آیا در محل کارتان شنونده خوبی هستید؟ شاید فکر کنید هستید؛ چون وسایلی را که میتوانند حواستان را پرت کنند کنار میگذارید، سکوت میکنید و وقتی کسی شما را خطاب قرار میدهد سر تکان میدهید. حتی ممکن است نکات کلیدی همصحبتتان را تکرار کنید تا نشان دهید که حرفش را شنیده و درک کردهاید. همه اینها کارهای هوشمندانهای هستند؛ اما همچنان ممکن است باعث شوند گوینده احساس کند گوش شنوایی برای حرفش نداشته یا حتی نادیده گرفته شده. گوش کردن فعال به معنای تسلط بر مهارتهای کاملا متفاوتی است – از خواندن نشانههای ریز و محو گرفته تا کنترل واکنشهای احساسی خود. گوش کردن فعال نیازمند همدلی و خودآگاهی است. اجازه بدهید ببینیم گوش کردن فعال چیست، چطور به نظر میرسد، چه حسی دارد و چگونه میتوانیم این مهارت ارتباطی کلیدی را تقویت کنیم.
استیو جابز در سال ۲۰۰۵ در یک سخنرانی در دانشگاه استنفورد چنین گفت: «شما باید چیزی را که دوست دارید پیدا کنید. این هم در مورد انتخاب شریک زندگی و هم درباره انتخاب شغل صادق است. کار شما بخش بزرگی از زندگیتان را پر خواهد کرد. تنها راه کسب رضایت واقعی، انجام چیزی است که باور دارید کاری بزرگ است و تنها راه انجام کار بزرگ دوست داشتن آن چیزی است که انجام میدهید.
بسیاری از نومدیرانی که بهتازگی سکاندار رهبری شرکتها و تیمهای کاری شدهاند تفاوتی بین کارآیی و بهرهوری قائل نیستند و هر دو آنها را یک چیز میپندارند؛ حال آنکه باید دانست اگرچه کارآیی و بهرهوری دست در دست هم دارند و با همدیگر همپوشانی دارند اما در واقع دو مفهوم کاملا متفاوت بوده و در نتیجه نباید و نمیتوان آنها را یک چیز دانست.