حرکت کلان به سمت اقتصاد غیرمتمرکز

یکی از اقدامات نوآورانه در زمینه اقتصاد کلان غیرمتمرکز، معرفی و جایگزینی تولید ناخالص متاورسی GMP به‌جای تولید ناخالص داخلی GDP است که توسط حاکم دبی پیشنهاد شده‌است. هرچند هدف اولیه این کار، پذیرش دارایی‌های متاورسی توسط دولت است، اما این اقدام در بلندمدت به‌معنای رشد اقتصاد مبتنی بر زیرساخت‌های غیرمتمرکز خواهد بود. امارات به‌دنبال افزایش درآمد ملی خود از طریق ارائه خدمات متاورسی به کل دنیا در قالب سرویس‌های گردشگری، آموزش، خدمات دولتی، خرده‌فروشی و املاک است و این ادبیات را می‌توان اولین قدم در حوزه اقتصاد کلان غیرمتمرکز تلقی کرد.

برخی مختصات اقتصاد کلان غیرمتمرکز به شرح زیر قابل‌عنوان است:

به‌طور کلی اقتصاد کلان غیرمتمرکز، اشاره به بهبود تکنولوژی در تابع تولید و حرکت رو به بالای متغیر عرضه کل دارد، از این‌رو می‌توان انتظار رشد اقتصادی ناشی از به‌کارگیری تکنولوژی بلاک‌چین در سطح کلان را داشت. اگر در تابع تولید، تکنولوژی را به‌عنوان یک پارامتر در نظر بگیریم، با بهبود تکنولوژی در همان سطح نیروی کار و سرمایه قبلی، منحنی تولید به سمت بالا منتقل خواهد شد و رشد اقتصادی بدون بهبود نیروی کار و سرمایه اتفاق می‌‌‌‌‌‌افتد. اثر بلاک‌چین بر تابع تولید این‌گونه خواهد بود.

در اقتصاد کلان غیرمتمرکز، پول نقشی منفعل خواهد داشت و بسیاری از واسطه‌‌‌‌‌‌های مبادله دارایی‌‌‌‌‌‌محور، جایگزین پول فیات خواهند شد، بنابراین می‌توان انتظار داشت تورم پولی در اقتصاد کلان غیرمتمرکز کاهش یابد. اولا بسیاری از دارایی‌های غیرقابل‌مبادله تبدیل به توکن‌‌‌‌‌‌های قابل‌مبادله خواهند شد و از این‌رو معاملات تهاتری رشد خواهند کرد. ثانیا توکن‌‌‌‌‌‌های پرداختی بخشی از تقاضای معاملاتی پول را خنثی خواهندکرد، بنابراین هم سمت عرضه پولی و هم سمت تقاضای آن با کاهش مواجه خواهد شد.

در اقتصاد کلان غیرمتمرکز، هرچند برخی مشاغل سنتی از بین خواهند رفت، اما مشاغل جدید بیشتری شکل خواهند گرفت و بازار کار بهبود خواهد یافت. همچنین اشخاص با درآمدزایی از ظرفیت بیکار محاسباتی سیستم‌‌‌‌‌‌های خود، طیف جدیدی از اشتغال را ایجاد خواهند کرد که پیشتر این اتفاق در حوزه استخراج و بازی‌های بلاک‌چینی رخ‌داده است. در حال‌حاضر در برخی کشورهای آسیای‌شرقی نظیر فیلیپین، نه‌تنها بیکاری ناشی از کرونا با گرایش به درآمدزایی از بازی‌های بلاک‌چینی جبران شده‌است، بلکه با عبور از کرونا و بازگشت مشاغل به شرایط عادی، کمبود نیروی کار ساده نیز در بازار کار مشهود است.

در اقتصاد کلان غیرمتمرکز به واسطه بهبود درآمد، ایجاد تجربه‌‌‌‌‌‌های جدید مصرف و تقویت جریان مصرف القایی، به‌طور کلی مصرف کل در اقتصاد افزایش خواهد یافت، یعنی نه‌تنها میل نهایی به مصرف از طریق تمایل بیشتر به تجربه‌‌‌‌‌‌های لذت‌‌‌‌‌‌بخش جدید افزایش خواهد یافت، بلکه سطح کلی مصرف نیز به دلیل افزایش درآمدهای منفعل در فضای متاورس، به واسطه آزاد‌شدن ظرفیت معطل‌مانده در اقتصاد با رشد مواجهه خواهد شد.

این پدیده در اقتصاد می‌تواند به تشدید جریان مصرف‌‌‌‌‌‌گرایی کمک کند، آنچنان‌که بعد از جنگ‌جهانی دوم و شکوفایی تکنولوژی‌های تولیدی، این اتفاق افتاد.

در اقتصاد مبتنی بر تکنولوژی‌های جدید نظیر متاورس، جریان تزریق از جریان تراوش سبقت می‌گیرد و این عدم‌تعادل در نهایت منجر به شکل‌‌‌‌‌‌گیری سیکل رونق خواهد شد. افزایش خالص صادرات به واسطه رشد صادرات خدمات، افزایش خالص سرمایه‌گذاری بخش‌خصوصی به واسطه شکل‌‌‌‌‌‌گیری فرصت‌های جدید سرمایه‌گذاری با فرض عدم‌تغییر خالص هزینه‌های دولت، در نهایت به رونق اقتصادی کمک خواهد کرد. این رونق نه‌تنها برای کشورهای درحال‌توسعه، یک فرصت بی‌‌‌‌‌‌بدیل را رقم می‌زند، بلکه در کشورهای توسعه‌یافته با اشتغال کامل نیز به دلیل انتقال رو به بالای منحنی امکانات تولیدی، به رشد اقتصادی منجر خواهد شد.

در مفهوم متاورس، اساسا مرزبندی جغرافیایی موضوعیت نخواهد داشت، از این‌رو می‌توان انتظار داشت مفهوم تولید ناخالص داخلی رشد کمتری به نسبت تولید ناخالص ملی داشته باشد. شاید تاکید امارات به ‌جایگزینی GMP با GDP به همین موضوع بازگردد که در اقتصاد کلان جدید، تولید ناخالص ملی به شکل غیرمتمرکز در کل دنیا توزیع خواهد شد. جریان گردش آزاد نیروی کار از یک‌سو و توزیع گسترده‌‌‌‌‌‌تر دفاتر فروش برندها از سوی دیگر، بازار تولید و مصرف به‌شدت غیرمتمرکزی را در متاورس رقم خواهد زد که نه‌تنها محاسبه تولید ناخالص داخلی را بی‌‌‌‌‌‌فایده خواهد ساخت، بلکه امکان دارد محاسبه این متغیر قابل‌انجام نیز نباشد.

بنابراین در فضای جدید اقتصادی، دو شاخص راهبردی برای محاسبه تولید ملی وجود خواهد داشت؛ تولید ناخالص متاورسی که به مجموعه تولیدات صورت‌گرفته در مرزهای جدید متاورسی اشاره دارد و تولید ناخالص ملی که مبتنی بر مجموعه درآمدهای متاورسی و غیرمتاورسی یک ملیت مشخص در کل دنیا خواهد بود. تاکید بر GMP به‌جای GDP نه‌تنها به مفهوم توجه بیشتر بر تولیدات متاورسی است، بلکه در آینده نزدیک، به‌معنای شکل‌‌‌‌‌‌گیری اقتصاد کلان جدیدی است که در آن تولید (اعم از فروش و نیروی کار) کاملا غیرمتمرکز بوده و تولید ناخالص داخلی موضوعیتی نخواهد داشت.