این استرس فراگیر است و به واسطه فوران دائمی آن از سوی همکاران نگران، اضطراب ما هم افزایش می‌‌‌یابد. حتی زبان بدن و لحن صدایشان هم می‌تواند روی ما تاثیر بگذارد. به این ترتیب ما خرده استرس آنها را دریافت کرده و آن را مال خود می‌‌‌کنیم.

خرده استرس دست دوم به روش‌‌‌های گوناگونی مستقیما روی ما تاثیر می‌‌‌گذارد. ممکن است استرس همکارانمان از ترس اینکه نتوانند از پس اجرای وظایفشان بربیایند، ما را نسبت به سرانجام کار تیمی‌‌‌مان نگران کند. یا ممکن است نیروی زیردستمان آنقدر استرس داشته باشد که ما هم استرس بگیریم نکند نتواند وظیفه‌‌‌اش را درست انجام دهد و برای ما بد شود.

خرده استرس دست دوم زمانی فراگیر می‌شود که افراد نگرانی خود را از نرسیدن به ضرب‌‌‌الاجل‌‌‌ها ابراز می‌‌‌کنند، ادعا می‌‌‌کنند که گام‌‌‌های آتی هرگز کارساز نخواهد بود، یا با شکایت از حجم کاری خود استرسشان را به دیگران نشان می‌‌‌دهند. اما فقط این نیست.

این نوع از استرس از طریق نشانه‌‌‌های فیزیکی همچون نحوه‌‌‌ بیان و نشانه‌‌‌های دیگری مانند سرعت و زمان ارتباطات الکترونیک هم گسترش می‌‌‌یابد.

فقط تماشای یک فرد مضطرب - به‌ویژه همکار یا عضو خانواده - می‌تواند تاثیری آنی بر سیستم عصبی ما داشته باشد.

یک گروه از محققان دریافته‌‌‌اند که سطح کورتیزول ۲۶‌درصد از افراد فقط با مشاهده‌‌‌ کسی که استرس دارد، افزایش می‌‌‌یابد.

بدتر از آن، تکنولوژی این امکان را فراهم کرده که افراد، استرس و لحن تهاجمی یا پرسش‌‌‌های مداوم خود را همزمان به افراد زیادی منتقل کنند.

خرده استرس دست دوم می‌تواند بارقه خلاقیت ما را خاموش کند. افزایش خرده استرس، تفکر خلاق و به طبع ایده‌‌‌های جدید را کاهش می‌‌‌دهد؛ اثری که بارها در تحقیقات روان‌شناسی ثابت شده است. کاهش خلاقیت هم به نوبه خود می‌تواند جذابیت شما را برای تیم‌‌‌هایی که روی پروژه‌‌‌های خلاقانه و جذاب کار می‌‌‌کنند، کمتر کند.

علاوه بر این، تیم‌‌‌هایی که سطوح بالای استرس دست دوم را تجربه می‌‌‌کنند، بیشتر دچار حواس‌‌‌پرتی می‌‌‌شوند و در روابط بین‌‌‌فردی اثرگذاری کمتری دارند و اغلب با کاهش بهره‌‌‌وری مواجه می‌‌‌شوند.

خرده استرس دست دوم تهدیدی برای افزایش اضطراب ماست. وقتی خرده استرس دست دوم از فردی به فرد دیگر منتقل می‌شود، می‌تواند با گذشت زمان به خود ما بازگردد.

 بدون اینکه اصلا منبع قابل تشخیص اضطرابی در کار باشد، در معرض رفتارهای اضطرابی دیگران قرار می‌‌‌گیریم. استرسشان را درونی می‌‌‌کنیم و آن را به دیگران منتقل می‌‌‌کنیم. مثل یک بازی تلفنی احساسی است که در آن هر فرد استرس را به نفر بعدی منتقل می‌‌‌کند و میزان احساسات هم نفر به نفر به صورت تصاعدی بالا می‌‌‌رود.

دورکاری فقط این مشکل را تشدید کرده است، چون بیشتر تعاملات به صورت مجازی صورت می‌‌‌گیرند و ما خیلی از فرصت‌‌‌های کوچک مشاهده سیگنال‌‌‌های استرس طرف مقابل را در مراحلی که هنوز می‌شود با آن مقابله کرد و مانع از گسترشش شد، از دست می‌‌‌دهیم.

خرده استرس دست دوم می‌تواند انگیزه ما را از بین ببرد. وقتی در محیطی کار می‌‌‌کنیم که اضطراب از طریق تعاملاتمان با افراد بسیار مضطرب یا صرفا تماشای استرس دیگران، به ما منتقل می‌شود، کم‌کم شک می‌‌‌کنیم که آیا این‌‌‌همه استرس اصلا ارزشش را دارد؟ کم‌‌‌کم میان‌‌‌بر می‌‌‌زنیم، از کیفیت کارمان کم می‌‌‌کنیم و بهترین کار خود را ارائه نمی‌‌‌دهیم، چون به خاطر حجم عظیم خرده استرس دست ‌‌‌دومی که جذب می‌‌‌کنیم به این نتیجه می‌‌‌رسیم که کار ارزشش را ندارد.

بیشتر اوقات، مردم اثرات خرده استرس دست دوم را تحمل می‌‌‌کنند و فکر می‌‌‌کنند کار زیادی از دستشان ساخته نیست. اما ایجاد چند تغییر کوچک در نحوه‌‌‌ تعامل خود با دیگران، می‌تواند مواجهه با استرس دست دوم را به شکل قابل‌توجهی کاهش داده و کیفیت کار و زندگی همه را بهبود بخشد.

 استراتژی‌‌‌های مقابله با سرایت استرس

خیلی ساده می‌توان گرفتار استرس‌‌‌های دیگران شد. اما اگر آگاه باشید که این اتفاق دارد رخ می‌‌‌دهد، می‌توانید راه‌‌‌هایی پیدا کنید تا از نفوذ خرده استرس دست دوم به روزهایتان که به خودی خود پر از استرس هستند، جلوگیری کنید.

۱-چرخه استرس را گسترش ندهید. واکنش‌‌‌های احساسی خود را کنترل کنید. لحظه‌‌‌ای صبر کنید تا آرامش پیدا کرده و به خود مسلط شوید. اجازه ندهید استرس دیگران، استرس شما را به سطحی مخرب برساند یا شما را در حالتی دفاعی قرار دهد که خود عامل گسترش بیشتر چرخه استرس دست دوم می‌شود.

روی تنفس خود تمرکز کنید. به پیاده‌‌‌روی بروید. کمی شوخی و خنده وارد گفت‌‌‌وگو کنید، یا از هر روش دیگری که استرس شما را کاهش می‌‌‌دهد و کمک می‌‌‌کند حال بهتری داشته باشید بهره ببرید.

۲- همدلانه برخورد کنید. با هر موقعیتی، با دیدگاه همدلانه‌‌‌ای برخورد کنید که به دنبال مقصر نمی‌‌‌گردد. درک کنید که افراد مضطرب صرفا در حال انتقال استرسی هستند که به خاطر فشارهای ناشی از انتظارات بالا و محدودیت‌‌‌های زمانی به آنها تحمیل شده.

کمکشان کنید تا عوامل نامحسوسی را که در زندگی‌‌‌شان استرس ایجاد می‌‌‌کند شناسایی کنند. گفت‌‌‌وگو را با کنجکاوی رهبری کنید تا بفهمید چه چیزی باعث استرس آنها شده است. اغلب اوقات استرس افراد مضطرب از جای دیگری نشات می‌گیرد.

درک عامل حقیقی استرسشان می‌تواند به شما کمک کند مشاوره درستی به آنها بدهید که چگونه عامل استرس را رفع کنند، بدون اینکه آن‌‌‌ را به دیگران انتقال دهند.

 به عنوان مثال، ممکن است عامل استرس یک مشتری متوقع نباشد، بلکه فردی باشد که اولویت‌‌‌بندی درست کارها را بلد نیست. افراد مستعدی که عملکرد بالایی دارند، اغلب با یک دست چند هندوانه برمی‌‌‌دارند و گاهی نمی‌توانند کار را به آن کیفیتی که باید ارائه دهند.

۳-به دیگران آموزش دهید سرایت استرس را مهار کنند. برای اینکه به افراد کمک کنید نحوه تاثیرگذاری استرس دست‌‌‌ دومشان بر دیگران را درک کنند، می‌توانید برایشان توضیح دهید که استرس آنها چه تاثیری روی شما داشته است. واکنش‌‌‌های احساسی خود به استرس دست دوم آنها و تاثیرات خاصی را که روی زندگی شما دارد توصیف کنید.

چالش این موقعیت این است که اگر افراد صحبت شما را به چشم انتقاد ببینند یا نتوانند درک کنند که رفتارهایشان چگونه به دیگران استرس وارد می‌‌‌کند، ممکن است حالت دفاعی به خود بگیرند. اما اگر واقعا متوجه تاثیر استرسشان بر همکارانشان بشوند، تمایل بیشتری به مهار استرس خود نشان می‌‌‌دهند.

منبع: کتاب The Microstress Effect