راز وفاداری به سازمان

طبق گزارش موسسه دیلویت، نزدیک به نیمی از کارکنان نسل زد و نسل هزاره می‌گویند زمانی بیشتر به سازمان خود حس وفاداری دارند که کارشان به یک حس هدفمندی فردی، گره خورده باشد. این تغییر دارد قواعد بازی مشارکت کارکنان را عوض می‌کند. حالا محیط‌های کاری در حال شکل‌گیری هستند که در آنها، تعهد، دیگر یک توقع یک طرفه نیست که سازمان آن را از کارکنان «مطالبه» کند. چیزی نیست که از شما «انتظارش» را داشته باشند، بلکه چیزی است که سازمان با همدلی، ایجاد فرصت و رشد دوطرفه، آن را «به دست می‌آورد.»

در دنیای امروز، وفاداری به این شکل ایجاد می‌شود:

۱. رشد، پیوند ایجاد می‌کند. وقتی به کارکنان فضا داده می‌شود که یاد بگیرند، تجربه کنند و رشد کنند، وفاداری به طور طبیعی شکل می‌گیرد. دادن آزادی عمل و توانمندی به کارکنان در یادگیری، توسعه را به تعهدی دو طرفه تبدیل می‌کند.

۲. شفافیت، اعتماد می‌آورد. محیط‌های کاری قابل اعتماد، معمولا شفاف هستند. ارتباطات باز و شفاف و بدون پنهانکاری، حس تعلق را تقویت می‌کند و باعث می‌شود افراد فقط تبعیت نکنند بلکه واقعا متعهد بمانند.

۳. هدفمندی، همکاری ایجاد می‌کند. این روزها آدم‌ها دوست دارند بخشی از یک ماموریت معنادار باشند. همسویی با ماموریت سازمان، کار را از یک رابطه تراکنشی به یک سفر مشترک تبدیل می‌کند و احتمال ماندگاری کارکنان را افزایش می‌دهد.

۴. انعطاف‌پذیری، وفاداری می‌آفریند. مدل‌های کاری و فرصت‌های یادگیری انعطاف‌پذیر، تعریف «ماندن» را عوض کرده‌اند. وقتی کارکنان می‌توانند هر زمان که مایلند آموزش ببینند و وقتی می‌توانند کار خود را حول محور زندگیشان شکل دهند، وفاداری به طور طبیعی شکل می‌گیرد نه تحمیلی.

به عنوان یک رهبر سازمانی، بزرگ‌ترین فرصتی که دارید این است که محیطی ایجاد کنید که کارکنان دیده و حمایت شوند و برای رشد و پیشرفت، به چالش کشیده شوند. به این ترتیب، وفاداری خود به خود شکل می‌گیرد. وفاداری را نباید از کارمند خود طلب کنید بلکه باید آن را «طراحی» کنید و همان‌طور که می‌دانید، طراحی با ایجاد زیرساخت شروع می‌شود. نمی‌توانید از کارکنان بخواهید رشد کنند، اما مسیر و ابزاری برایشان فراهم نکنید. محیط کار مدرن، نیازمند اکوسیستم‌هایی است که یادگیری را «قابل مشاهده» و رشد را «قابل اندازه‌گیری» کنند. قابل مشاهده بودن یادگیری یعنی پیشرفت و یادگیری کارکنان پنهان یا نامعلوم نباشد بلکه هم کارمندان و هم مدیر، به طور شفاف بدانند که چه مهارت‌هایی یاد گرفته و چقدر پیشرفت کرده‌اند. حالا به لطف تکنولوژی، پلتفرم‌هایی وجود دارند که کمک می‌کنند چنین محیطی فراهم شود، از جمله:

  Degreed که مهارت‌ها و مسیر یادگیری هر فرد را شفاف و مشخص می‌کند و راه‌های پیشرفت را نشان می‌دهد. فرض کنید هر کارمند یک لیست نامرئی از مهارت‌هایش دارد: مهارت‌هایی که یاد گرفته، فراموش کرده یا هنوز در انتظار کشف شدن هستند. Degreed این لیست را قابل مشاهده می‌کند و نشان می‌دهد افراد چه چیزهایی بلد هستند، چه چیزهایی باید بعدا یاد بگیرند و آنها را به مسیرهایی برای یادگیری‌ وصل می‌کند که شکاف مهارتی‌شان پر شود.

 TalentGuard به کارکنان شما یک آینه می‌دهد. این ابزار با استفاده از هوش مصنوعی، مسیر شغلی شخصی‌سازی شده می‌سازد و به کارکنان، مهارت‌ها، منتورها و اقداماتی که برای رسیدن به آن نیاز دارند را پیشنهاد می‌کند. TalentGuard به آنها نشان می‌دهد کجا هستند و به کجا می‌توانند بروند.

  Gloat جایی است که پروژه‌ها و نقش‌های مختلف سازمان را لیست می‌کنید تا افرادی که کنجکاو و دنبال رشد هستند بتوانند آنها را کشف کنند. به این ترتیب، کارمند تا ابد در یک جایگاه درجا نمی‌زند، بلکه از فرصت‌هایی مطلع می‌شود که امکان پیشرفتش را فراهم می‌کنند.

 Bridge. مدیریت عملکرد معمولا شبیه کاغذ بازی است. یک فرآیند مکتوب و خسته‌کننده، که همه از آن فراری هستند. اما ابزار Bridge فرآیند مدیریت عملکرد را تبدیل به یک دیالوگ کرده و ابزار، بازخورد و یادگیری را یکجا در یک اکوسیستم به صورت متصل و در کنار هم می‌آورد. کارکنان می‌توانند ببینند کارشان چطور به مسیر پیشرفتشان مرتبط است.

 یادگیری ۳۶۰ درجه که تیم‌ها را به معلم تبدیل می‌کند. آنها محتوا را می‌سازند، به اشتراک می‌گذارند و به تدریج، فرهنگ یادگیری را گسترش می‌دهند. به این ترتیب، یادگیری از بالا به پایین نیست بلکه به صورت ۳۶۰ درجه، گسترش می‌یابد.

گرچه تکنولوژی، زیرساخت‌های لازم برای رشد را فراهم می‌کند اما این رهبر سازمان است که باور به رشد مستمر را نهادینه می‌سازد. وقتی این باور وجود دارد، آن را به خوبی در عملکرد و تعلق خاطر کارکنان می‌توان دید. شرکت‌هایی که در این زمینه موفق هستند، از جمله پپسی، سلزفورس و بلک‌استون، به پای کارکنان زنجیر نمی‌زنند بلکه با آنها حرکت می‌کنند. در این شرکت‌ها، رشد نهادینه شده و رهبری سازمانی بر پایه اعتماد است، نه کنترل.

منبع: LinkedIn