ترکیب چهار عامل موفقیت استارتآپهای امروزی
۱- انتخاب زمان
هرچیز زمان و مکان خاص خود را دارد و راهاندازی یک کسب و کار استارتآپی نیز از این قاعده مستثنی نیست. اگر ایدهای که به ذهنتان رسیده زودرس باشد، ممکن است تقاضایی برای آن وجود نداشته باشد و اگر دیر وارد بازار شده باشید ممکن است دیگر محصولتان خارج از رده به حساب آید. چنانچه بازار شرایط مساعدی نداشته باشد، محصولتان بهروز نباشد یا رقابت شدید باشد، حتی با سرمایهگذاری کافی، به کارگیری یک تیم قوی و یک ایده درخشان ممکن است استارتآپتان شکست بخورد. پس چگونه باید فهمید که خیلی زود یا خیلی دیر است؟
دیر بودن را آسانتر میتوان دریافت. چنانچه فناوری جدید یا گرایش نویی به وجود آمده باشد و محصول شما برای تغییرات جدیدی که در سبک زندگی مردم پیش آمده مناسب نباشد، یا از ویژگیهای بهروز برخوردار نباشد، میتوان نتیجه گرفت که خیلی دیر شده است. مثلا اگر امروز وارد بازار دیسکهای فشرده شوید موفقیتی نصیبتان نمیشود، زیرا دیسک فشرده قبلا منسوخ شده و فرمتهای دیجیتال جایگزین آن شدهاند. از سوی دیگر، تشخیص خیلی زود بودن کمی سختتر است اما پاسخ به چند سوال میتواند برای تصمیمگیری مفید باشد. مثلا آیا هنگامی که با مردم درباره محصول یا خدمتی که میخواهید عرضه کنید صحبت میکنید با بیمیلی و تردید برخورد میکنند یا سر ذوق میآیند؟ چند نفر از مردم مشتاقند محصول شما را دریافت کنند و به چه قیمتی حاضرند آن را بخرند؟ شما میتوانید با دوستان، همکاران و اعضای انجمنهایی که در آنها عضو هستید صحبت کنید یا با استفاده از رسانههای اجتماعی با جامعه هدف خود ارتباط بگیرید.
۲- استخدام بااستعدادها
استارتآپها برای رشد پایدار خود باید در جذب و نگهداشت افراد حرفهای بااستعداد بکوشند. در سطوح ارشد سازمان باید افرادی را به کار گرفت که توانایی هدایت تغییرات، قدرت تصمیمگیری در شرایط پر ابهام و قابلیت انطباق با چالشهای جدید در بازار را داشته باشند. یافتن چنین افرادی بهویژه هنگامی که استارتآپ شما متعلق به یک برند کارفرمایی قوی نباشد هر روز سختتر میشود، زیرا آنها پیوستن به یک استارتآپ را پرریسک دانسته و ترجیح میدهند با شرکتهای تثبیتشدهتری کار کنند.
استارتآپی در جذب استعدادها موفق است که شواهد کافی برای موفقیتهای قبلی خود ارائه کند، افراد مستعد را از وجود امنیت شغلی مطمئن سازد و برایشان مسیر پیشرفت شغلی ترسیم کند و پس از استخدام نیز انگیزه افراد را برای ماندن در سازمان افزایش دهد.
۳-تامین بودجه
یکی از وجوه تمایز استارتآپهای موفق، توانایی آنها در جذب سرمایه است. تحقیقات شرکت CB Insights نشان میدهد که بیپول شدن و ناتوانی در جذب سرمایه جدید، عامل شکست ۳۸درصد از استارتآپهاست. یکی از دلایل ناکامی استارتآپها در تضمین تامین سرمایه، پرریسک بودن حوزه فعالیت آنهاست. همچنین موسسات مالی تمایلی به دادن وام به استارتآپی که هنوز بدون مشتری و فاقد گردش نقدینگی برای بازپرداخت وام است ندارند. برای افزایش شانس خود در جذب سرمایه، باید بتوانید نشان دهید که یک محصول ماندگار دارید و از پتانسیل رشد و توسعه برخوردارید.
۴- شخصیت بنیانگذار
شخصیت شما به عنوان بنیانگذار از چند جهت مهم است. اول آنکه تعیینکننده رفتار شما با کارکنان، شیوه مذاکرهتان با تامینکنندگان و نحوه رسیدگی شما به مشتریان است و در کل نشان میدهد چگونهاید. آیا روحیهبخش، بلندپرواز و هدفگرا هستید یا بودجهگرا؟ دوم اینکه آیا تحلیلها و قضاوتهای شما در مقام بنیانگذار راهگشا هست یا نه؟ و سرانجام اینکه بنیانگذار شرکت باید بتواند بر مبنای استنباط و درکی که از واقعیت دارد تصمیمات مناسب بگیرد. وقتی پای موفقیت و شکست در میان است مهارتهای بنیانگذار، پیشرفتهای قبلی، پیشینه حرفهای و ترجیحات و تواناییهای کارآفرینانه او نیز مهم است. ویژگیهای شخصیتی چون انعطافپذیری، یکپارچگی، قابلیت اطمینان و سختکوشی مستمر لازمه کارآفرینی موفق است. ویژگی «انعطافپذیری شناختی» (Cognitive Flexibility) به کارآفرین امکان میدهد به کاوشگری در امکانات، ایدهها و سناریوهای مختلف بپردازد. انعطافپذیری شناختی میتواند از طریق قرارگیری در معرض تجربههای جدید، شرکت در فعالیتهای بدیع، یادگیری مهارتهای جدید و حتی با انجام کاری ساده اما به شیوهای متفاوت تقویت شود. همچنین ویژگی «قابلیت اطمینان» (Reliability) نشان میدهد چقدر قابل اعتماد هستید و آیا میتوان روی شما حساب باز کرد یا نه. بنابراین، به عنوان یک بنیانگذار، باید حرف و عملتان همراستا باشد و بیاموزید هنگامی از شما خواسته میشود درگیر کاری غیرممکن یا بیش از حد پرچالش شوید صریحا «نه» بگویید. باور کنید حتی اگر قولهایی بدهید که کمتر از توان واقعیتان است، بهتر از آن است که به بدقولی مشهور شوید.
منبع: Forbes