‌گیری حرکتی واقعی برای صورت‌بندی رویکردهای جامع و موثر برای حل مشکلات تهران است. البته شورای شهر تهران نه تنها از این علایق خاص، بلکه از رقابت‌های سیاسی در سطح ملی نیز تاثیر می‌برد.

در عین حال، قوانین و مسائل حاکم بر شوراهای شهر دارای محدودیت‌هایی است که امکان نقش‌آفرینی نمایندگان واقعی مردم شهر را به درستی فراهم نمی‌آورد. با توجه به این مشکلات و محدودیت‌ها، لازم است شهروندان تهران در انتخابات پیش رو اعضایی را برای شورای شهر تهران انتخاب کنند که یا از تخصص کافی در امور شهری برخوردار باشند (البته منظور دکترمدیران سیاست‌پیشه نیست) یا دغدغه حل مشکلات را داشته باشند و بتوانند از منافع شهروندی به درستی دفاع کنند. نمایندگان انتخاب شده باید از همان آغاز طیف گسترده‌ای از متخصصان راستین و دیگر شهروندان فعال را علاقه‌مند و درگیر صورت‌بندی مسیر جدیدی برای خروج تهران از بحران کنونی کنند. پس لازم است کسانی انتخاب شوند که متعهد به چنین تمهیداتی باشند.