برای صد ساله شدن باید نخست متولد شد
آنچه مدیران شرکتهای نوپا باید در اولویت قرار دهند
در واقع، در این مرحله تمرکز شرکتهای نوپا نباید روی ساختن محصولات و سرویسهای کامل و بینقص قرار گیرد بلکه آنها باید بیشتر به دنبال این باشند که دریابند چگونه و به چه شیوههایی میتوان مشتریان بالقوه را به سمت خرید محصولات و سرویسها سوق داد. متاسفانه بسیاری از کارآفرینان و صاحبان کسب و کارهای نوپا نسبت به این مرحله کمتوجهی میکنند و از همان آغاز به دنبال ساخت محصولات بینقص و کامل میروند؛ اما در اغلب موارد نمیتوانند محصولات بینقص و کاملی را که وقت و انرژی و هزینه زیادی برای تولیدشان صرف کردهاند در مقیاس انبوه بفروشند و به سود قابلتوجهی دست پیدا کنند.
بنابراین در این مرحله شرکتهای نوپا و استارتآپها باید به دنبال یافتن نقاط عطف و نقطه ثقل فعالیتهای خود باشند و مهمترین گامها برای تحقق این هدف عبارتند از جذب و استخدام نیروی انسانی مناسب و کاربلد و ایجاد سیستمهای کاری اصلی مورداعتماد و امتحان پس داده.
در این مرحله یکسری اولویتها برای شرکتهای نوپا وجود دارد که در ادامه به تعدادی از آنها اشاره خواهد شد:
اولویت شماره ۱: فروش، فروش، فروش
شما باید از همان آغاز تمرکز خود را روی فروش و بازاریابی قرار دهید چرا که این فعالیتها از اهمیت و تعیینکنندگی بسیار زیادی برخوردارند آن هم به این دلیل که اگر شما نتوانید محصولات و سرویسهای خود را حتی اگر بهترین محصولات و سرویسهای دنیا هم باشند بهخوبی به فروش برسانید نخواهید توانست کسب و کار پایدار و مستحکمی را پدید آورید؛ بنابراین شما باید برنامه کسب و کارتان را بر مبنای فروش استوار سازید و برنامههای موثر و دقیقی را برای بازاریابی و فروش محصولات و سرویسهای خود طراحی و اجرا کنید.
برای این کار لازم است که شما فهرستی از مشتریان اصلی و موثر خود و همچنین پروژههای مشترکی که با سایر شرکتها در دست اجرا دارید تهیه کنید. واقعیت این است که فهرستبندی عوامل موثر بر موفقیت شرکتها و جمعآوری اطلاعات مرتبط با آنها باعث خواهد شد تا فروشهای اولیه شرکت باکیفیت و استحکام بیشتری همراه شود؛ بنابراین لازم است که پس از لیستکردن این مشتریان اطلاعات زیر را در ارتباط با آنها جمعآوری و پردازش کنید:
۱- چرا این مشتری برای کسب و کار ما دارای اهمیتی حیاتی و کلیدی است؟
۲- چرا و چگونه شرکت شما بیشترین تناسب و توانایی را برای پاسخگویی به نیازهای این مشتری داراست؟
۳- چه کسانی در شرکتها و سازمانهای مشتری شما تصمیمگیرنده اصلی هستند؟ اگر شما میخواهید به طور مستقیم چیزهایی را به مصرفکنندگان بفروشید باید بدانید که چه کسانی در آن شرکتها و سازمانها چگونه، چطور و چه موقع در مورد خرید از شما تصمیمگیری میکنند؟ و نظر آنها در مورد وضعیت و عملکرد شما چیست؟
اولویت شماره ۲: اقدام در جهت ایجاد سیستمهای ساده و ساختارهای اجرای عملیات کسب و کار
در این مرحله شما باید همیشه این موضوع را به خود یادآوری کنید که در حال ایجاد سیستمهای دائمی نیستید؛ بلکه فقط دارید فرآیندهای اولیه و سیستمهای اولیهای را برای فروش موثر و پاسخگویی به نیازها و خواستههای مشتریانتان ایجاد میکنید. در این حالت، هنگامی که به فروش کافی که امکان اعتبارسنجی و سنجش کارآیی سیستمها و فرآیندهای اولیه شما را فراهم کرد دست یافتید خواهید توانست یک نوع تعادل بین فروش بیشتر و ایجاد ساختارهای داخلی کسب و کارتان به وجود آورید و از بقا و تداوم فعالیتهای اصلی شرکتتان اطمینان حاصل کنید. البته در این مرحله شما نمیتوانید و نباید تمام سیستمهای کسبوکارتان را ایجاد و نهایی کنید آن هم به سه دلیل زیر:
اول اینکه شما در این مرحله نیاز دارید که هم فروش کافی و موردنیاز برای بقای شرکتتان را تولید کنید و هم جنبههای عملیاتی کسبوکارتان را زیر نظر داشته باشید و نقاط ضعف و کمبودهای موجود در آنها را شناسایی کنید؛ بنابراین اگر قرار باشد تمام توجه و تمرکز شما در این مرحله بر روی ایجاد سیستمها باشد آنگاه شما از پرداختن به امور جاری و فروش کافی محصولات و سرویسهای خود باز خواهید ماند و در نتیجه کسب و کارتان خواهد مرد. به همین دلیل لازم است که یک نوع تعادل بین ایجاد سیستمها و طراحی فرآیندها و فروش محصولات و پاسخگویی به درخواستهای مشتریانتان برقرار سازید.
دوم اینکه شما در این مرحله فاقد تجربه کافی برای ایجاد سیستمهای کارآمد و دائمی هستید و لازم است که در این زمینه تجربهاندوزی کنید و این تجربهاندوزی بهمرور زمان و با رشد و توسعه کسب و کارتان به دست خواهد آمد و هرگونه عجله و شتابزدگی در این مورد میتواند پیامدهای منفی و نامطلوب خطرناکی برای کسب و کار شما داشته باشد.
سوم اینکه اگر شما بهعنوان مالک یک کسب و کار بخواهید سیستمها و فرآیندهایی را طراحی و برای اجرا ابلاغ کنید در عمل دارید کارکنانتان را از فرآیند مشارکت در تصمیمگیری درباره سیستمها و فرآیندهایی که قرار است توسط خود آنها اجرا شوند حذف میکنید. این کار علاوه بر نادیدهگرفتهشدن ایدهها و پیشنهادهای سازنده و کاربردی کارکنان موجب خواهد شد تا آنها احساس کنند از طرف شما نادیده گرفته شدهاند، شما اعتقادی به مشارکت فعال و فکری کارکنان در شکلدهی به سیستمها و فرآیندهای شرکت ندارید و این امر میتواند پیامدهای خطرناکی برای آینده کسب و کارتان داشته باشد؛ بنابراین بهتر است که طراحی سیستمها و فرآیندهای کسب و کارتان را به زمانی موکول کنید که هم خودتان تجربیات بیشتری در این زمینه کسب کردهاید و شناخت شما از ویژگیهای بازار و کسب و کار افزایش پیدا کرده است و هم کارکنانتان فرصت ایدهپردازی و مشارکت در روند سیستمسازی را داشته باشند.
اولویت شماره ۳: هنگامی که کسب و کارتان امکانش را پیدا کرد برای تیمسازی اقدام کنید
در بسیاری از موارد استخدامها و قراردادهای برونسپاری اولیهای که در شرکت شما صورت میپذیرد در قالب جذب کارمندان و سرویسدهندگانی انجام میشود که نقشآفرینان اصلی کسب و کارتان محسوب میشوند؛ بنابراین تیمسازی در این مرحله امری مهم و حساس است که میتواند شامل این موارد باشد: استخدام بخش عمده کارکنان ستادی و اداری، استخدام فروشندگان پارهوقت و برونسپاری حوزه حسابداری و کنترل صورتهای مالی به یک حسابدار بیرون از سازمان یا یک شرکت حسابداری. در مراحل بعدی نیز شما میتوانید اعضای جدیدی را به تیم خود اضافه کنید و در نتیجه این فرصت را پیدا میکنید تا سیستمی را پدید آورید که قادر باشد کارهای تخصصی بیشتری انجام دهد.