تغییرات مداوم محیطی، به عنوان یکی از ویژگیهای عصر معاصر، بسیاری از کسب و کارها را سرگردان کرده است. آنها مانند دریانوردانی گرفتار در امواج متلاطم، کار دشواری برای مسیریابی و تصمیمگیریهای خود دارند؛ بهویژه آنکه گاه ترس و نگرانی چنان بر آنها چیره میشود که برنامهریزی را رها کرده و رویکردی واکنشی و منفعلانه در قبال هر موج در پیش میگیرند. این مقاله به دنبال آن است که هنر طراحی آینده را به عنوان راهکاری در عبور از این ابهامات محیطی و زمانی شرح دهد. نویسندگان مقاله اعتقاد دارند که تغییر نگاه پیشنهادی آنها، میتواند مانند یک ستاره قطبی یا فانوس دریایی عمل کند و افراد دستکم میدانند مقصدشان کجاست.