مهارتهای مدیریتی- اولین سال مدیریت را چگونه بگذرانیم؟
تعامل با هیات مدیره و تعیین استراتژی
بخش سوم
شرکت مشاوره جهانیBooz & Company در بررسی سالانه خود در مورد میزان موفقیت مدیران، با ۱۸ مدیر عامل از شرکتهای بزرگ در سراسر جهان - که برخی از آنها هنوز اولین سال مدیریت خود را میگذرانند – گفتوگو کرده و از آنها خواسته تجربیات خود را از اولین سال حضور در هیات مدیره منعکس کنند. بخشی از سوالات و پاسخهای مطرح شده را در زیر میخوانید.
منبع: Strategy+Business
بخش سوم
شرکت مشاوره جهانیBooz & Company در بررسی سالانه خود در مورد میزان موفقیت مدیران، با ۱۸ مدیر عامل از شرکتهای بزرگ در سراسر جهان - که برخی از آنها هنوز اولین سال مدیریت خود را میگذرانند - گفتوگو کرده و از آنها خواسته تجربیات خود را از اولین سال حضور در هیات مدیره منعکس کنند. بخشی از سوالات و پاسخهای مطرح شده را در زیر میخوانید. برای تشکیل تیم جدید مدیران اجرایی، اکثر مدیر عامل ها معتقدند باید افرادی که کارآیی لازم را ندارند، به سرعت جایگزین کنند. آیا با این کار موافقید؟
ایان لیوینگستون(۱): بله، اما اگر انسان خوبی باشید، از اخراج کردن افراد لذت نمیبرید، حتی اگر بهرهوری آنها در حد متوسط باشد. اول تلاش میکنید به آنها یک فرصت دیگر بدهید، حتی اگر تجربه به شما ثابت کرده که امیدی درباره آنها وجود ندارد. از طرف دیگر، پیدا کردن فرد جایگزین، اغلب کار سختی است، به ویژه اگر بخواهید فردی را خارج از سیستم برای یک پست مدیریتی مهم استخدام کنید. بنابراین در عمل، مجبور میشوید با افرادی که ممکن است خیلی از کارشان راضی نباشید، همکاریتان را ادامه دهید.
بریتالدو سورس(۲): یکی از اهداف کوتاه مدت اصلی من به عنوان مدیر عامل این بود که تیم اجرایی شرکت را یکدست کنم. میدانستم باید بسیاری از مدیران قبلی را عوض کنم، اما این کار سختی بود که به یک رویکرد چند حالتی نیاز داشت. در شش ماه اول، تغییرات مورد نیاز در سمتهای مهم و کلیدی شرکت را اولویتبندی کردم. تغییرات بعدی به زمان و مراحل بیشتری نیاز داشت. مجبور بودم به هیات مدیره نشان دهم با اینکه به آنها فرصت دوباره دادهام، اما این مدیران اجرایی نمیتوانند انتظارات ما را برآورده کنند.
در اولین سال مدیر عاملی، با اعضای هیات مدیره چه کردید؟
رومین باش(۳): مورد من خیلی خاص بود. قبل از اینکه مدیر عامل شوم، یکی از اعضای غیراجرایی هیات مدیره بودم و اعضا را به خوبی میشناختم. بعضی از مدیران خودشان سهام شخصی داشتند و برخی دیگر فکر میکردند آنها باید شرکت را اداره کنند. بنابراین کاری که باید انجام میدادم و فکر میکنم آن را کاملا دیپلماتیک انجام دادم این بود که به تدریج حوزه قدرت را از هیات مدیره به سمت مدیریت تغییر دهم. البته بدیهی است که کلیه تصمیمگیریهای مهم برای اداره شرکت بر عهده هیات مدیره است، اما طرحهای پیشنهادی در رابطه با استراتژی و روش کنترل شرکت باید از سوی مدیریت صورت گیرد و سپس به هیات مدیره ارائه شود تا در مورد آن بحث کنند.
احمد عبدالکریم جولفار(۴): به نظر من، هم سو کردن اهداف استراتژیک مدیریت با اهداف هیات مدیره بسیار مهم است. برخی از اعضای هیات مدیره شرکت اتصالات، به خصوص افرادی که از بخش خصوصی آمده بودند، هدفشان را فقط بر سود سهام و کسب سود در کوتاه مدت متمرکز کرده بودند، در حالی که صنعت تکنولوژی ارتباطات یک سرمایه گذاری بلند مدت است. بنابراین، باید در مسائل استراتژیک شرکت به اتحاد بیشتری برسیم. اعضای هیات مدیره قابلیت ها و منافع متفاوتی دارند که باید به آنها رسیدگی شود.
آندره میشل بالستر(۵): ابتدا میخواستم مطمئن شوم که آیا هیات مدیره از آنچه در شرکت انجام میشود، به طور کامل آگاه است و از آن حمایت میکند یا نه. وقتی میخواهید تغییرات ساختاری ایجاد کنید، باید مطمئن شوید که هیاتمدیره برنامه شما را تایید میکند.
در اولین سال مدیریت، آیا تصمیمگیری راجع به این که شرکت شما به یک دستورالعمل استراتژیک جدید نیاز دارد را اولویت مهمی برای خود قرار دادید؟
ایان لیوینگستون: من این کار را ضروری نمیدانستم. افراد زیادی در اطرافم میگفتند که استراتژی جدیدی تعریف کنم. در این شرایط هر کس میخواهد هنر خود را به نمایش بگذارد. اما در واقعیت، بهتر است از طریق پیشرفت عملکرد بنگاه، یک مبنای ثابتی را برای آن در نظر بگیرید. استراتژیهای خوب زیادی وجود دارند و اگر قدرت اجرایی شما ضعیف باشد، همه آنها با شکست مواجه میشوند.
رونی لتن(۶): من در سال ۲۰۰۹، یعنی در بحبوحه بحران مالی جهانی مدیر عامل شدم. هیچ کس نمیدانست چه چیزی قرار است اتفاق بیفتد. بنابراین اولین اولویت من این بود که مطمئن شوم میتوانیم کسبوکارمان را حفظ کنیم؛ اگرچه هنوز باید تغییرات ساختاری مانند بستن چند کارخانه را انجام میدادیم. دومین اولویت من این بود که مشتریان شرکت را حفظ کنم، حتی اگر آنها به تجهیزات جدید نیاز نداشته باشند.
عثمان سلطان(۷): موقعیتیابی و خواستههای استراتژیک صحیح در ابتدای کار بسیار مهم هستند. برای اجرای تصمیمات استراتژیک، پیدا کردن یک راه بهینه در همان ابتدا بسیار سخت است. به عنوان مثال، برای راهاندازی خدمات جدید شرکت، نیاز داشتیم خیلی سریع زیرساختهای اینترنتی را توسعه دهیم. برای حفظ زمان و افزایش بهرهوری، تصمیم گرفتیم این کار را به بیرون از شرکت واگذار کنیم. این تصمیم اگر چه در آن زمان تصمیم درستی بود، اما امروز فکر میکنم نمیتوان ریسک موجود در این کار را برآورد کرد، چون سرنوشت خود را به دست شرکت دیگری میسپارید. اگر بار دیگر بخواهم این کار را انجام دهم، ترجیح میدهم انرژی بیشتری صرف توسعه منابع داخلی شرکت و تسریع کار کنم تا این کار داخل خود شرکت انجام شود.
۱) مدیرعامل شرکت BT گروپ، لندن
۲) مدیرعامل شرکت AES، برزیل
۳) مدیرعامل شرکت SES، لوکزامبورگ
۴) مدیرعامل شرکت اتصالات، امارات
۵) مدیرعامل شرکت سورین گروپ، میلان
۶) مدیرعامل شرکت اطلس کوپکو، سوئد
۷) مدیرعامل شرکت du تله کام، امارات
مترجم: مریم رضایی
ارسال نظر