یاسر اعرابی / عضو حقیقی انجمن مدیریت منابع انسانی ایران
در سالهای گذشته، شرکتها به طور فزایندهای از ارزش مدیریت دانش سازمانی خود آگاه شدهاند. محققان هم این فرآیندها را به طور گستردهای مورد بررسی قرار دادهاند. در واقع، روشهایی که سازمانها از طریق آنها یاد میگیرند و ذخایر دانشی دارند که زیربنای قابلیتهای آنهاست، میتواند ابزار قدرتمندی در توضیح رفتار و رقابت شرکتها باشد. با این حال، چیزی که در بحثهای کنونی دانش سازمانی گم شده این است که شرکتها فقط یاد نمیگیرند، بلکه فراموش هم میکنند.
برنامههای پایدارسازی کسبوکارها گاهی از کمبود انگیزه آسیب میبینند. برخی مالکان و مدیران کسبوکارها این کلیشه را تکرار میکنند که «پایداری همیشه هزینه بیشتری دارد». در این مورد شکی نیست و نمیتوان هزینههای بالاتر مسوولیتپذیری اجتماعی و زیستمحیطی را انکار کرد. اما باز هم پایداری توجیه اقتصادی دارد.
گزارش عملکرد سال ۱۴۰۲ موسسه خیریه «نیکان ماموت» با عنوان «روایت ۳۶۵ روز همدلی» به مناسبت تولد ۱۴ سالگی این خیریه منتشر شد. این گزارش با روایتی داستانی و ارائه قصههای متفاوت از مددجویان این موسسه، اعداد و ارقام شفاف و دقیقی از شرایط سال ۱۴۰۲ این موسسه خیریه به حامیان و مخاطبان خود ارائه میدهد. بخشی از این گزارش به هزینهکرد این خیریه برمیگردد که رقم آن در سالی که گذشت نزدیک به ۶۶ میلیارد تومان بوده است.
امروز روز ملی کتاب، کتابخوانی و کتابدار است. هیچ چیز آرامش بخشتر از انس گرفتن با یک کتاب خوب نیست. وقتی مطالعه میکنید، از ماجراها، درسها و دیدگاههای جدید استقبال میکنید. همچنین زمانی که صرف خواندن یک کتاب مفید میکنید میتواند در شغلتان هم به کار بیاید. در مطالعه کردن، مزایای فراوانی وجود دارد که به موفقیت در کسب و کارتان کمک میکند.
نویسنده: Dr. Dimitrios Spyridonidis
مترجم: مهدی نیکوئی
ماهیت مدیریت در عصر دیجیتال، تغییراتی چشمگیر را پشتسر میگذارد. مدلهای مدیریتی مشارکتی به تدریج جایگزین سبکهای مدیریتی سنتی سلسلهمراتبی و بالا به پایین میشوند. این مدلهای جدید متمرکز بر انعطافپذیری، خلاقیت، هوش جمعی و پویایی و همکاری تیمی هستند. مدیرانی را میشناسم که در هر چه مهارت داشته باشند، در واگذاری وظایف به کارکنان هیچ مهارتی ندارند. این ویژگی بهویژه بین مدیرانی دیده میشود که خودشان کارآفرین و بنیانگذار سازمان بودهاند و آن را مانند فرزندی میبینند که مراحل مختلف رشدش را به چشم دیدهاند. چنین پدری ممکن است در درک زمان لازم برای کنار کشیدن و سبک کردن بار مسوولیتهای خود چالشی بزرگ داشته باشد. او با روحیه کارآفرینی خود همچنان عادت دارد که تا دیروقت در شرکت بماند، شبها را هم به کار بپردازد و در امور ریز و درشت شرکت مداخله کند. به عنوان مثال، یکی از این دسته مدیران را به یاد میآورم که یک بار حتی برای رفع ترافیکی که در پارکینگ شرکت ایجاد شده بود، خودش دست به کار شد.
توسعه سریع هوش مصنوعی، به شرکتهای تکنولوژی فرصتهای بیپایانی برای رشد و پیشرفت میدهد. اما صنعت تکنولوژی تنها در صورتی میتواند از این فرصتها استفاده کند که اعتماد عمومی را در توسعه و عرضه نوآوریهای هوش مصنوعی جلب کند.
زمانی که «آمیا آیاچیت» در تعطیلات بود، یکی از همکاران سابقش به نام «آستا بارادواج» از او خواست که با مدیرعامل جدید شرکتی به نام «اسمارت جولز» دیدار کند؛ شرکتی که تمرکزش کاهش انتشار کربن بود. این گفتوگو، فصل جدیدی را در زندگی او آغاز کرد و مسیر زندگیاش را تغییر داد. او پس از مدت کوتاهی به عنوان مدیر ارشد منابع انسانی در شرکت اسمارت جولز استخدام شد. او میگوید: «طی دوران تعطیلات، به طور جدی به زندگیام نگاه کردم و متوجه شدم با وجودی که در صنایع مختلف کار کرده بودم اما واقعا تاثیرگذار نبودم. در هر شغلی که بودم، تمرکزم این بود که تجربه مشتریها را آسان کنم اما همیشه از خودم میپرسیدم آیا توانستهام در کاری نقش داشته باشم که بر جهان تاثیر بگذارد؟»
در برخورد با یک فرد خودشیفته، خشونت و بدرفتاری اشکال مختلفی به خود میگیرد و خیلی از موارد آزاری که تجربه میکنید، الزاما آن بدرفتاریهایی نیستند که میشناسید و به آنها آگاهید. این رفتارهای آزارگرانه در روابط عاطفی بین فردی، روابط خانوادگی و محیطهای کاری رخ میدهد که سومی یکی از سختترین بسترهای مقابله با این مشکل است، چون برای تامین نیازهای اساسی و اولیه خود به حقوق سر ماهتان متکی هستید. پس نمیتوانید به همین راحتی از آن شخص فاصله بگیرید یا خود را از محیط سمی جدا کنید. خشونت و بدرفتاری افراد خودشیفته در محیط کار به چه صورتی بروز میکند؟ ممکن است مدیرتان از شما بخواهد هدایت پروژه بزرگی را برعهده بگیرید و شما این چالش را بپذیرید.
مهندس صادق ذوالقدری / مشاور و فعال حوزه آموزش و توسعه منابع انسانی
در جوامع امروز، منابع انسانی نقش و اهمیت والایی در رشد، توسعه و بالندگی سازمانها دارد و با توجه به جایگاه خود میتواند به سازمانها در تحقق اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت کمک کند. همچنین مدیریت منابع انسانی قادر به ارزشآفرینی برای ذینفعان داخلی و خارجی سازمانهاست. میزان موفقیت یک سازمان در دستیابی به اهداف و چشماندازهایش، ارتباط مستقیمی با نحوه عملکرد کارکنان آن سازمان دارد.
کار ترکیبی برای افرادی که میتوانند انجامش دهند مزایای سبک زندگی دارد و برای کسانی که نمیتوانند انجامش دهند، مزایای مالی. یک مطالعه جدید نشان داده در دو سال اول پساکرونا، کارکنان دورکار در بریتانیا، ترجیح دادند به جای افزایش دستمزد، دورکاری را ادامه دهند و در عوض، کارکنانی که مجبور بودند حضوری سر کار بیایند، از پاداشهای مالی بیشتری برخوردار شدند.
این روزها در سازمانها و تیمهای مدیریتی، با مدیرانی روبهرو شدهام که با وجود نداشتن دانش عمیق در حوزه منابع انسانی، با اطمینان بالا نظرات قاطعانهای ارائه میدهند. به عنوان مثال، یکی از مدیران در جلسات اصرار داشت روشهای مدیریت عملکرد و سیستم جبران خدمات جدیدی که پیشنهاد داده بودم، اشتباه است؛ در حالی که هرگز آموزش رسمی در این زمینه ندیده بود و تنها به چند مقاله سطحی و شنیدههای پراکنده اتکا کرده بود. در مورد دیگری، در جلسه شناخت و عارضهیابی با یکی از مشتریان، متوجه شدم مشاور پیشین سازمان، که خود را متخصص منابع انسانی معرفی کرده بود، سیستم جبران خدمتی را پیشنهاد داده و اجرایی کرده بود که با آن صنعت هیچ سازگاری نداشت و مشکلات جدی برای سازمان ایجاد کرده بود.
بسیاری از شرکتهای امروزی به چنان قدرت و عظمتی رسیدهاند که در هیچ برههای از تاریخ سابقه نداشته است. با این حال، آنها همزمان شکننده هستند و هرازگاهی یک برند ریشهدار و خوشسابقه در عرض یک چشم بههم زدن نابود میشود. اما تغییرات و چالشهای شرکتهای کوچک و بزرگ امروزی به همین جا ختم نمیشود.
در ساعات اولیه روز اول ژوئن سال ۲۰۰۹، پرواز شماره ۴۴۷ ایرفرانس که از ریودوژانیرو به مقصد پاریس در حرکت بود دچار حادثهای هولناک شد که به سقوط این هواپیما در اقیانوس اطلس و مرگ ۲۲۸ مسافر و خدمه آن منجر شد. این حادثه تلخ زمانی رخ داد که هواپیما در حالت خلبان خودکار یا اتوپایلوت قرار داشت. خلبان پس از قرار دادن هواپیما در وضعیت اتوپایلوت، چند دقیقهای به خواب رفته بود. بررسیهای انجام شده پس از این حادثه و اطلاعات جعبه سیاه هواپیما نشان داد که عامل اصلی سقوط مرگبار هواپیما از کار افتادن سیستم خلبان خودکار بود؛ آن هم به این علت که حسگرهای سرعت هوا یخ زده بودند و اطلاعات را به درستی و به طور دقیق به کابین خلبان ارسال نمیکردند. پس از مدتی سیستم خلبان خودکار از کار افتاد و در نتیجه خلبان و کمک خلبان هواپیما مجبور شدند هدایت هواپیما را به صورت دستی در اختیار بگیرند اما متاسفانه خیلی دیر شده بود چرا که از کار افتادن سیستم خلبان خودکار در ارتفاع بسیار بالا باعث گردش ناگهانی و شدید هواپیما به سمت راست شده بود.
یک نظرسنجی دوسالانه از رهبران بازاریابی ایالات متحده نشان داده که سرمایهگذاری در شبکههای اجتماعی به پایینترین سطح خود در هفت سال اخیر رسیده است. در ژوئن ۲۰۲۰، هزینههای صرفشده در شبکههای اجتماعی به ۲۳درصد از بودجه بازاریابی رسید، چون پاندمی باعث شده بود مصرفکنندگان در خانه بمانند و بازاریابان برای ارتباط با مخاطبان به کانالهای دیجیتال روی آورند. تمرکز جدید بر شبکههای اجتماعی روند دیجیتالیشدن بازاریابی را تسریع کرد، بهطوری که تا سال ۲۰۲۲، ۵۷درصد از هزینهها به بازاریابی دیجیتالی اختصاص یافت. با وجود رشد سرمایهگذاری در کانالهای دیجیتال، سرمایهگذاری در شبکههای اجتماعی اکنون کاهش یافته است.
افرادی که دارای تحصیلات یا تخصصهای فنی هستند، هنگامی که به لایههای مدیریتی در سازمانها ارتقا مییابند، ممکن است بگویند از زمانی که مدیر شدهاند به دلیل اینکه از کار فنی سابق خود فاصله گرفتهاند و دیگر تمرینی در آن زمینه ندارند، دانش تخصصیشان در حال از بین رفتن است. این افراد چنانچه بخواهند جدای از نقش مدیریتی که در سازمان خود دارند، در پروژهای به عنوان مشاور ایفای نقش کنند دیگر قابلیتهای فنی لازم را نخواهند داشت. آنها میخواهند شغل مدیریتی خود را حفظ کنند و در عین حال در زمینههای تخصصی خودشان هم بهروز باشند. بنابراین تلاش میکنند با قبول پروژههای فنی کوچک حتی به عنوان کارداوطلبانه به این هدف برسند، اما احساس میکنند که این کافی نیست.
مترجم: سید حسین علوی لنگرودی
alavitarjomeh@gmail.com
یکی از وظایف اصلی و کلیدی مدیران پس از جذب نیروهای کارآمد و تشکیل تیمهای کاری زبده و تعیین اهداف و طراحی فرآیندهای اجرایی مناسب این است که محیط کاری پر از آرامشی را به وجود آورند که در آن کارکنان بتوانند تمام پتانسیلها و توانمندیهای خود را بروز دهند و بهترین عملکرد ممکن را از خود به نمایش بگذارند. منظور از محیط کاری آرام فقط این نیست که بدون سروصدا و مشاجرات درونسازمانی باشد. در یک محیط کاری پر از آرامش، کارکنان این اطمینان خاطر را دارند که در صورت اشتباه کردن و موفق نشدن در پروژههای نوآورانه خود، مورد بازخواست قرار نخواهند گرفت و از حمایت کامل مدیران و رهبری سازمان برخوردار خواهند بود.
بازارهای «تکبرنده» (بازارهایی که تولیدکننده برتر یک محصول در آن بیشتر از سایر رقبا سهم دارد) از مدتها قبل در حوزه ورزش، سیاست، سرگرمی و برخی دیگر از بخشهای اقتصاد وجود داشتهاند. مثلا در ورزش، در یک یا چند فصل یک تیم همواره برنده مسابقات است. در انتخابات سراسری برخی کشورها، برای چند دوره متوالی تنها یک نفر به عنوان رئیسجمهور کشور انتخاب میشود. این وضعیت زمانی بهوجود میآید که یک شرکتکننده در یک مسابقه کل جوایز یا منافع را برنده شود. فقط بهدلیل شخصیت و اعتبار نیست که در این شرایط نصیب تنها فرد برنده میشود، بلکه برندگان انحصاری اغلب پوشش رسانهای بیشتری دریافت میکنند و رقابت بیشتری برای دریافت خدمات آنها شکل میگیرد. اما در حوزه کسب و کار وضعیت کاملا متفاوت است.
هوش مصنوعی مولد، با بیش از ۱۸۰ میلیون کاربر فقط در چتجیپیتی، توانسته پایگاه کاربر گستردهای برای خودش درست کند و از قابلیتهایش برای همه چیز استفاده کند؛ از بهرهوری فردی گرفته تا تولید محتوا و شروع سرمایهگذاریهای جدید. و همه اینها در کسری از زمان و هزینه انجام میشود.
با چیزهایی که تا اینجا با هم آموختیم، حالا میدانیم که ۱۰درصدیها چگونه خردهاسترسهایشان را مدیریت میکنند و حتی یاد گرفتیم که ما هم میتوانیم به سادگی جدول مشابهی برای مهار اثرات خردهاسترسهایمان درست کنیم. حالا نوبت این رسیده که ببینیم از متدهای آگاهانه و حتی ناخودآگاه ۱۰ درصدیها در برابر خردهاسترسهایشان چه درسهایی میتوانیم بگیم.
پیمان شمس / مدرس و مشاور آموزشهای سازمانی
pey.shams.ardakany@gmail.com
نقش منابع انسانی در سالهای اخیر بسیار استراتژیکتر شده و بهسرعت در حال حرکت از کارکرد اداری به سمت ایفای نقش محوری در راستای دستیابی به اهداف سازمانی است. امروزه بسیاری از سازمانها از منابع انسانی انتظار دارند استراتژیهای موثری را پیرامون DEIB (مخفف تنوع، برابری، جامعیت و تعلق)، کار ترکیبی، اهداف سازمانی و رفاه کارکنان و... پیادهسازی کنند. با این توصیف، تنها عنصر گمشده در این بین، حمایت از خود نیروهای فعال در بخش منابع انسانی است. اگر قرار باشد واحد منابع انسانی به رشد و شکوفایی سازمان کمک کند، اعضای آن باید در بهترین شرایط روحی و کاری باشند. اولین قدم برای عبور از این چالش این است که منابع انسانی بر بحران فرسودگی شغلی خود غلبه کند و اگرچه این موضوع ممکن است با ماهیت کاری بسیاری از افرادی که در منابع انسانی کار میکنند مغایرت داشته باشد، متخصصان منابع انسانی باید ابتدا به فکر نجات خودشان باشند. در این مطلب، ۸ روشی را که به کمک آنها بهعنوان یک متخصص منابع انسانی میتوانید از فرسودگی شغلی جلوگیری کنید و رفاه کاری خود را بهبود بخشید، بررسی خواهیم کرد.
مدت کوتاهی پس از توفان هلن در اواخر سپتامبر امسال که منجر به کشته شدن صدها نفر در سراسر جنوب شرقی آمریکا شد، ساکنان ایالت فلوریدا از تاثیر یک توفان مرگبار دیگر متحیر و سردرگم شدند. توفان میلتون میلیونها نفر را بدون برق گذاشت و دست کم ۱۶ نفر جانشان را از دست دادند و بسیاری دیگر مفقود شدند.
پایداری اقتصادی را بهطور خلاصه میتوان بهعنوان ادامه فعالیت کسبوکارها بدون آسیب به ظرفیت رشد بلندمدت و نسلهای آتی تعریف کرد. این حفاظت از ظرفیت رشد آتی به معنای حرکت همگام با منابع تجدیدپذیر زمین (چه منابع فیزیکیتر و چه ظرفیت بازیابی سیاره پس از آلودگیها) است. چنین رویکردی به فعالیتهای اقتصادی منافع گوناگونی برای کسبوکارها و ذینفعان مختلف آن دارد و البته نیازمند نوآوری و تغییر بسیاری از رویههای عملیاتی رایج است.
مدیر خدمات حمایتی محک از کلینیک سوگ بهعنوان بخشی از زنجیره درمانی محک یاد میکند. این کلینیک با ارائه مشاورههای تخصصی، تلاش میکند والدین را در ادامه مسیر زندگی پس از یک فقدان بزرگ همراهی کند. ندا دادخواه، مدیر خدمات حمایتی محک، در خصوص هدف تاسیس کلینیک سوگ اظهار کرد: این بخش با هدف تکمیل زنجیره حمایت در خیریه محک ایجاد شده است.
عملکرد بالا به عوامل بسیاری بستگی دارد و ساخت تیمی که بهرهوری بالایی داشته باشد، به مراتب فاکتورهای بیشتری دارد و حتی از آن هم پیچیدهتر است. استخدام نیروهای بااستعدادی که اهل کار تیمی هستند و همکاری را خوب بلدند کافی نیست. شما در قالب یک سازمان، باید محیطی را پرورش دهید که در آن افراد بتوانند بهترین خود باشند و در آن واحد برای رسیدن به یک هدف مشترک با هم کار کنند.
«سندروم کمخونی سازمانی» که به عنوان «بقای غیراصلح» هم شناخته میشود، یکی از مشکلات چالشبرانگیز در سازمانها، بهویژه در دوران بحرانهای اقتصادی است. این مفهوم به این اشاره دارد که در شرایط سخت، نیروهای ضعیفتری که اثرگذاری کمتری در سازمان دارند باقی میمانند، در حالی که نیروهای بااستعداد و موثر سازمان را ترک میکنند. در نتیجه، سازمانها با افت شدید در سطح مهارتها، خلاقیت، و پویایی مواجه میشوند.
آیا شبها تا دیروقت کار میکنید و صبحها زودتر از همه سر کار حاضر میشوید؟ آیا پروژهها را در دقیقه ۹۰ تمام میکنید؟ آیا همیشه احساس خستگی و فرسودگی دارید؟ آیا وقتهایی که سر کارید، ذهنتان جای دیگر است و وقتی سر کار نیستید، دائم به کار فکر میکنید؟ آیا همیشه استرس دارید؟ اگر پاسختان به همه این سوالات مثبت است، مراقب باشید چون احتمالا دچار اعتیاد به کار هستید. طبق تحقیقات محققانی مثل «ملیسا کلارک» از دانشگاه جورجیا، اعتیاد به کار، صرفا یک مشکل شخصی و محدود به کارکنان نیست بلکه توسط سازمانها نیز تقویت میشود.
جاناتان هیث، استاد دانشگاه نیویورک در توصیف کتاب «زمین مرتفع» (Higher Ground) مینویسد: آیا به نظر شما چیزی اساسی در جهان کسب و کار تغییر کرده است؟ آیا به نظر میرسد که هر روز اتفاقی در جریان است، همه از چیزی عصبانی هستند، همه چیز با سرعت بیشتری در حرکت است و به طور کلی اوضاع عجیبی است؟ شما اشتباه نمیکنید. من از سال ۲۰۱۵ به مطالعه کارکردهای اینترنت، رسانههای اجتماعی و تغییر روابط انسانی در پی ظهور گوشیهای هوشمند پرداختهام. همچنین به تولید دانش، سلامت روان نسلهای جوان (بهویژه نسل زد و متولدین سال ۱۹۹۵ به بعد) و ثبات دموکراسیهای لیبرال علاقهمند بودهام. انگار به واقع اتفاقی شگرف در حال رخ دادن است. ما عصر گوتنبرگ را به تازگی به پایان بردهایم؛ عصری که با اختراع ماشین چاپ در قرن پانزدهم میلادی توسط یوهان گوتنبرگ آلمانی شروع شده بود. اکنون رسانههای اجتماعی انبوه اوضاع را در دست دارند.
پیشرفتهای خیرهکننده در زمینه هوش مصنوعی و رسانههای اجتماعی طی سالهای اخیر و از بین رفتن کنترل توجه در میان بسیاری از کاربران دنیای مجازی به طور خاص و عموم مردم به طور عام، موجب شده خیلیها به این موضوع به طور جدی بیندیشند که چرا و چگونه باید در دنیای دیجیتال امروز به دنبال خودکنترلی بود، خودکنترلی دیجیتال چگونه و به چه صورتی امکانپذیر است و در صورتی که افراد نسبت به خودکنترلی دیجیتال نگاه جدی و درستی نداشته باشند سلامت جسمی و روحیشان به خطر خواهد افتاد. در ادامه به چند مورد از رایجترین حواسپرتیهای ناشی از گسترش هوش مصنوعی و نفوذ حیرتانگیز آن بر زندگی انسانها اشاره خواهد شد.
هیچکس نمیخواهد یک «مدیر ذرهبینی» باشد اما وقتی مسوولیت رهبری یک تیم را بر عهده دارید، این دام به سادگی میتواند شما را گرفتار کند. فشار برای اثبات خود به تیم و در عین حال ارائه نتایج قوی به سازمان، گاهی منجر به نوعی رهبری سازمانی میشود که بیش از حد درگیر جزئیات است.
مهندس صادق ذوالقدری/ مشاور حوزه آموزش و توسعه منابع انسانی
Zolghadri.sadegh@gmail.com
صنعت دارویی یکی از معدود صنایعی است که بهرغم رکود اقتصادی جهانی، از سرعت رشد نسبتا قابل قبولی برخوردار است. پیشبینی میشود میانگین رشد سالانه این صنعت حدود ۸درصد باشد و ارزش تولیدات آن از ۱.۱ تریلیون دلار در سال ۲۰۱۴ به ۱.۶ تریلیون دلار در سال ۲۰۲۵ برسد. ارزیابیها نشان میدهد تا سال ۲۰۲۵ تعداد مصرفکنندگان طبقه متوسط - افرادی با درآمد سالانه بین ۶هزار تا ۳۰هزار دلار - از ۱.۷میلیارد نفر به ۳.۶ میلیارد نفر افزایش یابد.
توجه به مسوولیتهای زیستمحیطی و اجتماعی، تبدیل به الزامی برای سودآوری بلندمدت هر شرکت کوچک و بزرگی شده است. البته که برای هر یک از آنها با توجه به اندازه و شرایط منحصربهفردشان، راهکارهایی مناسبتر است. در این مطلب، سه راهکار شرکت گوگل برای افزایش سهم انرژیهای تجدیدپذیر از سبد انرژی مصرفیشان را بررسی میکنیم.
نویسندگان: Elize Dimare, Johnny Sorensen
مترجم: مهدی نیکوئی
مدل «آتش و سپر» که در این مقاله معرفی خواهد شد، توازن بین دو اصل مدیریتی را سادهسازی میکند: آتش نماد اشتیاق و خلاقیت است و سپر نماد حفاظت و حمایت. مدیران با حفظ این توازن میتوانند نوآوری را تقویت کرده و همزمان از سلامت جسم و روان کارکنانشان اطمینان داشته باشند. این چارچوب نظری، قابلیت انطباق و استفاده در شرایط مختلف را دارد تا مدیران اطمینان داشته باشند با اصلاحات سریع در زمان مناسب، از فرسودگی یا رخوت سازمان خارج میشوند.
زنجیرههای تامین برای دستیابی به«اهداف توسعه پایدار» سازمان ملل بسیار حیاتی محسوب میشوند - زنجیرههای تامین در هشت صنعت که غذا، مد و حملونقل هم جزو آنها هستند، عامل بیش از ۵۰درصد انتشار گازهای گلخانهای در جهان محسوب میشوند.
سال ۱۹۹۹ «دیکسون دسپومیر»، استاد بهداشت عمومی و محیطزیست دانشگاه کلمبیا و شاگردانش، برای اولین بار مفهوم «کشاورزی عمودی» را مطرح کردند. آنها مزرعهای عمودی به شکل یک برج طراحی کردند که میتوانست غذای ۵۰هزار نفر را تامین کند. گرچه این برج هنوز ساخته نشده اما ایده کشاورزی عمودی به خوبی محبوبیت یافت و در برخی نقاط جهان به اجرا درآمد.
ساعتهای روز خود را چگونه حساب میکنید؟ من حتی زمانی که روز کاریام پر از جلسات مختلف نیست اغلب به ساعت نگاه میکنم و حیران میمانم که کی بعدازظهر شد؟ و هنوز کلی از کارهایم ماندهاند. حواسپرتی یکی از مجرمان اصلی این مساله است. اعلانهای ایمیل و پیامهای درون شبکه ممکن است شبیه کار کردن به نظر برسد، اما این معمولا از آن کارهایی است که ماحصل چندانی برای عرضه ندارد.
تقریبا همه ما در موقعیتهایی بودهایم که مساله مهمی بروز میکند و هیچکس حاضر نیست دربارهاش صحبت کند. این اختلاف خاموش را میتوان به فیلی تشبیه کرد که وسط اتاق است و همه آرزو میکنند «ای کاش یک نفر رامش کند!» گفتوگوی صریح و بیپرده به صداقت و شفافیت نیاز دارد و به همین دلیل میتواند معذبکننده و ناخوشایند باشد، پس طبیعی است که وسوسه شویم که بگذاریم اختلافها به قوت خود باقی بمانند.
در دنیای رقابتی کسب و کار، کارآفرینان همواره به دنبال فرمولهای جدیدی مانند «بوم مدل کسب و کار» (Business Model Canvas) و «متد استارتآپ ناب» (Lean Startup Method) بودهاند. با این حال، موثرترین ابزار ممکن، همان است که قرنها قدمت دارد: رویکرد علمی.
«جف»، کارمندی که دچار اعتیاد به کار بود و من او را در جلسه «معتادان به کار گمنام» دیده بودم میداند که ترسها و شیاطین درونش چطور او را مجبور به ساعتها کار، شبکاری، خواب ناکافی و وسواس شدید نسبت به کار کردهاند. اما چیزی که ابتدا فقط یک اجبار درونی بود پس از مدتی تبدیل به اعتیاد بلندمدت شد که فرهنگ سازمانشان نیز آن را تقویت کرد. او میگوید: «مدیرانم همیشه از من به خاطر سختکوشیام تعریف میکردند و آن را یک جور حس وظیفهشناسی تعبیر میکردند چون همیشه تا دیروقت سرکار بودم.» او مورد تحسین مدیران بود، حتی زمانی که میدانست کار زیاد و کمخوابیاش، به کار باکیفیت منجر نشده. او دائما کارها را پشت گوش میانداخت و ناتوانیاش در زمانبندیهای واقعبینانه باعث شده بود خودش و تیمش همیشه به شکلی دیوانهوار و هول هولی تا شب در شرکت بمانند تا پروژهها را تمام کنند. او معتقد است مشکل از مدیریت سازمان نیز بوده چون «حضور بیش از حد را نشانه بازدهی میدانستند.» او میگوید: «اندازهگیری و ارزیابی حضور، آسان است اما ارزیابی بازدهی سخت است. و فشار زیادی از سوی جامعه در رابطه با کار بیش از حد وجود دارد.»
در مصاحبههای شغلی آخرین چیزی که دلتان میخواهد با آن مواجه شوید یک سوال اضطرابآور است. این سوالات میتوانند شما را گیج کنند و تسلطتان را روی جلسه از بین ببرند، چون نمیدانید باید چگونه پاسخ بدهید. «حقوق فعلی شما چقدر است؟» یکی از همان سوالهای ترسناک است که میتواند سکوت ناراحتکنندهای به دنبال داشته باشد و به پاسخ نامناسبی منجر شود. درست است که صداقت اصل خوبی است، اما افشای این اطلاعات میتواند شما را در موضع ضعف قرار دهد. برای مدیریت این موقعیت چالشبرانگیز، نظرات متخصصان حوزههای متفاوتی را جویا شدیم. استراتژیهای آنها میتواند به شما کمک کند چنین موقعیتی را به بهترین شکل مدیریت کنید.
وقتی بیکارید و بدهیهای تلنبارشده و هزینههای روزمره شما را نگران کرده، ممکن است وسوسه شوید و هر پیشنهاد شغلی را بپذیرید. اما این کار را نکنید. پذیرفتن شغلی که تناسبی با شما ندارد بیش از آنکه خوب باشد میتواند مضر باشد.
مترجم: سید حسین علوی لنگرودی
alavitarjomeh@gmail.com
یکی از چالشهای اصلی و مهمی که مدیران کمتجربه و گاه مدیران باسابقه با آن دست به گریبان هستند و نمیدانند چه اقداماتی را در مورد آن انجام دهند، اجرای استراتژیهایی است که در سازمان وجود دارد و با موانع و پیچیدگیهای بسیاری روبهروست. البته این احتمال وجود دارد که برخی از این استراتژیها قبل از حضور مدیران کنونی در سازمان تهیه و تدوین شده باشند و بعضی دیگر نیز توسط خود مدیران و رهبران کنونی سازمان طراحی و نهایی شدهاند.
دکتر محمد کارگر شورکی/عضو موسس مرکز پایداری کسب و کار دانشگاه تهران
توجه به پایداری در عصر دیجیتال یک فرصت طلایی برای شرکتها و سازمانهایی است که به بقای بلندمدت خودشان و سیاره زمین فکر میکنند. نسل چهارم صنعت در حال گذار به سمت نسل پنجم است. و در این تغییر جدید محیطزیست و جامعه انسانی اهمیت ویژهای خواهد داشت. شاید هم آخرین فرصت برای حفظ سیاره زمین باشد. اما تدوین گزارش پایداری جامع و دقیق به شرکتهایی که به آینده دورتر فکر میکنند، چه کمکی میکند؟
به گزارش سایت Statista، شرکتها بیش از پیش به ارتباط بین سلامت کارکنان و موفقیت کسبوکار پی بردهاند و در نتیجه بازار رفاه شرکتی به سرعت در حال توسعه است. هدف برنامههای رفاه ارتقای سبک زندگی سالم، کاهش استرس و افزایش بهرهوری است که در نهایت به رضایت شغلی منجر میشود. عناصر کلیدی برنامههای رفاه عبارتند از «رفاه فیزیکی» با اجرای برنامههایی مثل باشگاههای ورزشی در محل و چالشهای تناسب اندام و حمایت از «سلامت روحی» با ارائه مشاوره و منابع مدیریت استرس. شرکتها با تقویت فرهنگ کاری مثبت از طریق ایجاد ساعات کاری انعطافپذیر و سیاستهای توازن کار-زندگی محیطهایی ایجاد میکنند که کارکنان در آن احساس ارزشمندی و تعهد داشته باشند. این برنامهها از نظر مالی میتوانند هزینههای خدمات درمانی را کاهش دهند و نرخ حفظ کارکنان را بالا ببرند. به این ترتیب، رفاه شرکتی به یک سرمایهگذاری استراتژیک برای کسب و کارها تبدیل میشود.
بحث پایداری و مسوولیتهای اجتماعی و زیستمحیطی شرکتها، دیگر فقط یک استراتژی مثبت نیست. بسیاری از مصرفکنندگان، بهویژه نسلهای جوانتر شرکتها را ملزم به پایدارسازی فعالیتهای اقتصادیشان میدانند. براساس یک نظرسنجی از موسسه مشاوره مدیریت مککینزی، زمانی که از مصرفکنندگان درباره اهمیت زیستمحیطی بودن خریدهایشان سوال شد، پاسخها به طور متفقالقول مثبت بود. در حقیقت، «بیش از ۶۰درصد پاسخدهندگان عنوان کردند که برای بستهبندی پایدار یک محصول، حتی حاضر هستند آن را گرانتر بخرند». رواج این فرهنگ پایداری و استقبال از محصولات پایدار، بسیاری از شرکتها را ترغیب به اتخاذ سیاستهای زیستمحیطی و اجتماعی کرده است. آنها میدانند که اعتبار و وجهه بهتری در اجتماع به دست میآورند و رشد بلندمدت آنها تسهیل میشود.
مدیران امروزی اغلب بر نتایج کوتاهمدت متمرکز هستند؛ بهویژه اگر در صنایع بالغ و کمتحولی مانند صنایع غذایی و خودروسازی مشغول باشند (که نیازمند بهرهوری هستند) یا مانند شرکتهای بورسی، سرمایهگذارانی کمطاقت داشته باشند. اما کارآفرینان و برخی رهبران سازمانی آیندهنگر هم هستند که قدرت رویابینی خود را فدای اهداف کوتاهمدت نکردهاند.
یکی از مراجعینم به نام «رودی» در بخش بازاریابی یک شرکت تکنولوژی کار میکند. قرار بود تیم او از طریق شبکههای اجتماعی، مشتریان بالقوه شرکت را افزایش دهند. پیش از تعیین این هدف، رودی و رئیسش و چند نفر از همکارها پس از یک جلسه طولانی و ساعتها تبادلنظر، در نهایت به این نتیجه رسیدند که باید ویدئوهای کوتاه بیشتری تولید کنند و در شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارند. رودی تمام هفته روی طرح یک پروژه کار کرد. در آن نوشته بود که تیمش چطور میتواند ویدئوهای بیشتری بسازد و منتشر کند. افراد ذینفع مشخص شده بودند، معیارها تعریف شده بودند و جدول زمانی انتشار ویدئوها که مورد نظر رئیسش بود نیز توضیح داده شده بود. رودی هیجان داشت که اجرای پروژه را شروع کند.
کورت ونهگات و جوزف هلر، نویسندگان و طنزپردازان فقید آمریکایی، در یک مهمانی مناسبتی شرکت کرده بودند که توسط مدیر میلیونر یک صندوق سرمایهگذاری تامینی برگزار شده بود. ونهگات از هلر سوالی پرسید: «جو، از دانستن اینکه میزبان ما، همین دیروز نسبت به کل فروش رمان «تبصره ۲۲» تو پول بیشتری به دست آورده چه حسی داری؟»
در دنیای دیجیتال و هوشمند امروز ما بهشدت در معرض تقویتکنندههایی هستیم که به شکل هدفمندی در حال تاثیرگذاری بر رفتار و واکنشهای ما هستند. در اغلب موارد ما از وجود چنین تقویتکنندههایی بیخبریم اما بهشدت تحت تاثیر آنها قرار داریم. بسیاری از رفتارهایی که از ما سر میزنند بهواسطه نقشآفرینی عوامل بیرونی است که توسط شرکتهای تکنولوژیک و پلتفرمها کنترل میشوند و ما آنها را به طور غیرارادی انجام میدهیم.
وقتی در مهمانی با فرد جدیدی آشنا میشوید، ممکن است اولین سوالتان این باشد که «شغلت چیست؟» طرح این سوال بیدلیل نیست. این پرسش نشان میدهد که شغل و حرفه فرد چه تاثیر عمیقی بر زندگی روزمره و اغلب هویت شخصی او دارد. به همین خاطر است که بیکاری یا حتی بازنشستگی میتواند تاثیر روانی عمیقی داشته باشد. حالا اگر از دست دادن شغل غیرمنتظره و ناگهانی رخ داده باشد، این تاثیرات چند برابر میشوند. مهمترین مساله برای بازیابی روانی پس از بیکاری، این است که بفهمید چه چیزی در این فقدان شما را آزار میدهد. بعد از درک ماهیت موضوع، میتوانید با آن مقابله کنید.
شرکت هتلهای زنجیرهای هیلتون در دستهبندی خدمات خود، گروهی به نام «ملزومات متعالی» (Elevated Essentials) معرفی کرده است. هتلهای زیرمجموعه هیلتون، شامل هیلتون گاردن، هامپتون، ترو و اسپارک در ذیل این دستهبندی قرار دارند. اگر بخواهیم به طور کلی و در یک جمله این گروه از خدمات را شرح دهیم باید گفت هدف این گروه «تحقق امکانات و خدمات برای مشتری در هر کجا که او بخواهد» است. این امکانات و خدمات شامل مواردی چون صبحانه مجانی، استفاده از اعتبار هتل برای صرف غذا و نوشیدنی، استفاده از امکانات آبدرمانی، ماساژ و... است.
مترجم: سید حسین علوی لنگرودی
alavitarjomeh@gmail.com
بهعنوان یک مدیر سازمانی یا رهبر یک تیم کاری، شما باید به طور مداوم اقدام به تصمیمگیری کنید. همیشه از شما انتظار میرود بهترین و مناسبترین تصمیمها را در سختترین شرایط اتخاذ کنید و کمترین اشتباه و تعلل را در این میان داشته باشید.
مترجم: سید حسین علوی لنگرودی
alavitarjomeh@gmail.com
در دنیای تمام دیجیتال امروز که ویژگی اصلی آن تصمیمگیریهای سریع و قاطعانه است، بازاریابی دیجیتال یک ضرورت غیرقابلانکار محسوب میشود. بنابراین در شرایطی که پلتفرمها و کانالهای آنلاین با سرعت بسیار بالایی در حال تکامل و تحول هستند بازاریابان باید به این اطمینان برسند که شناخت دقیق و بهروز از روندهای بازار و رفتارهای مشتریان و مصرفکنندگان دارند. در این میان تحلیل درست تلاشهای بازاریابی شرکتها و در اولویت قراردادن اطلاعات و دادههای درست در فرآیند بازاریابی نیازمند تمرکز روی شاخصهای کلیدی عملکرد (KPIs) است. سوال اینجاست که چرا شاخصهای کلیدی عملکرد برای موفقیت برنامههای بازاریابی حیاتی هستند و مهمترین شاخصهای عملکردی در حوزه بازاریابی دیجیتال کدامند و چگونه میتوان آنها را سنجید؟
نظرسنجی تازه موسسه گارتنر نشان میدهد ۴۷ درصد مدیران منابع انسانی اعتقاد دارند تجربه کارکنان مهمترین اولویت آنهاست، در حالی که ۴۴درصد آنها معتقدند سازمانهای آنها مسیرهای شغلی جذابی ارائه نمیکنند. برخی شرکتها برنامههای توسعه شغلی رسمی دارند، اما خیلی از سازمانها هم مدیریت رشد حرفهای را به خود کارکنان واگذار میکنند.
در دو قسمت قبل، با ۱۰ درصدیهای خوشبخت آشنا شدیم و دیدیم که آنها برای مقابله با خردهاسترسهایشان روش نسبتا سادهای داشتند. پیادهسازی جدول خرده استرسهای رایج حرکت سادهای است که میتواند تاثیرات بسیار چشمگیری داشته باشد.
امروزه شرکتهای بزرگ و ریشهدار، چگونگی پرورش کسبوکارهای جدید را میدانند، حتی اگر به معنای تحولآفرینی در کسبوکارهای فعلی باشد. بهطور معمول در هر ۱۰ سال، نیمی از شرکتهای برتر در حوزه فناوری، از فهرست رتبههای برتر خارج میشوند. اخیرا، با ارزشترین شرکتهای فناوری، تابآوری قابل توجهی از خود نشان دادهاند و برای سالهای متمادی جایگاههای ممتاز خود را حفظ کرده و سهم خود را از ارزش بازار افزایش دادهاند. موفقیت این شرکتها به توانمندی آنها در شناسایی روندهای تحولآفرین، مقیاسبندی و تجاریسازی موفقیتآمیز با هدف ایجاد پویایی بر مبنای نظریه «برنده بیشترین نیاز را دارد» متکی شده است. این شرکتها در نوآوریهای مهمی از مزیت رقابتی برخوردار هستد که به منابع عظیمی در توان محاسباتی، اتصالپذیریهای متنوع و دادهها نیاز داشته باشد.
پیادهسازی مدلهای هدفمحور و ماموریتمحور کسب و کار در سالهای اخیر شتاب زیادی گرفته است؛ تا جایی که نگاه مرسوم شرکتها برای ایجاد بازارهای گوشهای و فروش محصولات اجتماعی و دوستدار محیطزیست را دگرگون کرده است. هر روز بیش از پیش متوجه میشویم که کسب و کارها و شرکتهای هدفمند و دارای ارزشهای پررنگ اجتماعی/ زیستمحیطی، نه تنها در ارزشآفرینی برای جامعه موفقترند، بلکه فرصتهای سودآوری غیرمنتظرهای هم پیشرویشان گسترده میشود. این فرصتهای سودآوری از جنبههای مختلفی مانند افزایش جذب سرمایهگذاران، گسترش دایره مخاطبان وفادار، افزایش توانایی در جذب برترین استعدادهای بازار و... بروز میکند.
از هفته جهانی «برای آینده» - موجی از اعتراضات که در ۱۵۰کشور شکل گرفت و افراد خواستار اقدام در مورد تغییرات اقلیمی بودند - ۵ سال میگذرد. این رویداد که بیش از ۶میلیون نفر در آن شرکت کرده بودند، بزرگترین اعتراضات اقلیمی در تاریخ محسوب میشود.
دکتر سیدهادی صمیمی اردستانی بر نقش کنفرانس سارکوم سر و گردن کودکان در افزایش ارتباط میان پزشکان و استادان و شکلگیری کارهای تیمی در تحقیق و درمان این سرطان تاکید کرد و گفت: چنین کنفرانسهایی با بهروزرسانی تجربیات و شکلگیری ارتباطات منسجم، نقش مهمی در دستیابی به موفقیتهای بیشتر در درمان انواع سرطان کودکان ایفا میکنند.
نویسندگان: Monika Klein و Anna Rostomyan
مترجم: مهدی نیکوئی
انگیزش کارکنان، دغدغه مهم بسیاری از شرکتهاست؛ چرا که میزان انگیزه کارکنان نقشی تعیینکننده در سطح نوآوری، خلاقیت و رشد پایدار کسبوکارهای کارآفرینی دارد. اما هر شرکتی برای ایجاد انگیزه در کارکنان خود موفق نیست. در حقیقت، تفاوت بسیاری در سطح و حتی نوع انگیزه کارکنان در سازمانها، شرکتها، استارتآپها و صنایع مختلف دیده میشود. بخش مهمی از این تفاوتها را باید در مناسبات و تعاملات تیمی شرکتها جستوجو کرد. در سالهای اخیر، بحث انگیزش، احساسات و مناسبات تیمی توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده است. این موضوع بهویژه از آن جهت قابل تامل است که به نظر تفاوت بزرگی بین انگیزه کارکنان در شرکتهای نوپا (استارتآپ) و شرکتهای بالغ دیده میشود. در این مطلب قصد داریم درباره نقش مناسبات و تعاملات تیمی در انگیزه و احساسات کارکنان صحبت کنیم. همچنین به عوامل موثر در افزایش انگیزه و بهبود تعاملات تیمی کارکنان خواهیم پرداخت.
دو ماهنامه کسب و کار هاروارد (HBR) را انتشارات کسب و کار هاروارد از سال ۱۹۲۲ منتشر میکند. این انتشارات که وابسته به دانشگاه هاروارد است، تلاش میکند ایدههای نو و کاربردی در اختیار کارشناسان کسب و کار و مدیریت جهان بگذارد.
«خوزه دیاز» تا جایی که به یاد دارد در دوران کودکی در خانه پدریاش در ونزوئلا هیچ وقت آب لولهکشی نداشتند. دسترسی به آب پاک و سالم برای خانوادهاش همیشه چالشبرانگیز بود. آنها اغلب اوقات، چند روز را بدون آب تازه سر میکردند.
هوانهوان ژنگ، از مدرسه مدیریت MIT Sloan و سه پژوهشگر دیگر، رابطه بین ژنتیک و عملکرد فروش را مورد بررسی قرار دادند. آنها طی ۱۳ماه روی ۱۱۷ فروشنده در یک شرکت بازاریابی تلفنی آسیایی مطالعه کردند. در این پژوهش دیانای کارکنان با معیارهای عملکردی از جمله درآمد تولیدی، قابلیت شناسایی فرصتهای فروش و سطح تلاش مقایسه شد. نتیجه این تحقیقات نشان میدهد کارکنانی که عملکرد بهتری در حوزه فروش داشتند، از نظر ژنتیک با بقیه متفاوت بودند و این یعنی افسانه ژن فروشندگی واقعی است. مطلب حاضر گفتوگوی هاروارد بیزینس ریویو با پروفسور ژنگ جزئیات بیشتری را در این مورد، روشن میکند. گفتوگوی هاروارد بیزینس ریویو با پروفسور ژنگ را ملاحظه میفرمایید.
عصر خودکارسازی از راه رسیده و مقاومت در برابر آن بیفایده است. تکنولوژیستیزهای اولیه را در نظر بگیرید؛ همان کارگران نساجی بریتانیایی قرن نوزده که در اعتراض به تکنولوژی جدید به کارخانهها حمله کرده و ماشینهای نساجی را نابود میکردند. الان که صنعت نساجی جهان ارزشی بالغ بر ۱.۷ تریلیون دلار دارد، همه میدانیم نتیجه آن ایستادگی و مقابله چه شد.
شایستگیهای رفتاری عبارتند از: مهارتها، رفتارها و نگرشهای قابل مشاهده و قابل اندازهگیری مورد نیاز برای موفقیت در یک پست مشخص. برخلاف مهارتهای فنی که نیاز به دانش تخصصی دارند، این شایستگیها بیشتر روی مهارتهای نرم مانند برقراری ارتباط، حل مساله، کار تیمی و هوش هیجانی متمرکز هستند که میتواند بین نقشها و صنایع مختلف قابل انتقال باشد.
فرض کنید اعضای تیمتان دائم پچپچ میکنند، به هم طعنه میزنند و بابت مسائل کماهمیت از هم ایراد میگیرند. شاید ابتدا این رفتارها را نادیده بگیرید و خودتان را گول بزنید که «این کنایهها بیضررند» یا «دارند با هم شوخی میکنند». اما وقتی تنشها بالا میگیرد، معلوم میشود که یک مشکل عمیق در کار است: خشم دارد در محل کارتان ریشه میدواند. چطور باید این موضوع را با تیم خود مطرح کنید؟ چطور میتوانید انرژیهای منفی را خنثی کنید؟ و چه راههایی برای ایجاد تعاملات سالمتر و حمایتیتر وجود دارد؟
دولتها و شرکتها نقشی مهم در تعادل کار و زندگی افراد دارند. این موضوع را در قسمتهای قبل شرح دادیم. اما بار اصلی ایجاد تعادل بر دوش خود شاغلان است. حتی تعریف و توصیههای این کتاب هم فقط میتواند راهنمای شما باشد و در نهایت باید خودتان کار متعادل و کافی خود را تعریف کنید.
حفظ حریم خصوصی به آن معناست که اطلاعات شخصی و محرمانه افراد در اختیار هیچ دولت، شرکت یا فردی قرار نگیرد. در واقع حق محفوظ ماندن حریم شخصی هر فردی مانند حق طبیعی او برای تنها ماندن و حفظ فاصله فیزیکی با دیگران است و چنانچه حریم خصوصی شکسته شود همه انسانها احساس ناامنی و نگرانی خواهند کرد. اما هنگامی که صحبت از راههای حفاظت از حریم خصوصی به میان میآید این اتفاق نظر بین افراد وجود ندارد؛ بهویژه زمانی که قرار باشد افراد برای حفظ حریم خصوصی خود پول بپردازند.
خودکمبینی همچون پیچک مهاجمی است که خیلی نامحسوس سراغمان میآید و اگر جلویش را نگیریم، کل زندگیمان را درگیر میکند. خودکمبینی در کوتاه مدت تمرکز و بهرهوری را از بین میبرد، خلاقیت را خفه میکند، مانع تعیین اهداف بزرگتر میشود و به طرز ناخوشایندی ما را بدحال میکند، اما در بلندمدت میتواند به مشکلات بزرگتری همچون کمالگرایی و خودتخریبی تبدیل شود. اما خبر خوب این است که خودکمبینی از دیرباز با ما بوده و خیلیها روشهایی را پیدا کردهاند که نه تنها بر این حس فائق آمدهاند که از آن استفاده هم میکنند.
ورود گسترده مدلهای هوش مصنوعی مولد در سالهای اخیر، بسیاری افراد را که ناگهان متوجه شدهاند بخش قابل توجهی از مشاغل دانشمحورشان میتواند خودکار شود، حسابی ترسانده است. موفقیت در چنین محیطی نیازمند یادگیری مداوم است تا هم با تکنولوژیهای جدید سازگار شوید و هم دانش و مهارتهای تازهای را بیاموزید که به شما کمک کند با تغییر نیازهای مشاغل گوناگون همچنان مورد نیاز و ضروری بمانید. متاسفانه تصور ما از یادگیری صرفا آن چیزی است که در کلاسهای مدرسه و دانشگاه تجربه کردیم، اما شما باید به دنبال فرصتهایی برای یادگیری مداوم باشید.
اگر به دنبال داشتن سازمانی با عملکرد بالا هستید، لازم است علائم مدیریت بد را بشناسید و در رابطه با این پدیده کاری انجام دهید. در اینجا به ۱۰ عادت بد مدیریتی که سازمان نباید آنها را تحمل کند میپردازیم.
مترجم: سید حسین علوی لنگرودی
alavitarjomeh@gmail.com
تصمیمگیریهای اخلاقی جزو بنیانهای اصلی و ضروریات هر کسبوکاری محسوب میشوند. مدیران و رهبران سازمانها و شرکتها باید تمرکز جدی، دائمی و همهجانبهای بر مطابقت داشتن تصمیمگیریهای کاریشان با اصول اخلاقی داشته باشند.
مترجم: سید حسین علوی لنگرودی
alavitarjomeh@gmail.com
در جدال بین طرفداران و مخالفان دورکاری و محیطهای کاری ترکیبی (حضوری/دورکاری) مباحث و استدلالهای مختلفی مطرح میشود که اغلب آنها حول محور بهرهوری فردی و سازمانی متمرکز هستند. حامیان دورکاری به آماری اشاره میکنند که نشان میدهد در فاصله زمانی ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۲ به میزان ۲۰درصد بر درآمد شرکتهایی که دست از الزام کارکنانشان به حضور فیزیکی در محل کار برداشتند افزوده شده است. این افزایش درآمد برای شرکتهایی که بر حضور فیزیکی کارکنان در محل کار پس از کرونا تاکید داشتند فقط ۵درصد بوده است. با توجه به بالا بودن جامعه آماری مورد بررسی در این تحقیق که شامل ۵۵۴ شرکت بزرگ با بیش از ۲۷ میلیون نیروی کار میشد، میتوان ادعا کرد که اجرای سیاستهای باز و انعطافپذیر در خصوص حضور یا عدمحضور فیزیکی کارکنان در محل کار میتواند تاثیر بسزایی بر بهبود عملکرد آنها و افزایش بهرهوری فردی و سازمانی داشته باشد.
در سال ۲۰۱۵، شرکت فولکس واگن به دلایلی اشتباه، تیتر خبرهای جهانی شد. تحقیقات آژانس حفاظت از محیطزیست ایالات متحده، به این نتیجه رسیده بود که این خودروساز آلمانی به دلیل نصب نرمافزار روی خودروهای دیزلی خود برای تقلب در تستهای آلایندگی، مقصر است. این اتفاق موسوم به «دیزلگیت»، به یکی از بزرگترین رسواییها در تاریخ خودروسازی تبدیل شد و بیش از ۳۳ میلیارد دلار جریمه و خسارت به این شرکت تحمیل کرد و باعث شد مارتین وینترکورن، مدیرعامل هم کارش را از دست بدهد.
در قسمت قبل با جدول دستههای رایج خردهاسترسها آشنا شدیم و همه را در سه دسته قرار دادیم. دیدیم در قبال خرده استرسهایی که میتوانیم رویشان متمرکز شویم (X) باید چگونه عمل کنیم. اکنون به دو دسته باقیمانده میپردازیم و مراحل بعد را طی میکنیم.
یکی از معروفترین نقلقولها در خصوص کسب و کار که از پیتر دراکر، بنیانگذار مدیریت مدرن، نقل میشود این است که: «هر چه اندازهگیری شود، قابل مدیریت خواهد بود.» وقتی صحبت از درک شاخصهای آموزش کارکنان میشود، این نقلقول به کار میآید، وگرنه چگونه میتوانید نتایج را اندازهگیری و آن را مدیریت کنید؟ واحدهای «یادگیری و توسعه» (L&D) سازمانها سال به سال نوع آموزشی را که برای رسیدن به اهداف کسبوکار و بهبود نتایج کلی آن برای ارائه به کارکنان نیاز دارند، به دقت برنامهریزی میکنند. اما آیا این کار واقعا موثر است؟ و اگر موثر است، آیا ۱۰۰درصد برای رسیدن به نتیجه مطلوب بهینه شده است؟
همانطور که جهان بهسرعت در حال تغییر و تحول است، خواستهها و انتظارات از رهبران سازمانی نیز به سرعت افزایش مییابد. در گذشته، رهبری سازمانی بیشتر بر کنترل و مدیریت مستقیم تمرکز داشت، اما امروزه و بهویژه در سال ۲۰۲۵، مهارتهای جدیدی از آنها انتظار میرود. پیشرفتهای تکنولوژیک، تغییرات فرهنگی و همچنین دگرگونی در نیروی کار جهانی، به ظهور روندهای نوینی در رهبری سازمانی منجر شده است.
در حالی که به ماههای پایانی سال ۲۰۲۴ و زمان ارائه گزارشهای مالی سالانه شرکتها نزدیک میشویم، انتظار میرود که شاهد تغییرات چشمگیر عملکرد آنها در حوزه پایداری و مسوولیتهای زیستمحیطی-اجتماعی باشیم. این روند همچنین در سال ۲۰۲۵ میتواند پررنگتر از پیش دیده شود.
در بازار کار رقابتی امروز، نگهداشت کارکنان جوان تبدیل به چالشی بزرگ برای بسیاری از سازمانها شده است. حدود ۸ سال پیش، موسسهای که در آن کار میکردم، مدیرعاملی پا به سن گذاشته داشت. او از روحیه نسل جوان شکایت میکرد و از دورهای به قول خودش شکوهمند یاد میکرد که کارکنان ۳۰ سال به یک شغل و سازمان متعهد بودند. البته او هم مثل بسیاری از مدیران، نگاهی پدرسالارانه داشت و طرف دیگر قضیه را نمیدید.
ورا لاو ۲۷ ساله، ظرف چند سال در سه شرکت مختلف کار کرده است. او عضوی از نسلی است که به نظر میرسد ایده وفاداری به شرکتها را به چالش میکشند. او در گفتوگو با CNBC گفته: «فکر نمیکنم وفاداری نتیجه بدهد. همه چیز معاملهای است. شما فقط تا زمانی ارزشمند هستید که آنها شما را ارزشمند ببینند.
با ظهور هوش مصنوعی مولد و ابزارهای مبتنی بر آن که فعلا مشهورترین آنها چتجیپیتی شرکت OpenAI است، متخصصان مختلف در صنایع گوناگون در مورد کاربردهایش خیالپردازی کردهاند و اکثرا این ابزار را گمشده خود یافتهاند. مانند ظهور هر تکنولوژی دیگری، تاکنون محتواهای قابلتوجهی در زمینه فرصت و تهدید نوشته شده و در کنار خوشبینی بیش از حد، نظریات آخرالزمانی هم مطرح شده که آینده بشر را در تقابل با این گونه جدید میبینند و در نهایت، اهل علم یک راه میانه را پیدا کردند که این تکنولوژی جدید، در مقابل انسان نیست و میتواند توانمندساز وی باشد.
هتلهای کپسولی در ژاپن بسیار رایج هستند. این هتلها که جایگزین مناسب و مقرون به صرفه برای اقامتهای کوتاه هستند حالا یک مزیت جدید دارند: میتوانند کیفیت خواب شما را بسنجند؛ به لطف شرکتی به نام «هتل نایناورز» (Ninehours) .
بسیاری از رهبران سازمانها تمام عمر حرفهای خود را با تمرکز بر مدل کاری سلسلهمراتب دستوری و کنترلی سپری کردهاند و قاعدتا تغییر جهت به یک مدل چابکتر و مبتنی بر مهارت برای این دسته از مدیران تغییر بسیار بزرگی محسوب میشود. اما موضوع اینجاست که آینده کار نهتنها تغییر در طرز فکر رهبران سازمانها را اجتنابناپذیر میکند، بلکه مستلزم تغییر در مجموعه مهارتهایشان هم هست.
با توجه به روند رو به رشد استفاده از هوش تصمیمگیری (Decision Intelligence)، این مفهوم از اصطلاحات مبهم در رشته بازاریابی به یک استراتژی مهم در کسب و کار تبدیل شده است. هوش تصمیمگیری یا هوشمندی در تصمیم (DI) مقولهای در حال ظهور و بلوغ است که از هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی استفاده میکند و به سازمانها برای تصمیمگیری بهتر، سریعتر و مبتنی بر بینش کمک میکند. بر اساس بهکارگیری این مفهوم، شرکتها میتوانند با فرآیند تصمیمگیری مانند سایر فرآیندهای کسب و کاری مدرن رفتار کنند. بنابراین، پیادهسازی سیستمهای اطلاعاتی با هدف مدلسازی، ردیابی، یادگیری و بهبودبخشی تصمیمات مدیریتی خاص دنبال خواهد شد. این رویکرد نشأت گرفته از تصمیم (decision-back approach)، با تصمیمات حیاتی که عملکرد شرکت را هدایت میکند، شروع میشود و سپس برای دستیابی و اتخاذ تصمیمهای منسجم و با کیفیت، به افراد، فرآیندها و بینشهای موردنیاز در سازمان رجوع میکند.
وقتی رئیس جدیدتان مرتب و بدون هیچ توجیه شفافی، تصمیمات عجولانه میگیرد، ممکن است حس کنید زندگی کاریتان از حالت طبیعی خارج شده: لغو ناگهانی جلسهها بدون هیچ توضیحی، موجی از جلساتی که در تقویمتان علامت زدهاید یا ورود غیرمنتظره یک کارمند جدید. «شارمین بانو»، مربی حوزه مدیریت در سیاتل، میگوید: «این رفتار از نظر حرفهای ناامیدکننده و از نظر احساسی خستهکننده است. هنوز بین شما و این رئیس جدید اعتماد برقرار نشده، بنابراین هر نیت خیری که ابتدا داشتید از بین میرود.»
سال ۱۹۹۶ یکی از بزرگترین تولیدکنندگان اثاثیه در جهان به نام استیلکیس (Steelcase) یک اثر هنری عجیب را در دفتر کار نیویورک خود نصب کرد: یک آکواریوم شیشهای ۱۲۰ سانتیمتر در ۱۸۰ سانتیمتری که خانه ۱۵۰۰ مورچه بود. این اثر نوعی ستایش از عصر به اصطلاح هیجانانگیزی به شمار میرفت که در آن مرزهای کار و زندگی محو میشد.
امروزه اعتبارسنجی و امتیازدهی اعتباری به افراد، یکی از فرآیندهای مهم و حساس برای انجام کارهای مختلفی محسوب میشود که باید با دقت تمام صورت پذیرد: از افتتاح حساب بانکی و دریافت وام گرفته تا خریداری یک آپارتمان یا استخدام شدن در یک شرکت معتبر. اگر بخواهید خرید آنلاین انجام دهید، بدون آنکه خبر داشته باشید،
آیا افرادی که دورکاری میکنند، دلشان برای روزهای خوب گذشته تنگ میشود؟ آن روزهایی که راهروهای اداره پر از سروصدای ایدههایی بود که بین مدیران و تازهواردان ردوبدل میشد؟ و پویایی آشپزخانهها! در مدتی که کارکنان منتظر بودند تا آب درون کتری به جوش بیاید و چای و قهوهشان را بریزند، کلی محصول جدید خلق میشد. تازه همه اینها به جز بهشت یادگیری بود. قبلا فقط کافی بود یک تازهکار در فاصله چند متری همکار باتجربهای باشد تا تمام دانش و تجربیات ذهنش را جذب کند.
یکی از دلهرهآورترین بخشهای تغییر شغل آن است که مجبور شوید درباره کمبود تجربیات و مهارتهای خود در زمینه شغل جدیدی که متقاضی آن هستید صحبت کنید. اما داشتن تجربه محدود در حوزههای کاری جدید نباید دلیلی برای عدم تغییر شغل باشد.
«دومینیک جویس» بیش از ۱۰۰ درخواست شغلی فرستاده بود تا بالاخره تابستان امسال برای یک پست در منابع انسانی به مرحله آخر استخدام رسید. پس از دو مصاحبه آنلاین، یک روز در ارزیابی حضوری شرکت کرده بود که شامل جلساتی با روسای ارشد یک شرکت تکنولوژی بود و امیدوار بود که دیگر همه چیز نهایی شده باشد. بنابراین وقتی ایمیل کوتاهی مبنی بر رد شدنش دریافت کرد، بسیار ناامید شد. از زمانی که در ماه مارس به عنوان نیروی مازاد اخراج شد، هیچگاه تا این حد به استخدام دوباره نزدیک نشده بود. بدتر آنکه، شرکت مورد نظر هیچ بازخورد سازندهای ارائه نکرده بود. نیمی از ۱۵۶ شغلی که او برای آنها درخواست داده بود، اصلا پاسخی نداده بودند.
در دنیای رقابتی امروز، جذب و نگهداشت استعدادهای برتر به یک چالش اساسی برای سازمانها تبدیل شده است. با توجه به اینکه بسیاری از شرکتها به دنبال نیروی کار ماهر و خلاق هستند، ایجاد محیطی مناسب و جذاب برای کارکنان اهمیت بیشتری پیدا کرده است.
متیو و بقیه ۱۰درصدیهایی که در تحقیقات ما به شدت به چشم آمدند، در ظاهر وجه مشترک چندانی با هم ندارند. آنها گذشتههای متفاوتی داشتهاند و در موقعیتهای گوناگونی مشغول به کار هستند و حتی سازمان و صنعتشان هم با هم یکسان نیست، اما ما در همه آنها الگوی مشابهی پیدا کردیم و آن این بود که ۱۰ درصدیها برای شکل دادن به روابط خود در زندگی دست به انتخابهای آگاهانهای میزنند.
نتایج یک نظرسنجی که در نوامبر ۲۰۲۳ و از طریق یک پرسشنامه آنلاین سفارشی از ۳۰۴ متخصص (از کارکنان غیرنظارتی مثل کارمندان اداری، اپراتورها، نمایندگان فروش، رانندگان، وکلا و... گرفته تا مدیران اجرایی) با توجه به معیارهای عملکرد استراتژیهای کسب و کار و تاکتیکها و فناوریهایی که آنها را هدایت میکنند، به دست آمده نشان میدهد کارفرمایانی که میخواهند موفق شوند، باید مهمترین دارایی خود - یعنی کارکنان - را در اولویت قرار دهند.
یکی از داغترین کلمات تبلیغات تجاری امروز «بازاریابی کلانداده» است و اغلب از آن به عنوان جانشین «هوش تجاری» یاد میشود. اما آیا واقعا چنین است؟ درک اینکه چگونه هوش تجاری و بازاریابی کلانداده با یکدیگر مقایسه میشوند و همچنین اینکه چگونه بینش منحصر به فردی را برای شرکتها ارائه میدهند مفید است.
شرکتها و کسب و کارهای بسیاری به سمت پایداری و مسوولیت اجتماعی کشیده شدهاند. برای حرکت موثرتر در این مسیر، ابتدا باید مهمترین ذینفعان و اصلیترین دغدغههای آنها را شناسایی کرد. سپس مواردی که با اهداف و مسائل اصلی شرکت همخوانی دارد، در اولویت قرار بگیرد. در این صورت، میتوان منابع و انرژی را صرف مواردی کرد که بیشترین اثرگذاری را در پیشبرد برنامههای پایداری ایفا میکنند.
۴۰درصد از مدیران عامل در ۱۸ ماه نخست فعالیت خود شکست میخورند (به گزارش نشریه پژوهشی کسب و کار هاروارد) و عامل شکست آنها نداشتن تجربه یا تخصص نیست؛ عامل این شکست، کمبود مهارتهای انسانی و ناتوانی در ایجاد روابط سازنده با افراد تاثیرگذار شرکت است. موسسه مشاوره مدیریت مککینزی برآورد کرده که سالانه یکتریلیون دلار از ارزش بازار ۱۵۰۰ شرکت برتر فهرست اساندپی (S&P) به دلیل تغییر ناموفق مدیران عامل و اعضای هیاتمدیره از دست میرود. این میزان زیان به اندازه کافی بزرگ است که نیاز به توجه و اقدامی جدی باشد. در واقعیت، انتخاب یک مدیرعامل جدید و امضای قرارداد با او، به هیچ وجه پایان کار یک شرکت نیست و تازه همه چیز از آنجا شروع میشود.
شاید به دنبال تجربهای تازه هستید یا شغل فعلیتان دیگر برایتان جذابیتی ندارد یا شاید هم دلتان میخواهد همه چیز را زیرورو کنید. حالا بعد از چند ماه یا شاید چند سال فکر کردن به این موضوع به این نتیجه رسیدهاید که وقت تغییر است. حرکت بزرگی است! اما تا دست به کار نشدهاید، حواستان باشد مرتکب این سه اشتباه نشوید تا فرآیند سادهتری را تجربه کنید.
آیا تا به حال خود را درگیر تلاش برای حل یک مشکل دیدهاید و متوجه شدهاید که اقداماتتان، بهجای بهبود اوضاع، به وخامت آن منجر شده است؟ این پدیده عجیب، که در آن تلاشهای ما نه تنها بینتیجه است، بلکه مشکل را تشدید میکند، «اثر مار کبری» (Cobra Effect) شناخته میشود. این مفهوم، یادآوری مهمی است که در دنیای پیچیده و متغیر ما، حتی بهترین نیتها نیز میتوانند نتایج ناخواستهای به همراه داشته باشند.
بسیاری از سازمانها رقابت بین تیمهای داخلی را تشویق میکنند و معتقدند این کار نوآوری را تحریک میکند و عملکرد را افزایش میدهد. اما مشکل این است که آنچه در واقعیت اتفاق میافتد برعکس است: رقابت داخلی اغلب نوآوری را خفه میکند.
اخیرا طی همکاری با یک شرکت روباتیک اسکاندیناویایی، متوجه یک موضوع نگرانکننده شدیم. طی جلسات تیم رهبری، مدیرعامل از بین ۹ نفر، تنها با ۳ نفر از اعضای جلسه صحبت میکرد و از آنها مشورت میگرفت. بقیه فقط نگاه میکردند. وقتی بعدا از او در اینباره سوال پرسیدیم و از زبان ما شنید که ظاهرا «نورچشمیهایی» دارد و این کاملا مشهود است، تعجب کرد. او نمیدانست رفتار تبعیضآمیزش چه تاثیری بر سایر اعضا دارد. و هیچکس موقع ارائه بازخورد، این موضوع را مطرح نکرده بود. این یک مشکل رایج است. گرچه مدیران معتقدند که برای تکتک کارکنان توجه و احترام یکسانی قائلند، اما تحقیقات خلاف این را اثبات میکند.
افسانه «تعادل بین کار و زندگی» اغلب دستنیافتنی به نظر میرسد و بسیاری از رهبران سازمانی را در برابر فشارهای هر دو طرف مستاصل و درمانده میکند. آن دسته از رهبران سازمانی که مسوول تیمهای جهانی و تصمیمات استراتژیک و عملکرد کلی هستند، برای مدیریت کار و زندگی شخصیشان با چالشهای منحصربهفردی روبهرو میشوند. اما دستیابی به این تعادل غیرممکن نیست، فقط نیازمند استراتژی هدفمندی است تا بتوانند آگاهانه کار و زندگی شخصیشان را مطابق شرایط خاص خود مدیریت کنند. در ادامه به معرفی این استراتژیها میپردازیم.
استادان رهبری سازمانی معمولا از فرهنگ به عنوان یک مفهوم واحد صحبت میکنند. اما رنه لاسرت، بنیانگذار و مدیرعامل شرکت عملیات مالی «بیل» (Bill) معتقد است که کسب و کارها میتوانند از چند خردهفرهنگ بهرهمند شوند و هر تیم یا دپارتمان میتواند فرهنگ خاص خود را که با وظایف و اهداف ویژهشان هماهنگ است، توسعه دهد.
امروز بیش از ۵۰۰ میلیون نفر در دنیا از دیابت رنج میبرند؛ یک بیماری خودایمنی که باعث میشود لوزالمعده انسولین کمی تولید کند یا اصلا انسولین تولید نکند و افراد مبتلا نتوانند گلوکز را در بدن و جریان خون خود تنظیم کنند. دیابت یکی از شایعترین بیماریهای مزمن در جهان است که به سرعت هم در حال زیاد شدن است و انتظار میرود تا سال ۲۰۴۵ بیش از ۷۴۰ میلیون نفر را تحتتاثیر قرار دهد. این بیماری وقتی تحت نظارت و درمان قرار نگیرد، میتواند به سرعت زندگی را تهدید کند.
همه ما شرایط استرسزا را در محل کار تجربه کردهایم. از انتظارات غیرواقعبینانه در مورد عملکرد گرفته تا روسای پرتوقع یا شخصیتهای سرسخت، همه افراد فشارهای مرتبط با کار را که میتواند بر سلامت روان تاثیر بگذارد، تجربه کردهاند.
۱۰درصدیها که هستند؟ در میان کارکنان توانمند و درخشانی که ما با آنها مصاحبه کردیم، زیرگروهی ۱۰ درصدی وجود داشت که نهتنها در مدیریت خردهاسترسهایشان بهترین بودند، بلکه به واسطه لحظات کوتاه برقراری ارتباط حقیقی با دیگران زندگیهایی غنی و چند بعدی برای خود رقم میزدند.
افزایش پایداری زیستمحیطی-اجتماعی در دورانی که جهان به سمت اقتصاد چرخشی میرود، نیازمند توانایی شرکتها برای ردگیری محصولات و مواد تولیدی، مصرفی و بازیافتیشان است. با این حال، صنایع بسیاری برای کسب این آگاهی و شفافیت دادهها مشکل دارند. در این میان، ۱۳استارتآپ نوآور، راهکارهایی برای حل این چالش و ردیابی محصولات و مواد شرکتها در صنایع مختلفی مانند پلاستیک، مد و کشاورزی ارائه کردهاند.
دکتر محمد کارگر شورکی
عضو موسس هسته پژوهشی پایداری کسبوکار دانشگاه تهران
«فرهنگ، استراتژی را سر صبحانه میبلعد» عبارتی است پرمحتوا که اولین بار توسط پیتر دراکر، بنیانگذار مدیریت نوین دنیا مطرح شده و اهمیت موضوع فرهنگ را بیان میکند. فرهنگ عامل مهمی است که اغلب مدیران عامل به آن توجه نکرده و تاکیدی بر بازآفرینی آن نداشتهاند، ولی باعث شده بارها شکست و عدمموفقیت برنامههای تحول سازمانی و عدمتحقق استراتژیها، تجربه شود. تغییر فرهنگ سازمانی بسیار سختتر و پیچیدهتر از برنامهها و استراتژی تحول سازمانی است و تا بستر فرهنگی مناسب فراهم نشود، این مهم محقق نخواهد شد. چند سالی است که کسبوکارها درگیر دو چالش بنیادین پایداری و تحول دیجیتال شدهاند، بهطوریکه نهتنها کسبوکارها، بلکه کشورها نیز تحتتاثیر قرار گرفتهاند و مشکلات بزرگی سر راهشان ایجاد شده است.
تابآوری به توانایی یک سازمان برای انطباق، واکنش و احیا پس از بحرانها و تغییرات محیطی گفته میشود. در عصر کنونی کسب و کار که شرایطی مانند تلاطم، ابهام، پیچیدگی و تردید عادی شده، تابآوری سازمانی حیاتیتر از هر زمانی شده است.
برای تابآور شدن، سازمانها باید ویژگیهای بارزی به دست آورند که شاید برای فعالیت در سالهای گذشته چندان اهمیت نداشتند ولی امروزه تبدیل به یک اجبار محیطی شده است.
واگذاری درست وظایف، مهارتی حیاتی برای آن دسته از رهبران سازمان است که به دنبال افزایش پتانسیل تیم خود و مدیریت بهینه زمان هستند. این عمل نه تنها تیم را توانمند میسازد، بلکه به رهبر تیم کمک میکند بر وظایف استراتژیکتر متمرکز شود. با این حال، واگذاری تنها به معنای سپردن کارها نیست؛ بلکه نیازمند ارتباط روشن، اعتماد و شناخت نقاط قوت تیم است.
قهوه در اتیوپی دارای اهمیت فرهنگی عمیقی است. این محصول خوشعطر و طعم در تار و پود جامعه اتیوپی ریشه دوانده و در آیینهای اجتماعی این کشور، جایگاه پررنگی دارد. در هر محفلی، حتما چند فنجان قهوه نیز پیدا میشود. قهوه برای اهالی این کشور تنها یک نوشیدنی نیست بلکه بهانهای برای دور هم جمع شدن است که میان افراد جامعه، پیوند ایجاد میکند. علاوه بر جنبه فرهنگی، قهوه نقش مهمی در اقتصاد این کشور نیز دارد.
انسانها با داشتن یک روتین ثابت، کار بیشتری از پیش میبرند و در عین حال کار مغز هم کمتر میشود. هر بار که بخواهید برای سرکار رفتن آماده شوید یا برای روزتان برنامهریزی کنید، مغزتان مجبور نیست چرخ را از ابتدا اختراع کند و پیمایش صفر تا صدی داشته باشد، اما پایبندی به یک روتین تکراری همیشگی میتواند به سرعت شما را به سمت کسالت و نارضایتی سوق دهد.
نشست خبری خیریههای حوزه سرطان کودک، به مناسبت ماه اطلاعرسانی سرطان کودک در «محک» برگزار شد. در این نشست به جز مدیر موسسه محک، مدیران موسسههای دیگر مانند موسسه خیریه کسا در اصفهان، موسسه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان خراسان و همچنین مدیر انجمن حمایت از کودکان مبتلا به سرطان تبریز (تسکین) که در ارتباط با حمایت و بهبود سرطان کودکان فعالیت میکنند حضور داشتند.
نویسندگان: Christina Bradley، Lindy Greer
مترجم: مریم مرادخانی
به عنوان یک مدیر، اگر ببینید کارمندتان مدتی است که غمگین یا مضطرب است چه واکنشی نشان میدهید؟ آیا مداخله میکنید، از او علت را جویا میشوید و راهحل پیشنهاد میدهید؟ یا از ترس ورود به حریم خصوصی او، چیزی نمیپرسید و او را به حال خود رها میکنید؟ تحقیقات نشان داده که واکنش سنجیده نسبت به احساسات کارکنان میتواند تاثیر شگرفی بر حال آنها، رابطهتان با آنها و عملکرد کلی تیم داشته باشد. بهعنوان یک رهبر سازمانی باید بدانید چه زمانی به مساله ورود کنید، چه زمانی راهحل پیشنهاد دهید و چه زمانی، صبر پیشه کنید.