23- (2)

شادیا پس از اخذ مدرک فوق لیسانس به عنوان مدیر پروژه در یک شرکت بیمه خدمات درمانی استخدام شد. او می‌‌‌گوید: «مجموع حقوقم در یک سال، ۸۰‌هزار دلار بود، بسیار بیشتر از پولی که خانواده و اقوامم، رویایش را داشتند.»

اما همان هفته اول به این نتیجه رسید که در آن شرکت، افسرده خواهد شد. دوست نداشت قطعه یک دستگاه بزرگ باشد. دو سال در آنجا ماند و پول جمع کرد، در حالی که داشت برای قدم بعدی‌‌‌اش، برنامه می‌‌‌ریخت.

طی دوران اشتغالش در شرکت بیمه، به مرور شروع کرد به یادگیری و جمع‌‌‌آوری اطلاعات درباره کارآفرینی. او می‌‌‌گوید: «به این نتیجه رسیدم که من یک سازنده هستم.» و بهترین مسیر، راه‌‌‌اندازی کسب و کارخودش بود.

او که از کودکی، آشپزی را از مادرش یاد گرفته بود و عاشقش بود، در سال ۲۰۱۰ یک کسب و کار مرتبط با آشپزی راه انداخت. او از شبکه ارتباطی‌‌‌اش در دانشگاه استفاده کرد و به دنبال کسانی رفت که حاضر بودند به کسی که برایشان آشپزی می‌کرد، پول دهند. او می‌‌‌گوید: «همین کسب و کار، کمک کرد مخارج یک سالم را دربیاورم.»

او به عنوان صاحب یک کسب و کار نوپا، به مرور یاد گرفت که می‌تواند خودکفا باشد. اما به این نتیجه رسید که کار آشپزی مناسب او نیست. یکی از دلایلش این بود که آشپزی، سودآوری چندانی نداشت. نهایتا در سال ۲۰۱۲، با همسر سابقش به سان‌فرانسیسکو نقل مکان کردند و آنجا بود که شادیا دنیای تکنولوژی را کشف کرد. او شروع کرد به مصاحبه با افرادی که در حوزه تکنولوژی کار می‌کردند و حاضر بودند با او صحبت کنند. شادیا برای جمع‌‌‌آوری اطلاعات مورد نظرش، سوالاتی از این قبیل از آنها می‌پرسید: «آیا در یک استارت‌آپ کار می‌‌‌کنید؟ این به چه معناست؟ تکنولوژی چیست؟ نرم‌‌‌افزار چیست؟ سخت‌‌‌افزار چیست؟ مصرف‌کننده کیست؟

بازار به چه معناست؟»

وقتی فهمید که یکی از اهداف کارآفرینان «سیلیکون ولی» از ساخت تکنولوژی حل مشکلات است، مشکلی که دوست داشت حل کند را پیدا کرد؛ مشکلی که خودش به عنوان یک صاحب کسب و کار با آن درگیر بود: هیچ راه ساده‌‌‌ای برای رسیدگی به اموری مثل ایمیل‌‌‌ها، پرداخت‌‌‌ها و صورت حساب‌‌‌ها وجود نداشت. او بعدا به سه کارآفرین دیگر برخورد کرد که آنها نیز با همین مشکل دست و پنجه نرم می‌کردند. همه با هم به یک راه‌حل رسیدند: «چرا این کارهای دست و پاگیر را دیجیتالی نکنیم؟ کارهایی که کسب و کارهای کوچک مجبورند از سر راه بردارند تا بتوانند روی کار مورد علاقه‌‌‌شان تمرکز کنند.»

این ایده نهایتا در سال ۲۰۱۳ به حقیقت پیوست و منجر به راه‌‌‌اندازی هانی‌‌‌بوک شد. شادیا در جایگاه‌‌‌های فروش و منابع انسانی این شرکت کار کرده است. طبق اطلاعات لینکدین، حالا هانی‌‌‌بوک بیش از ۲۰۰ کارمند دارد.  او در سال ۲۰۱۸، آخرین کسب و کار خطرپذیر خود به نام «کین‌‌‌ساید»را همراه با دو تن دیگر، راه‌‌‌اندازی کرد. کین‌‌‌ساید یک اپلیکیشن مراقبت از کودک است که در قالب مزایای کارمندی ارائه می‌شود. شادیا که حالا مادر است و دو فرزند دارد زمانی به فکر راه‌‌‌اندازی این کسب و کار افتاد که خودش با سیستم پیچیده مراقبت از کودک در آمریکا مواجه شد و مجبور شد شرایط را مدیریت کند. یافتن خدمات مراقبت از کودک، واقعا یک مشکل بزرگ بود. کین‌‌‌ساید به والدینی که به تازگی بچه‌‌‌دار شده‌‌‌اند این امکان را می‌دهد که در محدوده محل زندگی خود، امکانات مراقبت از کودک پیدا کنند، مثل کودکستان‌‌‌ها، مراکز پیش دبستانی و حتی مراقبت از کودک در خانه. این اپلیکیشن در واقع میان افرادی که به دنبال این خدمات هستند و کسانی که این خدمات را ارائه می‌دهند، پلی ارتباطی می‌‌‌زند. به‌‌‌علاوه، کارفرمایان نیز می‌توانند با استفاده از این اپلیکیشن، مزایای مراقبت از کودک برای کارکنان خود را شخصی‌‌‌سازی کنند. در وب‌سایت کین‌‌‌ساید آمده: «کار در حال تکامل است. پس چرا مزایایی که به کارکنان خود ارائه می‌‌‌دهید تکامل نیابند؟» طبق اطلاعات وب‌سایت کرانچ-بیس، این شرکت تاکنون بیش از ۱۶‌میلیون دلار سرمایه جذب کرده و شادیا اکنون، مدیرعاملش است.

شادیا در مسیر پرفراز و نشیب کارآفرینی، درس‌‌‌های بسیاری گرفت اما وقتی از او می‌‌‌پرسیدیم «برای کسانی که به دنبال راهی برای ورود به بازار کار هستند، چه توصیه‌‌‌ای داری؟» گفت: «اجازه دهید ترس و هیجان، راهنمایتان شود. همزمان که به دنبال نقش بعدی‌‌‌تان هستید، از اطرافیانتان سوال بپرسید و در برابر مسیرهای جدید، مقاومت نکنید.» او در پایان می‌‌‌گوید: «اگر فرصتی در برابرتان قرار گرفت که حس کردید برایتان ناشناخته است یا فراتر از حوزه دانش شماست، بدانید که این فرصت‌‌‌های ترسناک هستند که یک مسیر حرفه‌ای درخشان را می‌‌‌سازند.»