نکات مدیریتی
بار مسوولیت اجتماعی بر دوش شرکتها
عبارت «نظر مردم» برای آدمهای مختلف معناهای متفاوتی دارد. این عبارت برای من داور یا قاضی معنی میدهد، داوری که درست و نادرست و عدالت و بیعدالتی را قضاوت میکند.
نظر مردم
عبارت «نظر مردم» برای آدمهای مختلف معناهای متفاوتی دارد. این عبارت برای من داور یا قاضی معنی میدهد، داوری که درست و نادرست و عدالت و بیعدالتی را قضاوت میکند. من به قضاوت مردم اعتقاد دارم و به باور من حکمی که آنان صادر میکنند در نهایت درست است. اعتماد به قضاوت مردم در کسبوکار بسیار مهم است. به شما امکان میدهد با دید مثبت و با اعتقاد راسخ به پیش روید و از وجود معیاری قابل اتکا و همیشه حاضر مطمئن شوید.
اگر مردم در دیدگاههای اصلیشان دمدمی مزاج و در قضاوتشان غیرقابل اعتماد باشند، مواردی خواهد بود که نمیتوانند اخلاقیترین رفتارهای کاری را درک کنند یا حتی آنها را کنار بگذارند. اگر مرتبا نگران این باشید که مردم چگونه در مورد محصولات، قیمتگذاری، روشهای فروش یا فعالیتهای تبلیغی شما قضاوت میکنند، حتی پس از سالها کار قادر نخواهید بود توجه و مراقبت کامل مورد نیاز کسبوکارتان را اعمال کنید. خوشبختانه، «نظر مردم» تزلزلناپذیر است. من از روی تجربه طولانی میدانم که مردم یا جامعه، از هر کسی که کسبوکارش را به طرزی معقول و منصفانه انجام دهد حمایت میکنند. مادامی که کارهای شما با عرف مورد قبول عالم تجارت همخوانی دارد، پایههای شرکت شما قرص و محکم است. اگر خطایی صورت گیرد، ممکن است علت آن انحراف شما از مسیر باشد و لازم است پیش از آنکه مشتریانتان، مصرفکنندگان یا هر کس دیگری را سرزنش کنید رفتار خودتان را بازبینی کنید. اگر شما به واقعیت مسلم حکمت عامه اعتقاد دارید و احکام ناشی از قضاوت مردم را میپذیرید، تصحیح اشتباهات و ایجاد اصلاحات ضروری آسان خواهد بود. مدیریت پویا و انعطافپذیر برای کسبوکار حیاتی است، اما فقط در صورتی امکانپذیر است که پشتیبانی وسیع مردمی را داشته باشید.
حق سود بردن
کسب سود عادلانه در کسبوکار اهمیت فوقالعادهای دارد. بنگاه یا موسسه فقط با سودی معقول- نه بیش از حد و نه کمتر از حد- میتواند پیشرفت کند و خدمات بیشتری به افراد بیشتری ارائه دهد. به علاوه، هر کسبوکاری با دادن بخش بزرگی از سودش به صورت مالیات به جامعه خدمت میکند. از این رو، وظیفه بازرگان، به عنوان شهروند، این است که سود معقولی کسب کند.
البته، پایه منطقی کسبوکار تهیه کالاهای مرغوب و با قیمت معقول برای رفع نیازهای مصرفکنندگان است. از این رو، ما باید همیشه درصدد یافتن راههای تازه ساختن محصولات بهتر و همچنین طراحی روشهای کارآمدتر فروش و ارائه خدمات بهتر باشیم. در ضمن، همیشه باید بکوشیم سود عادلانهای کسب کنیم. احتکار، رقابتجویی و کارهایی از این قبیل، در نهایت، تلاشهای افراد در این صنعت را نقش بر آب میکند.
در تلاش برای کسب سود عادلانه، همیشه باید به یاد داشته باشیم که کاهش هزینههای غیرضروری تا جایی که امکان دارد مهم است. به این منظور، همه از بالا تا پایین باید نسبت به صرفهجویی مالی در هزینههای مکالمات تلفنی، لوازمالتحریر و غیره هوشیار باشیم. سود معقول باید حاصل تلاشهای مستمر به منظور افزایش بازدهی و کاهش هزینهها باشد.
حتی اگر بازرگانها بر سر ضرورت سود عادلانه هم نظر باشند، مصرفکنندگان و عموم مردم را باید قانع کرد. لازم است به آنان گفته شود که سود، که البته بر قیمت اثر میگذارد، فقط به خاطر خود سود نیست. ما باید از هر فرصتی استفاده کنیم تا اهمیت سود را به عنوان منبع ثروت جامعه و به عنوان وسیلهای که شرکت با آن میتواند خدمات بهتری به آنان ارائه دهد برای ایشان روشن کنیم. این کار را میتوان با صبر و پشتکار انجام داد. مجاب کردن مردم در مورد قبول سود معقول عامل مهم ایجاد محیطی است که سود واقعی را به جامعه میرساند.
حواستان به کار خودتان باشد
برای انجام دادن کسبوکار به نحو احسن، اداره کردن خودتان و شرکتتان با روشهایی که پیشرفت آن در آینده تامین شود بسیار مهم است. در مقام مدیر، باید جدی باشید که به معنی توجه فوقالعاده نشان دادن به جزئیات است. دغدغه پرداخت حقوق و وصول فاکتورها ممکن است برای مدیر بیش از حد پیش پا افتاده به نظر برسد، اما اینها عناصر اصلی کارآیی مالیاند و از این رو عجیب است که اغلب موارد اینها را نادیده میگیرند. در مورد ورشکستگی، اگر چه گاه و بیگاه از عوامل بیرون از کنترل شرکت ناشی میشود، این نیز واقعیتی است که مدیر سختگیرتر میتوانست مانع ورشکستگی شود. بیتوجهی طولانی نسبت به کارهای خستهکننده روزمره، ولی حیاتی، نظیر تسویه کردن حسابها میتواند خطرناک باشد. این نادیده گرفتنها عمدی نیست، اما اگر افراد مسوول به قدری مشغول فروش شوند که حساب و کتابها را فراموش کنند، خطر بزرگ مشکلات مالی در کمین است.
این فقط در شرکتهای کوچک و متوسط نیست که بیتوجهی مدیریت تقصیر کار است. حتی در شرکتهای بزرگ نادیده گرفتن جزئیات وجود دارد. جزئیات در وهله اول خود را نشان نمیدهد، ولی شرکت کمکم به دردسر میافتد، که با سرعت گرفتن این روند سقوط شرکت عملا برگشتناپذیر میشود.وقتی در مسائل مالی بیقید میشویم، در چیزهای دیگر هم بیقید میشویم. شما میبینید که فروشگاهها و شرکتهایی که بستانکار هستند نسبت به تمام مسائل مالی هم از جمله پرداخت و وصول صورت حسابها، حساسیت به خرج میدهند اگر میخواهید کسبوکارتان را، صرفنظر از بزرگی یا کوچکی آن، به نحو احسن اداره کنید و کارها پیش برود، نمیتوانید بیقید و لاابالی باشید.
بازگو کردن ماجرای آن عمده فروشی که با کسبوکاری متوسط موفق شد حتی در ایام دشوار، سود مناسبی کسب کند جالب است. همه تامینکنندهها و همچنین خردهفروشیها او را خیلی دوست داشتند و مورد اعتماد بود. رمز موفقیت او دقت در پرداخت و وصول صورتحسابها بود و در نتیجه، در تمام جنبههای کسبوکارش دقیق و وقتشناس بود. به عبارت دیگر، نگاهش به کسبوکار جدی و دقیق بود و کمکم پشتوانه بزرگی از اعتماد در میان افرادی که با او معامله داشتند شکل گرفت. عامل مهم پیشرفت و ترقی ممکن است چیزی به جز نگرش ساده نسبت به کار فرد نباشد.
منبع: کتاب نه برای لقمهای نان ترجمه: محمود متحد
ارسال نظر