برای صد ساله شدن باید نخست متولد شد
الگوبرداری مدیران از مدیریت تیمهای ورزشی
گام اول: اهداف استراتژیک خود را شناسایی کرده و ارزش استراتژیک دیتایی را که در اختیار دارید کشف کنید: تیمهای ورزشی بهطور منظم باید تصمیم بگیرند که کدام بازیکن را به خدمت بگیرند، از چه تاکتیکی برای پیروزی در مسابقات پیش رو استفاده کنند و به چه صورت میتوانند عملکرد تیم را بهینهسازی کنند و برای انجام تمام این کارها به استفاده مستمر و هدفمند از دیتا و آنالیز دیتا نیاز دارند. شما هم به عنوان یک مدیر باید از خود بپرسید که اهداف استراتژیک کلیدی سازمان تحت رهبریتان کداماند و شما قرار است کدام مسائل و مشکلات را حل کنید و چه تصمیماتی را اتخاذ کنید تا بتوانید به اهداف موردنظر خود دست یابید. شما در سازمانتان یکسری دیتای ارزشمند مربوط به عملکرد گذشته در اختیار دارید که دارای ارزش استراتژیک بوده و اگر تحلیلهای درستی بر روی این دیتا صورت پذیرد این امکان برای شما به وجود میآید تا از آنها به عنوان یک منبع جدید اطلاعاتی برای کاستن از ابهامات و سردرگمیها در زمان تصمیمگیری استفاده کنید.
گام دوم: بر راهحلهای فنی تمرکز کنید: بعدازاینکه اهدافتان را شناختید و دانستید که به چه دیتایی برای تحقق آنها نیاز دارید نوبت میرسد به شناسایی روشها، فناوریها و افرادی که شما برای رسیدن به آن اهداف به آنها نیاز دارید. مدیریت دیتا به سازمانها این امکان را میدهد تا حجم عظیمی از اطلاعات در اختیار خود را بهموقع و در جای درست مورداستفاده قرار دهند و سیستمی را پدید آورند که بتواند بهترین تحلیلهای ممکن از دیتای موجود را در اختیار مدیران و رهبران سازمان قرار دهد همانطور که در تیمهای ورزشی نیز سیستمهای آنالیز دیتا به کمک مربیان تیمها میآید و آنها با تحلیلهایی که از بازیهای قبلی خود و رقیبانشان به دست میآورند با آمادگی کامل پا به میدان رقابتهای جدید با سایر تیمها میگذارند.
در این میان، تمام دیتایی که مورد تجزیهوتحلیل قرار میگیرد باید در دسترس تمام اجزای سازمان اعم از مدیران ارشد، مدیران میانی و همچنین کارکنان صف قرار گیرد و این همان اتفاقی است که در تیمهای ورزشی نیز میافتد و تمام اعضای تیم شامل مربیان، دستیاران و بازیکنان بهطور کامل در جریان نتایج برآمده از تحلیل دیتای موجود قرار میگیرند. بنابراین لازم است که تمام کارکنان و مدیران سازمان را در جریان نتایج برآمده از آنالیز اطلاعات قرار داد و به آنها کمک کرد تا در جریان تصمیمگیریهای فنیشان از بهترین و دقیقترین تحلیلهای صورت گرفته بر روی دیتای موجود بهره بگیرند.
گام سوم: دیدگاههای تحلیلی خود را با دیگران به اشتراک بگذارید: بعدازاینکه شما تحلیلهای صورت گرفته بر روی دیتا را به نیازهای کاریتان پیوند زدید، نوبت آن است که این تحلیلها را بهصورت دیدگاههای کاری ترجمه کنید و آنها را به شکلی درآورید که برای کارکنان و مجریان امر قابلفهم باشد. در میان مدیران و کارکنان هر سازمانی یکسری افراد هستند که از درک و دانش تخصصی موردنیاز برای فهم تحلیلهای آماری و اعداد و ارقام موجود در تحلیلهای دیتا برخوردار نیستند و لازم است که نتایج این تحلیلها به شکلی قابلفهم و ساده در اختیار آنها قرار بگیرد تا با کمک آنها بتوانند تصمیمی را بگیرند که کاملا مبتنی بر تحلیلهای درست و شفاف از دیتای موجود باشد و به شکل آزمونوخطا که میتواند برای سازمان پرهزینه و خطرآفرین باشد، انجام نگیرد. بنابراین یکی از وظایف رهبری سازمان در قبال انتقال تحلیلهای صورت گرفته بر روی دیتا این است که آنها را به شکلی ساده و قابلفهم در اختیار کارکنان و تصمیمگیران سازمانی قرار دهد.
گام چهارم: تحلیلهای صورت گرفته بر روی دیتا را با توان کارشناسی و تجربیات کارکنان ترکیب کنید: بارها پیشآمده که سرنوشت یک مسابقه ورزشی مثلا بسکتبال در آخرین ثانیهها و با یک پرتاب دقیق یکی از بازیکنان تغییر پیداکرده است و این از زیباییهای مسابقات ورزشی است که تا لحظات پایانی مشخص نیست کدام تیم برنده میدان خواهد بود و بارها پیش آمده که نبوغ و تواناییهای خارقالعاده یک بازیکن باعث شده تا تمام تحلیلهای صورت گرفته درباره بازی به هم بریزد. شبیه همین اتفاق میتواند در درون سازمانها و شرکتها نیز رخ دهد و تمام تحلیلهای صورت گرفته بر اساس دیتای پیشین بهواسطه نوآوری و خلاقیت کارکنان دستخوش تغییر و تحول شود. بنابراین لازم است که در کنار تحلیلهایی که بر روی دیتا صورت میدهید به توان کارشناسی و تخصص و استعدادهای ناب کارکنان نیز توجه داشته باشید و در تحلیلهای خود به این عامل تعیینکننده و تاثیرگذار نیز توجه داشته باشید.
گام پنجم: فرهنگ دیتامحوری را در سازمانتان رواج دهید: استفاده از تحلیل دیتا برای تکمیل یک پروژه یا حل یک مساله یک امر پسندیده و معقول است اما کافی نیست و اگر قرار باشد یک سازمان به معنای واقعی کلمه از مزایای مثبت ناشی از تحلیل دیتا سود ببرد لازم است که فرهنگ دیتامحوری و توجه ویژه به تحلیلهای دیتایی در سازمان رواج پیدا کند. یکی از بهترین شیوهها برای جا انداختن فرهنگ دیتامحوری در یک سازمان اهمیت قائل شدن برای شاخصهای کلیدی عملکرد و درس گرفتن از پروژههای کاری قبلی و تلاش برای بهبود پروژههای بعدی است و این همان کاری است که تیمهای ورزشی بعد از هر برد و باخت انجام میدهند و با کمک درسهایی که از موفقیتها و شکستها نصیبشان شده است قادرند عملکرد بهتری از خود به نمایش بگذارند و این امر میسر نخواهد شد مگر با ایجاد و تقویت فرهنگی که بر اساس دیتا و تحلیلهای درست از دیتا در سازمان شکلگرفته است و تنها در صورت وجود چنین فرهنگی در سازمان است که از اقدامات و تصمیمگیریهای سلیقهای و پرمخاطره در سازمان جلوگیری خواهد شد.