اولین باری که درخواست اضافه حقوق کردید را یادتان هست؟ چه حسی داشتید؟ استرس؟ تردید؟ آیا حسی در درونتان به شما میگفت «این کار را نکنی چون استحقاقش را نداری؟» آیا نگران بودید که مبادا یک آدم «پولدوست» به نظر بیایید؟ آیا با یک لحن طلبکارانه درخواست خود را مطرح کردید یا با لحنی آرام؟ درخواست اضافه حقوق یکی از سختترین کارهایی است که یک کارمند در طول اشتغالش تجربه میکند، بهخصوص اگر در سالهای اول مسیر حرفهایاش باشد. بعضیها تصور میکنند درخواست افزایش حقوق، همان چانه زدن با مدیر است.
«ریچارد بولز» را بابت نگارش کتاب پرفروش «چتر نجات شما چه رنگی است؟» میشناسند (این کتاب ترجمه شده است). او دو سال پیش از انتشار کتاب خود، به شغل دیگری مشغول بود: ۱۵ سال خدمت به عنوان کشیش کلیساهای انگلیکان. پس از آن بود که مانند بسیاری از شاغلان در رکود مالی دهه ۱۹۶۰، به بهانه کاهش بودجه از شغلش کنار گذاشته شد. پس از اخراج به جای آنکه طبق عادت و از سر استیصال دنبال شغل جدیدی بگردد، به دنبال وام یا کمکهزینهای رفت که بتواند به نقاط مختلف ایالات متحده سفر کرده و با مردم درباره شغلشهایشان گفتوگو کند. بولز طی یک سال سفرهای فشرده و مصاحبه با بسیاری از شاغلان ناراضی متوجه شد که آنها به دنبال بازخرید خود هستند. بازخرید که معادل آزادسازی و از رهن درآوردن است، در زبان انگلیسی bailing out خوانده شده و برای بیرون پریدن از هواپیما نیز استفاده میشود.
پلتفرمهای شبکهای یک مفهوم جامع و گسترده را شامل میشوند. یکی از ویژگیهای اصلی یک پلتفرم شبکهای این است که برای افراد پرشماری سرویسدهی دارد و از این نظر میتوان ادعا کرد که هرچقدر بر تعداد افرادی که از سرویسهای یک پلتفرم شبکهای استفاده میکنند افزوده شود، مطلوبیت و مفید بودن آن پلتفرم بین کاربران افزایش پیدا میکند.