نسخه مخصوص درون‏‏‌گراها برای دیده شدن

اخیرا خواننده‌‌‌ای به من گفت: «ترجیح می‌‌‌دهم پشت‌‌‌صحنه بدرخشم.» اگر درون‌‌‌گرا هستید - کسی که ترجیح می‌دهد غرق افکارش شود و در تنهایی انرژی خود را بازیابی کند - ممکن است این جمله را به‌‌‌خوبی درک کنید. بسیاری از درون‌‌‌گراها به‌‌‌جای جلب‌‌‌ توجه و هیاهو، به عمق و تفکر در کار خود اهمیت می‌دهند. آنها به کار بدون تحسین مداوم یا قرار گرفتن در مرکز توجه راضی هستند.

این تفکر قابل ‌‌‌تحسین است، اما در دنیای کاری مدرن امروز که اولویتش بر دورکاری است و از «دیده رفتن» در آن اغلب به معنای «از دل رفتن» است، آسیب‌‌‌هایی به همراه دارد. شاید به این دلیل که یکی از رهبران ارشد سازمان شناختی از شما نداشته یا اطلاعی از دستاوردهایتان نداشته، برای ارتقای شغلی نادیده گرفته ‌‌‌شده باشید. یا شاید طبیعت آرامتان را با بی‌‌‌ذوقی و بی‌‌‌تفاوتی اشتباه گرفته باشند. شاید این تجارب شما را هوشیار و آگاه کرده باشند که در محیط کار رقابتی امروز سخت‌‌‌کوشی کافی نیست. باید مطمئن شوید که تلاش‌‌‌هایتان دیده شوند و مورد توجه قرار بگیرند تا مسیر فرصت‌‌‌های تازه و حمایت برایتان هموار شود.

دیده شدن درمحیط کار به این معناست که مشارکت‌‌‌ها، مهارت‌‌‌ها و دستاوردهایتان حتما توسط دیگر افراد داخل سازمان مورد توجه و قدردانی قرار بگیرد. دیده شدن، برخلاف لاف زدن یا خودنمایی، به معنای به اشتراک‌‌‌گذاری استراتژیک پیشرفت‌‌‌ها و اطلاعات و موفقیت به شیوه‌‌‌ای است که برای دیگران مفید و به کار آنها مرتبط باشد. همیشه پیشرفت خود را با اهداف بزرگ‌تر رهبران سازمان همراه کنید.

من به‌‌‌عنوان یک فرد درون‌‌‌گرا این را کاملا درک می‌‌‌کنم. احتمالا هرگز یاد نگرفته‌‌‌اید چگونه با این نوع از خودمراقبتی روبه‌‌‌رو شوید. یا حتی بدتر از آن، آموخته‌‌‌اید که کار خوبی نیست و اصلا نباید انجامش دهید و به همین دلیل هیچ مهارتی در این راه به دست نیاورده‌‌‌اید. اما نادیده گرفتن فرصت‌‌‌های ناشی از دیده شدن می‌تواند به معنای از دست دادن تشویق‌‌‌هایی باشد که بحق لایقش هستید؛ تشویق‌‌‌هایی که می‌توانند اعتماد به ‌‌‌نفستان را بالا ببرند. و بله به از دست دادن قدرت و نفوذ و حتی پول هم منجر می‌شود.

لازم نیست شخصیت برون‌گرا و شلوغی داشته باشید تا اثر خود را به‌‌‌جای بگذارید. اگر ترجیح می‌‌‌دهید با رویکرد بی‌‌‌سروصداتری دیده شوید، استراتژی‌‌‌هایی وجود دارند که بر نقاط قوتی همچون تفکر عمیق، توجه به موضوع، مشارکت و توانایی ایجاد ارتباطات تک‌‌‌به‌‌‌تک بنا شده‌‌‌اند.

۱- در ابتدای جلسات صحبت کنید

جلسات فرصتی طلایی برای حضور در مقابل تصمیم‌گیرندگان هستند. وقتی در این جلسات صحبت می‌‌‌کنید و بینش خود را مطرح می‌‌‌کنید و راه‌‌‌حل ارائه می‌‌‌دهید، درک خود را از کسب‌وکار، توانایی تفکر انتقادی و آمادگی برای رهبری گروه نشان می‌‌‌دهید. اما درون‌‌‌گراها که با تمایل به ژرف‌‌‌اندیشی ترجیح می‌دهند در جلسات بیشتر شنونده باشند، بیش‌‌‌ از حد همه‌‌‌چیز را سبک‌‌‌سنگین می‌کنند یا صحبت کردن را به افراد با جایگاه بالاتر در جلسه واگذار می‌کنند و گاهی اوقات در پس‌‌‌زمینه محو می‌‌‌شوند.

اگر تا به ‌‌‌حال در جلسه‌‌‌ای عقب نشسته‌‌‌اید و منتظر «لحظه مناسب» برای ورود به بحث بوده‌‌‌اید، حتما می‌‌‌دانید که این لحظه چقدر سریع می‌تواند از دستتان برود. هر چه بیشتر صبر کنید، ورود به بحث سخت‌‌‌تر می‌شود و تا به خودتان بیایید متوجه شوید، تمام ایده‌‌‌های خوب از قبل مطرح‌‌‌ شده‌‌‌اند. با ادامه جلسه، اضطراب شما افزایش می‌‌‌یابد و صحبت کردن حتی سخت‌‌‌تر هم می‌شود.

برای اینکه از این چرخه عبور ‌‌‌کنید، می‌توانید خود را به چالش بکشید که به‌‌‌عنوان نفر دوم یا سوم جلسه مشارکت و شروع به صحبت کنید. این کار شما را مجبور می‌کند به اولین مانع مشارکت که اغلب سخت‌‌‌ترین بخش آن است غلبه کنید. علاوه بر این، باعث می‌شود صدای شما و دیدگاه‌‌‌هایتان همان ابتدا که همه هنوز توجهشان به موضوع است طرح شود. همین ‌‌‌که یختان آب شود، به ‌‌‌احتمال ‌‌‌زیاد آرامش بیشتری را احساس می‌‌‌کنید و آمادگی بهتری برای مشارکت‌‌‌های بعدی خواهید داشت.

۲- فشار را از خودتان بردارید

دیده شدن در محل کار همیشه به این معنا نیست که باید حتما ایده‌‌‌های خارق‌‌‌العاده‌‌‌ای ارائه دهید که دیگران را تحت‌تاثیر قرار دهد یا اینکه برای همه‌‌‌چیز پاسخی داشته باشید. مطمئنا اگر چنین اتفاقی بیفتد، معرکه می‌شود. اما اینکه صرفا مشارکت‌‌‌کننده و فعال باشید و به گفت‌‌‌وگو جهت بدهید هم مفید است. حی و حاضر بودن و مشارکت داشتن در گفت‌‌‌وگو اغلب مهم‌تر از منتظر ماندن برای ارائه یک دیدگاه خیره‌‌‌کننده بی‌‌‌نقص است.

می‌توانید بدون اینکه مرکز توجه باشید، از طریق تعامل با فکر، حضور خود را پررنگ کنید. طرح سوالاتی که تفکر عمیق‌‌‌تری را برانگیزد، ارائه پیشنهادهایی که روی گفته‌‌‌های دیگران بنا شده است، یا حتی تایید و خلاصه‌‌‌سازی نکات مطرح‌‌‌شده توسط همکاران برای اطمینان از اجماع و هماهنگی می‌تواند تاثیر بسزایی در ارتقای جایگاه شما داشته باشد. برای مثال:

ادامه صحبت همکار: «برای تکمیل صحبت‌‌‌های جیمی، من فکر می‌‌‌کنم...»

طرح پرسشی برای شفاف‌‌‌سازی: «نقش همکاری بین بخش‌‌‌های مختلف در این پروژه چیست؟»

برگشتن به یک بحث قبلی: «این به بحث هفته گذشته در مورد... مربوط می‌شود.»

پیشنهاد منابع: «نشریه هاروارد، مقاله‌‌‌ای دارد که این ایده را تایید می‌کند و می‌تواند اطلاعات بیشتری در اختیارمان بگذارد.»

۳- از خودتحقیری اجتناب کنید

تا به‌‌‌ حال شده در یک جلسه فردی با رئیستان، هنگام تحویل پروژه با شک و تردید گفته باشید: «احتمالا این آن چیزی نیست که شما دنبالش هستید؟» یا در یک جلسه توفان فکری با یک همکار، ایده خود را با این جمله شروع کرده باشید: «ممکن است ایده وحشتناکی باشد، اما...» برای تعدیل انتظارات و کاهش درخواست‌‌‌ها زمان و مکان مناسبی وجود دارد. اما افراد درون‌‌‌گرا عادت دارند ایده‌‌‌ها و دستاوردهای خود را کم‌‌‌اهمیت جلوه دهند.

استفاده مداوم از عباراتی مانند «من در این زمینه تخصص ندارم» برای کم‌‌‌اهمیت جلوه دادن خود، می‌تواند منجر به دست‌‌‌کم گرفتن دانش و توانایی‌‌‌های شما توسط دیگران شود و ناخواسته این پیام را برساند که حتی هنگامی‌‌‌که این‌‌‌طور نیست و ایده‌‌‌تان کاملا درست بوده هم شما منبع قابل ‌‌‌اعتمادی در زمینه کاری خود نیستید. این موضوع می‌تواند به‌‌‌مرور زمان، اعتبار و نفوذ شما را کاهش دهد.

برای تغییر تاثیر ارتباطات خود بر دیگران، جملات خودتحقیری را با بیان قاطعانه‌‌‌تری جایگزین کنید. برای مثال:

به‌‌‌جای «ممکن است این درست نباشد، اما...» بگویید: «یک رویکرد دیگر می‌تواند این باشد که...»

به‌‌‌جای «فقط می‌‌‌خواهم این را هم گفته باشم که...» بگویید: «دوست دارم پیشنهاد کنم که...»

به‌‌‌جای «عذرخواهی می‌‌‌کنم اگر این موضوع خارج از بحث است...» بگویید: «برای گسترش دیدگاهمان...»

به‌‌‌جای «من زیاد در این مورد تحقیق نکرده‌‌‌ام...» بگویید: «فکر اولیه من این است که...»

به‌‌‌جای «این فقط نظر من است...» بگویید: «آن‌‌‌طور که من متوجه شدم...»

با ارائه مثبت و با اعتمادبه‌‌‌نفس مشارکت‌‌‌هایتان، دیگران را تشویق می‌‌‌کنید به ایده‌‌‌هایتان احترام بگذارند و تخصص شما را به رسمیت بشناسند.

۴- از روش‌های ارتباطی غیرهمزمان استفاده کنید

برخلاف مکالمات لحظه‌‌‌ای که نیازمند پاسخ‌‌‌های فوری هستند، ارتباطات غیرهمزمان امکان تعاملی فکر‌شده‌‌‌تر و محتاطانه‌‌‌تر را فراهم می‌کند که بسیار مناسب افراد درون‌‌‌گراست. این ابزار به شما فرصتی می‌دهد که بدون فشار پاسخگویی لحظه‌‌‌ای، افکار خود را ساماندهی کرده و بیان کنید.

انتشار یک خبرنامه ماهانه یا سه‌ماهانه را در نظر بگیرید که برای واحد مدیریت یا کل سازمان شما توزیع شود. این کار در درجه اول باعث آگاهی ذی‌نفعان می‌شود و درعین‌‌‌حال به شما سکویی برای خوش درخشیدن می‌دهد. می‌توانید دستاوردهای تیمتان را برجسته کنید، بینشتان را به اشتراک بگذارید و ایده‌‌‌هایتان را به روشی حساب شده ارائه دهید. همچنین می‌توانید با پیگیری مجدد، متمایز شوید. برای مثال، پس از یک جلسه تیمی، می‌توانید ایمیلی به رئیس خود ارسال کنید و بگویید: «من بعد از تأمل در مورد صحبتمان، معتقدم روش الف می‌تواند گام بعدی موثر برای ما باشد.» این نشان می‌دهد که شما فردی هستید که کار را جدی می‌‌‌گیرید.

۵- قدردانی خود را نشان دهید

افراد درون‌‌‌گرا اغلب درگیر کشمکش سختی بین فروتنی و نیاز به دیده شدن هستند. از یک ‌‌‌طرف، می‌‌‌خواهند فروتن باشند و از طرف دیگر، اهمیت پذیرش موفقیت‌‌‌های خود را درک می‌کنند. ابراز قدردانی، راه‌‌‌حلی ظریف برای این معضل است. با مطرح کردن دستاوردهایتان در بستر فروتنی و قدردانی، می‌توانید به ارزش‌‌‌هایتان پایبند بمانید و هم مطمئن شوید که دستاوردهایتان نادیده گرفته نشود.

عباراتی همچون «رهبری این اقدام مبتکرانه برای من یک افتخار است» نشان‌‌‌دهنده‌‌‌ آمادگی شما برای پذیرش مسوولیت است. گفتن «من به خاطر فرصت مشارکت در این پروژه بسیار سپاسگزارم چون به من فرصت استفاده از مهارت‌‌‌هایم در... را داد» به شما اجازه می‌دهد نقش خود را در موفقیت تیم به رسمیت بشناسید. جمله‌‌‌ «افتخار می‌‌‌کنم که نتایج ما در مقابل مشتریان تایید شد»، به شما این امکان را می‌دهد تا در عین اینکه بر ارزش خود تاکید می‌‌‌کنید، احساس قلبی صمیمانه خود را هم ابراز کنید.

منبع: HBR