سالهاست که در مقالات حوزه کسب و کار، از مزایا و اهمیت «شنیدن» میگویند: چیزی که تبدیل به یک مهارت شده و به باور بسیاری، لازمه رابطهسازی، ایجاد اعتماد و احترام میان رهبر سازمان و کارکنان و جمعآوری اطلاعات است. اما حالا یک مهارت دیگر پا به عرصه وجود گذاشته که در جهان امروز، به مراتب مهمتر و حیاتیتر است. مهارت پرسیدن سوالات هوشمندانه. در جهان امروز، تحولات با سرعت سرسامآوری رخ میدهند. دنیا حالا دارای دو ویژگی اصلی است: سرعت و غیرقابل پیشبینی بودن. هر روز با پدیدهای مواجه میشویم که دیروز اصلا تصورش را هم نمیکردیم. و این باعث شده سوال پرسیدن بیش از هر زمانی اهمیت یابد؛ بهویژه برای سازمانها. اما برخلاف وکلا و پزشکان و رواندرمانگران، رهبران حوزه کسبوکار عادت ندارند سوال بپرسند. در واقع، اینطور آموزش ندیدهاند. برای طرح سوالات هوشمندانه از کجا باید شروع کنیم؟ چه سوالاتی بپرسیم که نقاط پنهان مشکل، آشکار شوند و احتمالات نادیده گرفته شده، به چشم بیایند؟
زمانی که «براندن» قفل را باز کرد و کرکرهها را بالا داد تا خانه سیارش را نشانم دهد، خشکم زد. ژانویه ۲۰۲۲ بود. باورم نمیشد که مقابل یک کامیون ساده و محقر ایستادهام. کم و بیش در ۷ سال اخیر به این جعبه قراضه، خانه گفته بود. محال بود بتوان حدس زد که او زمانی یکی از مهندسان گوگل بوده است.
هوش مصنوعی چه بخواهیم و چه نخواهیم بخشی جداییناپذیر از زندگی تمام ما انسانها محسوب میشود و برای مقابله موثر با تاثیرگذاری منفی آن باید محدودیتها و چارچوبهای مستحکمی را در نظر گرفت تا از گسترش و نفوذ اطلاعات نادرست و همچنین ضداطلاعات در زندگی انسانها جلوگیری کرد.
سام آلتمن، یکی از بنیانگذاران OpenAI، میگوید چت جیپیتی صد میلیون کاربر هفتگی دارد. بسیاری از این کاربران مدیران و بنیانگذارانی هستند که از این چتبات همهچیزدان و رابط کاربری سادهاش برای تقویت برند شخصی خود، کسب نگرش برنده در بازار رقابتی امروز و پیشی گرفتن از رقبا استفاده میکنند. اما از کجا میدانید که دارید حداکثر بهره ممکن را از این ابزار میبرید؟ چون احتمالا اینطور نیست. یکسری نکات غیرمعمول تضمین میکنند که شما از بالاترین حد مطلوب جا نمانید.
طراحی یک فرآیند مصاحبه تاثیرگذار و فراگیر برای افراد دارای معلولیت یا افرادی که سبک یادگیری متفاوتی دارند، هم فضای استعدادیابی را گستردهتر میکند و هم محیط کار عادلانهتری ایجاد میکند. برای مدیرانی که مسوول استخدام هستند، این کار نیازمند یک رویکرد متفکرانه و وظیفهشناسانه است. حال باید از کجا آغاز کنید؟ چه اقداماتی را میتوانید برای برآوردن نیازهای داوطلبان انجام دهید؟ چگونه از معیارهای ارزیابی منسجم و یکپارچه حمایت میکنید؟ و چگونه محیطی را ایجاد میکنید که در آن همه داوطلبان فرصتهای یکسانی را برای نشان دادن نقاط قوت خود داشته باشند؟ براساس گزارش اداره آمار کار آمریکا، سال گذشته تعداد قابلتوجهی افراد دارای ناتوانی جسمی در این کشور استخدام شدند. کتی باخ، کارشناس ارشد سابق در موسسه بروکینگز، که بیشتر دوران کاری خود را بر ایجاد اشتغال، دسترسی و کیفیت متمرکز بوده، معتقد است این یک پیشرفت محسوب میشود، اما میتوان کارهای بیشتری انجام داد. این کار با فراهم کردن شرایط یکسان و عادلانه در مصاحبههای شغلی آغاز میشود. او میگوید: «ارائه تسهیلات به داوطلبان جزو شروط لازم است. با این حال آنچه من به عنوان گام بعدی میبینم این نیست که فقط از افراد بپرسیم که آیا به امکانات خاصی نیاز دارند یا خیر، بلکه باید به داوطلبان کمک کرد که همه جوانب کار را بسنجند و ببینند ایجاد چه نوع امکاناتی امکانپذیر است.»
دکتر محمد کارگرشورکی
پژوهشگر فوق دکترا و عضو موسس مرکز پایداری کسب و کار دانشگاه تهران
این روزها این موضوع که تداوم زندگی بشر و ادامه حیات نسل آینده در سیاره زمین، در گرو توسعه پایدار است، در کلیه کشورها مورد توجه قرار گرفته است. متاسفانه عصر صنعت طی یکصد سال گذشته آسیبهای فراوانی به جامعه و سیاره زمین وارد کرده است. ولی اکنون عصر تحول دیجیتال شروع شده و به نظر بسیاری از اندیشمندان، تحولات مثبت این عصر شاید آخرین فرصت برای تحقق توسعه پایدار در جهت حفظ و بقای زمین باشد.
برخی افراد زیر ۳۰ سال دوست دارند شغل بعدیشان روی تغییرات اقلیمی تمرکز داشته باشد. اما یک تحلیل جدید از لینکدین نشان میدهد فقط یک نفر از هر ۲۰ نیروی کار نسل زد مهارتهای سبز موردنیاز برای این مشاغل را دارد و تعداد کمی از آنها میدانند از کجا شروع کنند.
گزارش سال ۲۰۲۴ شرکت مشاوره مدیریت گارتنر (Gartner) نشان میدهد که ۶۹درصد مدیران عامل و مدیران اجرایی شرکتها، پایداری را به عنوان یک پیشران اساسی رشد کسب و کار میدانند.
اکوسیستمها، مجموعهای از شرکتها و سازمانهای مختلف هستند که حول یک هدف خاص شکل گرفتهاند و در دهههای اخیر به یکی از مدلهای کسبوکار محبوب شرکتهای بزرگ بینالمللی تبدیل شدهاند. به عنوان مثال، مجموعه شرکتهایی که با مکدونالدز کار میکنند یا اپلیکیشنهای مختلفی که روی یک بستر واحد عرضه میشوند، یک اکوسیستم را میسازند. طراحی اکوسیستمی امکان استفاده از منابع بیرونی را به شرکتها و سازمانها میدهد ولی برای بهبود عملکرد و نوآوری ناشی از این منابعِ افزایش یافته نیاز به هماهنگیهای سطح بالایی است. (در صورت نیاز به آشنایی بیشتر با مفهوم اکوسیستمهای کسب و کار، انواع آن و استراتژیهای متناسب با اهداف گوناگون کسب و کارها، میتوانید به مطلبی با عنوان «کدام استراتژی اکوسیستمی مناسب شما است؟» که در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ در همین صفحه منتشر شده مراجعه کنید). در این قسمت، به پیادهسازی اکوسیستم و غلبه بر موانع اجرایی آن میپردازیم.
حقوق و دستمزد عاطفی به پاداشها و مزایای نامشهودی اشاره دارد که نیازهای عاطفی و روانی کارکنان را برآورده و به رضایت شغلی، رفاه و مشارکت کلی آنها کمک میکند. درک اهمیت دستمزد عاطفی در کنار پاداش پولی، برای ایجاد یک محیط کار رضایتبخش و حمایتی ضروری است و شامل شناخت، ارج نهادن، انعطافپذیری، فرصتهای رشد، کار معنادار، یا تعادل بین کار و زندگی میشود.
این روزها خیلی از «رد پای کربن» صحبت میشود. رد پای کربن یعنی میزان گازهای گلخانهای، از جمله دی اکسید کربن منتشرشده در جریان هر فعالیتی. بسیاری از کسب و کارها در نقاط مختلف دنیا در تلاشند تا این رد پا را کاهش دهند. یکی از صنایعی که دی اکسید کربن قابلتوجهی تولید میکند، صنعت کیف و کفش است. طبق تحقیقاتی در دانشگاه امآیتی، طی فرآیند تولید یک جفت کفش کتانی رانینگ چیزی معادل ۱۴ کیلوگرم دی اکسید کربن تولید میشود. پس میتوان گفت که کفشها رد پای پررنگی ایجاد میکنند. در این شرایط، کارآفرینانی هستند که تلاش میکنند صنعت کفش را پایدارتر کنند.
کسب و کارهای فصلی عمده درآمد خود را در دورههای اوج خاصی به دست میآورند که میتواند از چند هفته تا چند ماه ادامه داشته باشد. اینگونه کسب و کارها مختص صنعت خاصی نمیشوند و صنایع متنوعی با این چرخه مواجه هستند؛ از خدمات برفروبی و بستنیفروشی گرفته تا فروشگاههای لباسهای مخصوص مناسبتها و نمادهای سال نو.
در بخشهای قبل توضیح دادیم شما چطور میتوانید طرف گفتوگوی خودتان را راهنمایی کنید که به گزینههای متعدد مختلف برای حل مشکلش برسد و بعد با تشریح گفتوگوی دارا و بن، مشخص شد چطور میتوان به او کمک کرد بهترین گزینه را انتخاب کند. اگر بخواهیم وارد جزئیات شویم، چه؟
در گفتوگوهای حوزه کسبوکار، بارها واژه «برگشتپذیری» (Resilience یا تابآوری یا بهبودپذیری) به گوشمان خورده است. برگشتپذیری یعنی توانایی بهبود یافتن پس از عبور از بحران. یعنی پس از یک بحران بزرگ یا زمین خوردن، بتوانید دوباره روی پا بایستید و با قدرت قبل به زندگی ادامه دهید. این واژه فقط مربوط به کسبوکار نیست، بلکه یک توانایی روانشناختی است که به شما کمک میکند کیفیت زندگی خود را بالا ببرید و با عواملی که ریسک مشکلات روانی را بالا میبرند، مقابله کنید. کافی است این واژه را سرچ کنید تا صدها یا حتی هزاران مقاله پیدا کنید با مضمون مزایای برگشتپذیری که بیراه نمیگویند. برگشتپذیری این روزها از هر زمانی مهمتر است. هر کسی در اینباره، یک نظری ارائه میدهد. اما چرا این قابلیت مهم است. صرف نظر از عقیدهتان، نمیتوانید انکار کنید که در دورانی غیر قابل پیشبینی و بیسابقه زندگی میکنیم که برای عبور از آن، نیازمند بهترین قابلیتهایمان هستیم؛ مثل جسارت، شفافیت، دلسوزی و خلاقیت.
طی همین سالهای اخیر، در نقاط مختلف دنیا بحرانهایی پیش آمده است که در نوع خود بیسابقه بودهاند. مهمترینشان شاید پاندمی کووید-۱۹ باشد که زندگی بسیاری از مردم را برای چند ماه کاملا فلج کرد. بحرانی فراگیر که تا گوشه و کنارهای دورافتاده جهان نفوذ کرد و جسم و روان مردم را درگیر کرد.