آینده هوش مصنوعی همان آینده کار؟

به عنوان‌‌مثال، تکنولوژی قطعه‌‌سازی انبوه برای ساخت تفنگ که در دوران جنگ‌‌های داخلی آمریکا به اوج رسید از چهار دهه قبل شکل‌‌ گرفته بود و بعد از گذشت ۴۰ سال بود که توانست به وضعیت تعیین‌‌کنندگی و تاثیرگذاری گسترده بر صنایع و کسب‌‌وکارها دست یابد. بعد از پایان یافتن جنگ‌‌های داخلی و رواج تکنیک‌‌های جدید تولید هم نزدیک به ۴۰ سال طول کشید تا این تکنیک‌‌ها به بلوغ کامل برسند و نوآوری‌‌هایی را سبب شوند که به تکنولوژی خط تولید منتهی شدند. نمونه دیگر این ۴۰ سال طول کشیدن را می‌توان در ارتباط با اختراع هواپیما توسط برادران رایت در سال ۱۹۰۳ مشاهده کرد که بازهم نزدیک به ۴۰ سال طول کشید تا به توسعه پروازهای تجاری و گسترده منتهی شود و در اواخر دهه ۱۹۳۰ و اوایل دهه ۱۹۴۰ بود که مردم عادی این امکان را پیدا کردند تا برای رفت‌‌وآمد به نقاط دوردست از هواپیما استفاده کنند.

نمونه جدیدتر این ۴۰ سال‌ها به اینترنت مربوط می‌شود: سیستمی که در دهه ۱۹۶۰ آغاز شد اما تجاری شدن آن و فراهم شدن استفاده عمومی از آن تا اواسط دهه ۱۹۹۰ به درازا کشید و بعدازآن هم نزدیک به یک دهه طول کشید تا کاربردهای متعدد اینترنت برای کسب‌‌وکار به اثبات برسد و موردتوجه جهانیان قرار بگیرد. بر همین اساس هم هست که ویلیام گیبسون، نویسنده مشهور داستان‌های علمی تخیلی درباره الگوهای حاکم بر تکنولوژی‌‌های تاریخ‌‌ساز می‌گوید: «آینده همین‌‌الان و همین‌‌جاست و فقط به کمی زمان نیاز دارد تا همه‌‌جا پخش شود و همه بتوانند آن را لمس کنند.» درواقع این کاملا معقول به نظر می‌‌رسد که مدت‌‌زمان چهار دهه یا ۴۰ سال به عنوان دوره زمانی موردنیاز برای فراگیر شدن و رسیدن یک تکنولوژی به مرحله اثربخشی و تعیین‌‌کنندگی سرتاسری کاملا معقول و منطقی بوده و تجربیات متعدد بشر در طول قرون گذشته نیز همین مساله را تایید کرده‌‌اند و به همین دلیل هم انتظار می‌‌رود همین اتفاق درباره جدیدترین تکنولوژی و محل فناورانه بزرگ آینده یعنی هوش مصنوعی نیز اتفاق بیفتد و ما بعد از گذشت حدود ۴۰ سال از آغاز شکل‌‌گیری هوش مصنوعی در دهه ۱۹۹۰ باید منتظر اوج گرفتن آن در دنیای کسب‌‌وکار و فراگیر شدن کاربردهای آن در دهه آینده باشیم.

 هوش مصنوعی عمومی در برابر هوش مصنوعی تخصصی

بسیاری از سیستم‌های هوش مصنوعی که امروزه رواج پیدا کرده‌‌اند به‌‌گونه‌‌ای هستند که در مقوله «هوش مصنوعی تخصصی»  طبقه‌‌بندی می‌شوند، چراکه آنها سیستم‌‌هایی هستند که فقط می‌توانند یک یا چند مشکل خاص و محدود را برای انسان‌‌ها حل کنند. به عنوان‌‌مثال آنها می‌توانند حجم عظیمی از دیتا را پردازش کنند، الگوها را استخراج کنند و تحولات آینده را پیش‌‌بینی کنند و درنهایت بر میزان بهره‌‌وری و کارآیی به میزان قابل‌‌توجهی بیفزایند. نمونه‌های شناخته‌‌شده و مشهور این نوع هوش مصنوعی تخصصی عبارتند از: روبات واتسون متعلق به شرکت آی‌بی‌ام و برنامه گوگل آلفاگو که هردوی آنها هوش‌‌های مصنوعی تخصصی و محدودی هستند که باهدف حل مساله‌ای خاص طراحی‌‌ شده‌‌اند هرچند که دارای انواع مختلف یادگیری ماشینی، تصویرسازی‌‌های کامپیوتری و پردازش طبیعی زبان هستند.

 کاربرد هوش مصنوعی تخصصی

سیستم‌های هوش مصنوعی تخصصی که به حجم عظیمی از اطلاعات تولیدشده توسط انسان متکی هستند، قادر به نشان دادن رفتارهایی انسان‌گونه هستند و می‌توانند رفتارهای انسانی برای انجام یکسری کارها را تقلید کنند. بااین‌‌همه چنین سیستم‌‌هایی ‌‌مانند انسان‌‌ها دارای محدودیت‌‌هایی هستند و در صورت بروز اختلال در دیتایی که به دستشان می‌‌رسد نخواهند توانست وظایفشان را به‌‌خوبی انجام دهند و به همین دلیل هم هست که چنین سیستم‌‌هایی به‌طور کامل قابل‌‌اعتماد نیستند. البته بی‌‌اعتمادی نسبت به هوش مصنوعی تخصصی دلیل دیگری هم دارد و آن این است که چگونگی رسیدن سیستم‌های هوش مصنوعی به یک نتیجه خاص و اتخاذ تصمیم برای انسان‌‌ها روشن نیست و روبات‌‌ها و ماشین‌‌ها از منطق خاص خود برای تصمیم‌گیری و قضاوت بهره می‌‌برند که برای انسان‌‌ها قابل‌‌درک و فهم نیست.

سیستم‌های هوش مصنوعی تخصصی مورداستفاده در دنیای کسب‌‌وکار نیز به‌‌شدت «وظیفه‌محور» هستند و فقط می‌توانند همان کارهایی را انجام دهند که از آنها خواسته‌‌ شده و آنها برای انجام همان کار طراحی‌‌ شده‌‌اند و از انجام سایر کارها و وظایف عاجز هستند. به عنوان‌‌مثال، هوش مصنوعی این توانایی را دارد تا عکس‌های رادیوگرافی را با دقت بسیار بالایی حتی بالاتر از متخصصان رادیوگرافی بررسی کند و درباره آنها نظر بدهد اما نمی‌تواند از عهده ده‌ها کار دیگر که یک متخصص رادیوگرافی انجام می‌دهد، برآید و اتفاقا چنین نقش‌‌آفرینی‌‌های محدود هوش مصنوعی می‌تواند به نفع انسان باشد به‌طوری‌‌که درباره مثال رادیوگرافی می‌توان امیدوار بود که ایفای نقش محدود هوش مصنوعی برای خواندن دقیق عکس‌های رادیوگرافی این فرصت و مجال را به متخصصان رادیوگرافی می‌دهد تا تمرکز خود را روی انجام سایر وظایف حساس‌‌تر خود قرار دهند.

 نمونه دیگری از ایفای نقش محدود هوش مصنوعی تخصصی را می‌توان در صنعت هوانوردی مشاهده کرد، جایی که از سال‌ها پیش هوش مصنوعی در قالب سیستم‌های خلبان خودکار به کمک ‌‌خلبان‌‌ها آمده و توان مضاعفی را برای کنترل هواپیما در اختیار خلبان‌‌ها قرار داده است. بااین‌‌همه، تجربه نشان داده که متکی بودن بیش‌‌ازحد خلبان‌‌ها به این سیستم‌‌ها موجب بروز فاجعه‌های هوایی مرگباری شده است که بار دیگر نشان داده نمی‌توان و نباید همه کارها را به هوش مصنوعی و ماشین‌‌ها سپرد.

 کاربرد هوش مصنوعی عمومی

هوش مصنوعی عمومی اما داستان دیگری دارد و پژوهشگرانی که در این زمینه تحقیق و مطالعه می‌کنند می‌‌کوشند تا یک مغز مصنوعی کاملا شبیه به مغز انسان طراحی کنند که قادر به انجام تمام کارکردها و وظایفی است که بر عهده انسان‌‌ها گذاشته ‌‌شده است. پروفسور رونی بروکس، از استادان برجسته موسسه تکنولوژی ماساچوست (MIT) و از صاحب‌‌نظران مشهور حوزه روباتیک و هوش مصنوعی معتقد است که «تست تورینگ»  که به‌طور سنتی برای سنجش توان هوش مصنوعی مورداستفاده قرار می‌گرفته است باید به‌‌روزرسانی شود و شرایط به‌‌گونه‌‌ای برای هوش مصنوعی مهیا شود که امکان استفاده فراگیر و مطمئن از هوش مصنوعی در تمام عرصه‌های کسب‌‌وکار فراهم شود. به عقیده بروکس، دنیای روبات‌‌ها، ماشین‌‌ها و یادگیری ماشینی به سرعت در حال ترکیب شدن با دنیای واقعی ماست و هوش مصنوعی عمومی به‌‌خوبی دارد نقش تکمیل‌‌کننده و تقویت‌‌کننده توانایی انسان را بازی می‌کند و این همکاری تکاملی در برخی حوزه‌ها مدتی است که آغاز شده است.

به عنوان‌‌مثال، امروزه امکان استفاده از روبات‌‌هایی که نقش دستیار سلامت بیماران و افراد آسیب‌‌پذیر را ایفا می‌کنند، در ابعاد وسیع فراهم ‌‌شده و درنتیجه می‌توان از خدمات متنوع و مطلوب این دستیاران به‌طور گسترده‌‌ای بهره برد، به‌طوری‌‌که هم‌‌اکنون این روبات‌‌ها به‌طور شبانه‌‌روزی و با دقت بسیار بالایی اقدام به کنترل شاخص‌‌های سلامت، تغییرات هورمونی و رفتاری افراد و وضعیت تغذیه آنها می‌کنند و نتایج آن را مرتب برای پزشکان و اعضای خانواده آن افراد می‌‌فرستند. موفقیت خوب هوش مصنوعی عمومی در چنین حوزه‌هایی و استقبال چشمگیر افراد از این نوع ایفای نقش هوش مصنوعی موجب شده تا این امیدواری در بین بسیاری از کارشناسان و صاحب‌‌نظران به وجود آید که در آینده‌‌ای نزدیک بتوان از سیستم‌های هوش مصنوعی عمومی به‌طور گسترده و جدی درزمینه کسب‌‌وکار و تصمیم‌گیری‌‌های کاری و انجام وظایف شغلی متنوع و پیچیده بهره برد و هوش مصنوعی را به یکی از ارکان اصلی تمام سازمان‌ها و کسب‌‌وکارهای آینده تبدیل کرد.

بااین‌‌همه، پیشرفت‌های سریع و شگفت‌انگیز هوش مصنوعی خیلی‌‌ها را به اندیشه فروبرده که آیا شکل دیگری از استدلال و تعقل وجود دارد که انسان نتوانسته باشد به آن دست یابد؟ یا اینکه از حوزه قدرت بشری خارج باشد و آیا واقعیت‌‌هایی وجود دارند که ما انسان‌‌ها از درک آنها عاجز باشیم؟ چنین سوا‌لاتی هنگامی بیشتر به ذهن ما خطور می‌کند که می‌‌بینیم یک کامپیوتر توانسته یک استراتژی شطرنج فوق پیشرفته را برنامه‌‌ریزی کند که نه در تاریخ سابقه داشته و نه به ذهن هیچ انسانی خطور کرده است و سوال اینجاست که در اینجا چه چیزی کشف ‌‌شده و چگونه این کشف مهم اتفاق افتاده است؟ و آیا دانش در حال پیشی گرفتن از ما انسان‌‌ها نیست؟

البته این‌بار اول نیست که بشر در طول تاریخ شاهد تغییرات فناورانه بزرگی بوده است و بارها و بارها اتفاق افتاده که تکنولوژی‌‌های جدید باعث دگرگون شدن ساختارهای اجتماعی و سیاسی جوامع بشری شده است ازجمله جایگزین شدن اسب با ماشین، جایگزین شدن تفنگ‌‌های فتیله‌‌ای با تفنگ‌‌های خودکار و جایگزین شدن انسان با ماشین. بااین‌‌همه، پیشرفت‌های اخیر هوش مصنوعی به‌‌گونه‌‌ای بوده که کاملا بر تجربیات پیشین انسان در مسیر پیشرفت و تعالی برتری داشته و باعث شده تا دگرگونی عظیمی در نحوه درک انسان از واقعیت و فلسفه وجودی خود و نقشی که می‌تواند در جهان ایفا کند به وجود آورد. بنیان اصلی این پیشرفت‌ها کامپیوترها و اینترنت است و نقطه اوج آن نیز هوش مصنوعی قدرتمندی است که به افکار و فعالیت‌‌های بشر که به‌‌شدت تقویت‌‌ شده و تکامل ‌‌یافته‌‌اند مجهز است.

این نوع هوش جدید مصنوعی قادر است با آموختن از رفتار و افکار ما و انتخاب‌‌هایی که انجام می‌‌دهیم ما را بهتر از خودمان بشناسد و نیازهای آینده ما را «شکل دهد». هوش مصنوعی در حال شکل‌‌دهی به سازمان‌های جدیدی است که در آن، تصمیمات به سه شکل‌‌ گرفته می‌شوند:

توسط انسان‌‌ها (که از قدیم رایج بوده)

توسط ماشین‌‌ها (که چند سالی است رواج پیدا کرده)

توسط انسان و ماشین که پدیده کاملا جدیدی است و به سرعت رو به افزایش است.

درواقع هوش مصنوعی در حال دگرگون‌‌سازی ماشین‌‌هاست به‌طوری‌‌که آنها دیگر نه ابزارهایی در دست ما انسان‌‌ها بلکه همکارانی هستند که همراه با ما کار می‌کنند. درگذشته این ما انسان‌‌ها بودیم که به ماشین‌‌ها دستور می‌‌دادیم چه‌‌کاری انجام دهند حال‌‌آنکه امروزه ما از ماشین‌‌ها و نیز هوش مصنوعی می‌‌پرسیم: «براساس نتیجه‌‌گیری تو ما چگونه باید این کار را انجام دهیم؟»

 آینده هوش مصنوعی

تداوم چنین وضعیتی در آینده و نقش‌‌آفرینی تعیین‌‌کننده هوش مصنوعی در آینده ما انسان‌‌ها نه برای موجودیت انسان تهدیدکننده است و نه اینکه باعث حذف انسان می‌شود، چراکه این نوع نقش‌‌آفرینی هوش مصنوعی درنهایت موجب خواهد شد تا ما انسان‌‌ها در جهانی زندگی کنیم که بسیاری از اهدافی که امروزه دستیابی به آنها برایمان غیرممکن است به‌‌آسانی امکان‌‌پذیر شود و علاوه بر این بسیاری از فعالیت‌‌هایی که تاکنون در انحصار انسان‌‌ها بوده مانند آهنگسازی، کشف داروها و نویسندگی با همکاری هوش مصنوعی انجام شود یا اینکه انجام آنها به‌طورکلی به هوش مصنوعی واگذار شود. در این میان ما باید انتظار داشته باشیم که فرآیندهای آینده به سه گروه فرآیندهای کاملا انسانی، فرآیندهای کاملا ماشینی و فرآیندهای هیبریدی یعنی با تعامل انسان و ماشین تقسیم شوند.

به‌‌هرحال ما در آینده‌‌ای نزدیک با هوش مصنوعی بسیار پیشرفته‌ای روبه‌رو خواهیم بود که در آن ماشین‌‌های قدرتمندی وجود دارند که هم می‌توانند به‌‌خوبی همه‌‌چیز را یاد بگیرند و با تفکری منطقی حتی فراتر از دامنه استدلال‌‌های بشری بهترین و مناسب‌‌ترین تصمیمات ممکن را اتخاذ کنند و در این شرایط جوامع بشری نه‌‌تنها نخواهند توانست در برابر این تحولات مقاومت کنند بلکه چاره‌‌ای جز سازگار ساختن خود با این تحولات نخواهند داشت. بنابراین همه ما باید با هوشیاری و دقت فراوانی با پدیده هوش مصنوعی درزمینه کسب‌‌وکار برخورد کنیم و به‌‌روشنی بدانیم که آینده هوش مصنوعی چگونه خواهد بود و چگونه باید از همین‌‌الان خود را برای این آینده آماده و مهیا کرد. اما باوجود تمام قدرت‌‌نمایی هوش مصنوعی در آینده این نکته را نباید هیچ‌گاه از یاد برد که هرچقدر هم هوش مصنوعی پیشرفت کند و قله‌های بلندتری را فتح کند بازهم این ما انسان‌‌ها هستیم که آن را کنترل خواهیم کرد و می‌بایست هوش مصنوعی آینده را بر اساس ارزش‌های خودمان شکل داده و گسترش دهیم.