جواد رنجبر

بالا بودن قیمت تمام شده کالاهای تولیدی در کارخانه‌های ایران نسبت به کارخانه‌های مشابه خارجی، حتی در کشورهای نه‌چندان پیشرفته، نقل محافل اقتصادی و صنعتی است و عمدتا به عنوان نقطه ضعف اساسی در کارخانه داری ایرانیان مطرح می‌شود. واقعیت این است که قیمت تمام شده کالاهای تولیدی در ایران بالا است و حذف مزیت‌هایی از قبیل انرژی ارزان توان رقابتی کالاهای ایرانی در سطح جهان را از بین می‌برد. اما با یک بررسی ساده می‌توان دریافت سهم مولفه‌های حسابداری محاسبه قیمت تمام شده در افزایش این قیمت سهم کمی است و عوامل غیرمالی، یا نامشخص مالی، در آن سهم بیشتری دارد.

در فهرست بندی عوامل تاثیرگذار بر بالا بودن قیمت تمام شده کالاهای ایرانی باید به موارد زیر توجه کرد:

۱- قیمت تمام شده عوامل تولید در ایران بالا است و سهم بیشتری در افزایش قیمت تمام شده کالای خروجی از کارخانه دارد. به عبارت دیگر بسیاری از عوامل تولید از ابتدا گران وارد کارخانه می‌شود نه اینکه فرآیندهای تولیدی آن را گران کرده باشد. مثلا قیمت تمام شده پول و نرخ استفاده از تسهیلات در ایران بالا است. اتکای صنایع به بانک‌هایی که پول را بسیار گران در اختیار آنها قرار می‌دهد به طور طبیعی قیمت تمام شده محصولات آنان را افزایش خواهد داد.

۲- تعلل در سیستم اداری ایران زیاد است. ممکن است کالایی در گمرک، در کارخانه یا هر جای دیگری منتظر مجوزها یا تاییدیه‌های دولتی بماند. این تعلل‌ها نه‌تنها هزینه‌هایی مانند انبارداری و حمل و نقل را افزایش می‌دهد بلکه باعث اخلال در گردش پول در کارخانه می‌شود.

۳- لایه‌های دوم وسوم عوامل تولید نیز در افزایش قیمت تمام شده موثرند. منظور از لایه‌های دوم و سوم ماهیت برخی پدیده‌ها و برخی تبصره‌هاست. مثلا اقتصاد ایران دولتی است و شرکت‌ها و مجموعه‌های اقتصادی دولت که بیشترین سهم را از منابع توسعه ای کشور در اختیار دارند، از کارآیی پایینی برخوردارند. از سوی دیگر بخش تولید خصوصی با حداقل منابع موجود ملی و عمومی مجبور به فعالیت است. منابع حداقلی بخش خصوصی تولید باعث کوچک شدن و کوچک ماندن کارخانه‌ها می‌شود و تولید با حداقل ظرفیت را پیش می‌برد که خود یکی از عوامل بالا رفتن قیمت تمام شده است. این مورد یکی از نتایج لایه‌برداری از فعالیت اقتصادی در ایران است. همچنین در خصوص نیروی انسانی چنین لایه برداری نشان می‌دهد، در حالی که دستمزدها در ایران بالا نیست، اما هزینه آموزش و به روز‌رسانی دانش فارغ‌التحصیلان برای فعالیت‌های موثر در یک کارخانه بسیار بالاست. عمدتا فارغ‌التحصیلان که جذب کارخانه‌ها می‌شوند برای موثر بودن به زمان طولانی نیاز دارند تا اصول اولیه و فنی را فراگیرند.

۴- گردش اطلاعات اقتصادی در کشورهمچنان ناقص و در برخی موارد رانتی است و همه به طور مساوی به اطلاعات دسترسی ندارند. گردش ناقص اطلاعات یکی از عوامل جلوگیری از فعالیت‌های روان کارخانه‌ها است. علاوه بر این فقدان یا کمبود اطلاعات به برخی شایعات دامن می‌زند و ممکن است برخی تولیدکنندگان در فضای روانی ایجاد شده از شایعات، برخی اقدامات را طراحی و اجرا کنند که بی‌نتیجه باشد.

۵- تغییر قوانین و مقررات و اعمال سلیقه‌ها در اجرای قوانین نیز به بی‌اعتمادی و نامطمئن بودن فضای کسب و کار دامن می‌زند. سرمایه‌گذار در حالی که حداقل زمانی ۵ ساله برای پیش‌بینی افق‌های آینده کار خود نیاز دارد، گاه با جابه‌جایی قوانین و بخشنامه‌ها به صورت شبانه روزی و هفتگی مواجه می‌شود. طبیعی است که تعویض طرح‌های سرمایه‌گذاری یا حداقل متناسب‌سازی آن با مقررات جدید باعث اتلاف منابع و صرف هزینه‌های بسیاری می‌شود.

۶- عوامل فرهنگی و اجتماعی نیز در افزایش قیمت تمام شده نقش دارند. اگر کارگری کارخانه را متعلق به خود دانسته و با تمام توان در آن مشارکت کند بسیاری از هزینه‌های کیفیت کاهش می‌یابد. ضایعات بالا و خسارات قابل‌توجهی که به کالا و مواد اولیه در جریان تولید وارد می‌شود بیش از آنکه نتیجه فقدان یا کمبود دانش باشد، منتج از عوامل فرهنگی و اجتماعی است. به نظر می‌رسد در این خصوص انجام یک تحقیق دقیق میدانی لازم است تا نقش این عامل و راهکارهای کم اثر کردن آن در کارخانه‌های ایران را بررسی کند.

۷- عوامل خارجی و تحریم‌ها نیز در این میان موثرند. در خوش‌بینانه‌ترین شرایط اگر کارخانه‌ای بتواند محصولات خود را در خارج از کشور با دور زدن تحریم‌ها که مستلزم هزینه است، عرضه کند، باید بین ۵ تا ۱۰ درصد به عنوان کارمزد صرافی بپردازد که مبلغ قابل توجهی است.

۸- عوامل روانی و فشارهایی که گاهی در نتیجه برخی رقابت‌های سیاسی و محلی، به ویژه در واحدهایی که در مناطق کوچک قرار دارند، به مدیران کارخانه‌ها وارد می‌شود، نقش موثری در برخی اقدامات احتیاطی هزینه‌زا دارند. در حالی که برخی نمایندگان مجلس و مقامات محلی از توسعه کارخانه‌های مستقر در حوزه خود دفاع می‌کنند، برخی دیگر به بهانه‌های مختلف کارخانه را تحت فشار قرار می‌دهند تا جایی که مدیران مجبور می‌شوند طرح‌های توسعه خود را خارج از آن حوزه پیگیری کنند. در نهایت وقتی همه این عوامل در کنار هم چیده می‌شوند، نشان می‌دهد که قیمت تمام شده در ایران تنها منحصر به اعداد و ارقام حسابداری صنعتی نیست و فراتر ازآن، عوامل دیگری وجود دارند که این قیمت را بالا می‌برند. نکته مهم این است که مدیر کارخانه در کاهش نقش این عوامل در قیمت تمام شده نقش چندانی ندارد. اگر مولفه‌های حسابداری صنعتی قیمت تمام شده را بالا ببرد، مدیر می‌تواند با افزایش بهره‌وری و پیاده‌سازی سیستم‌های کیفیت به کاهش آن اقدام کند اما وقتی عواملی چون ناهماهنگی رشته‌های دانشگاهی و کارهای عملی کارخانه‌ای و نقص در سیستم گردش اطلاعات یا تغییرات مکرر قوانین و بخشنامه‌ها وجود دارد، مدیر واحد به هیچ عنوان نمی تواند نقش موثری ایفا کند.

بنابراین در کنار تلاش برای کاهش قیمت تمام شده در حوزه حسابداری صنعتی باید بهبود فضای کسب و کار در دستور کار قرار گیرد تا عوامل اصلی‌تر شناسایی و از بین برده شوند.

Ranjbarmail۲@yahoo.com