از دست دادن شغل این فرصت را برای افراد فراهم میکند تا در مسیر حرفهای و زندگی خود بازنگری کنند
بازسازی هویت با بیکاری
مقابله با غم و شرم
وقتی برای اولین بار شغل خود را از دست میدهید، با سیلی از احساسات مواجه میشوید که بخشی از آنها ناشی از فرآیند سوگواری هستند، چون هر اتفاقی که مسبب شکافی در مسیر زندگی شود، فرآیند سوگواری را به دنبال دارد. از دست دادن شغل صرفا یکی از آن شکافهاست و میتواند دقیقا در همین قالب قرار بگیرد. احتمالا درباره پنج مرحله سوگواری شنیده باشید که اولین بار توسط الیزابت کوبلر-راس مطرح شد. انکار، خشم، چانهزنی، افسردگی و پذیرش پنج مرحله سوگواری هستند. این مراحل توصیفی هستند، یعنی فرد سوگوار قرار نیست تکتکشان را طی کند یا دقیقا به همین ترتیب طی کند و حتی ممکن است بین این مراحل رفت و برگشت داشته باشد. یکی از عناصر کلیدی سوگواری این است که قصهای خلق کنید که بتوانید وضعیت خود و مسیر پیش رویتان را بهتر درک کنید. عملا یعنی رویداد مختلکننده را در تاروپود زندگیتان بازسازی میکنید. پس درک از دست دادن شغل و ترسیم مسیری رو به جلو میتواند به شما کمک کند احساساتتان را سر و سامان دهید.
یکی از پیچیدگیهای از کار بیکار شدن این است که ممکن است احساس شرم هم به احساسات معمول سوگواری اضافه شود. شرم زمانی رخ میدهد که با نتیجه بدی مواجه میشوید و فکر میکنید این نتیجه تلخ ناشی از ویژگی بدی در شماست که تغییرش به این سادگیها هم نیست. وقتی شغلتان را از دست میدهید، طبیعی است که فکر کنید مشکل از شماست که چنین اتفاقی برایتان رخ داده. شاید از ترس اینکه دیگران هم متوجه نقاط ضعف شما بشوند، نخواهید اصلا بدانند که شغلتان را از دست دادهاید.
نکته مهم این است که بدانید از کار بیکار شدن همیشه و هر لحظه رخ میدهد. به طور معمول افراد در طول دوران کاری خود بیش از ۱۰ بار شغل عوض میکنند و همه این جابهجاییها هم به دلخواه خودشان صورت نمیگیرد. وقتی به دیگران بگویید که کارتان را از دست دادهاید، میبینید که خیلیها با شما همدردی میکنند و گوش شنوای درد و رنجتان میشوند و خیلیها هم قبلا در وضعیت مشابهی بودهاند.
بازگشت به ارزشها
حالا که دارید مسیر پیشرویتان را ترسیم میکنید، لازم است کمی عقب بایستید و به ارزشهایتان فکر کنید. چه چیزهایی برایتان مهم است؟ معمولا هنگامی که وارد بازار کار حرفهای میشوید اولویتهایتان را بر اساس ارزشهایی که دارید و چیزهایی که امیدوارید به دست بیاورید، مشخص میکنید. اما ارزشهای ما در طول زندگی تغییر میکنند، پس مسیری که در حال حاضر در آن قرار دارید ممکن است دیگر با ارزشهای شما همخوانی نداشته باشد.
از دست دادن شغل این فرصت را برای شما فراهم میکند که در مسیرتان بازنگری کنید.
اگر با دقت به ارزشهای خود نگاه کنید، میتوانید به دیدگاهی برسید که احتمالا نوع ارتباطتان با کار را تغییر دهد. اوایل ورود به بازار کار حرفهای معمولا دستاوردها بسیار مهماند، چون دلتان میخواهد دیگران شما را فرد موفقی بدانند، اما ممکن است با پیشرفت در زندگی متوجه شوید چیزهای دیگری وجود دارند که مهمتر هستند. اگر برای شما هم چنین است، تمرکز بر تاثیری که میخواهید با شغل و بقیه زندگیتان به وجود بیاورید، میتواند نقش مهمی در تعیین گام بعدی شغلی شما داشته باشد.
بازنگری در تعادل بین کار و زندگی
توجه به ارزشها میتواند به بازنگری در تعادل بین کار و سایر جنبههای زندگیتان هم منجر شود. یکی از دلایلی که از دست دادن شغل میتواند خیلی ویرانگر باشد این است که بخش زیادی از عمرتان را در محل کار سپری میکنید و در واقع کل زندگی شما بر محوریت کار شکل گرفته. حتی هفته کاری ۴۰ ساعته هم با احتساب یک ساعت اضافی برای رفت و آمد به محل کار و استراحت بعدش شامل ۴۰درصد از زمان بیداری شما در هفته میشود. برای خیلیها این رقم بالاتر است. اگر روز کاری طولانیتری دارید یا شبها و آخر هفتهها ایمیل چک میکنید یا فکرتان درگیر مسائل کاری است، در واقع کار شما بیش از نیمی از ساعتهای بیداری شما را گرفته.
وقتی ناگهان به هر دلیلی دیگر آن وظایف سنگین بر دوشتان نیست، فرصت دارید دوباره فکر کنید میخواهید وقت خود را چگونه بگذرانید. شاید کمی فعالیتهای داوطلبانه و کمی کار کمتر گزینه مناسبی باشد، یا بخواهید سرگرمی تازهای را شروع کنید یا کاری را که در گذشته به آن علاقهمند بودید ادامه دهید. شاید بخواهید زمان بیشتری با خانواده یا دوستانتان سپری کنید. اغلب وقتی شغلمان را از دست میدهیم، اولین هدفمان پیدا کردن یک شغل دیگر و ایجاد ثبات در کوتاهترین زمان ممکن است، اما به جای عجله به این فکر کنید که میخواهید با کار خود به چه چیزی برسید. دنبال چه دستاوردی هستید. شاید حالا که فرصتی برای بازطراحی زندگیتان پیش آمده، بخواهید وقت خود را به کارهای دیگری اختصاص دهید.
در نهایت، نباید همه این تصمیمات را به تنهایی بگیرید. نه تنها باید خانواده و دوستان خود را در این فرآیند مشارکت دهید، که میتوانید از مشاور یا مربی شغلی کمک بگیرید تا به درک بهتری از خود و اهدافتان برسید. گاهی فقط همین که چیزی را بلند به زبان بیاورید کافی است تا بتوانید از زاویه تازهای به آن فکر کنید.
منبع Fast Company