نویسندگان: اریکا بوثبی و گاس کانی
مترجم: منا اختیاری
آیا مردم حقیقتا متوجه تاثیرشان بر دیگران هستند یا اضطرابشان باعث میشود بدترینها را تصور کنند؟ نویسندگان این نوشتار به واسطه تقریبا ۱۰ سال تحقیق و پژوهش و بررسی دههاهزار مورد به این پاسخ رسیدهاند: «مردم میزان علاقه دیگران به خود را دست کم میگیرند و این سوءبرداشت پیامدهای مهمی در نحوه کار کردنشان با یکدیگر دارد.» گفتوگوهای آغازین یک رابطه میتواند تاثیر فوقالعادهای بر نحوه شکلگیری و گسترش آن ارتباط در گذر زمان داشته باشد. طبیعی است که افراد به محض پایان اولین گفتوگویشان با یک شخص جدید، اغلب به این فکر میکنند که یعنی چه تاثیری روی فرد مقابل گذاشتهاند: «واقعا از من خوشش آمد یا صرفا سعی داشت مودب باشد؟ شوخیهایم خندهدار بودند یا توهینآمیز؟ حسابی به فکر فرورفته یا کسل و کلافه شده؟»
اقتصاد دانش (knowledge economy) بخشی از اقتصاد است که بر منابع مالی متکی نیست، بلکه مبتنی بر دادههاست. اقتصاد دانش از یک شبکه نیروی فکری جهانی با ارزش مالی بسیار بالا ساخته شده است. طبق تحقیقات دانشگاههای انگلستان، ارزش اقتصاد دانش در بریتانیا معادل ۹۵ میلیارد پوند است.
تا چند سال پیش وقتی از کارکنان شرکتها و اعضای تیمهای کاری میپرسیدید که آیا حاضرند ارتقای مقام پیدا کنند و بهعنوان مدیر بخش یا شرکتی که در آنجا مشغول به کارند معرفی شوند، پاسخ اغلب آنها مثبت بود و بسیاری از آنها مشتاق مدیر شدن و ورود به دنیای مدیریت و رهبری سازمان بودند. در واقع مدیر شدن یکی از اهداف و انگیزههای اصلی بسیاری از کسانی بود که وارد یک شرکت یا سازمان میشدند و حاضر بودند در ابتدا در پستهای سطح پایین مشغول به کار شوند و سختیهای ماهها و سالهای اول کار در یک شرکت را به جان بخرند. امید بسیاری از کارکنان و اعضای تیمهای کاری این بود که با نشان دادن قابلیتهای خود و بهتر کار کردن، خود را بهعنوان کاندیداهای اصلی تصدی پستهای مدیریتی معرفی کنند و از طریق مدیر شدن از نردبان ترقی بالا بروند.