گفتوگو با پال پولمن و اندرو وینستون درباره کتاب «مثبت خالص»
جنبش کسبوکارها برای ایجاد جهانی بهتر
وینستون نویسنده کتابهای پرفروشی مثل «از سبز تا طلایی» و «چرخش بزرگ» است. او کارشناس ترندهای بزرگ جهانی است و همواره به دنبال راههای موفقیت شرکتها از طریق خدمترسانی به کره زمین است. پولمن سالها در شرکت نستله فعالیت کرده و به مدت ۱۰ سال، مدیرعامل شرکت بینالمللی «یونیلیور» بوده است (تا سال ۲۰۱۹). او که از حامیان پر و پا قرص پایداری محیط زیست است، سال ۲۰۱۹ پس از کنارهگیری از مدیریت یونیلیور، «ایمجین: IMIGIN» را راهاندازی کرد. این شرکت، رهبران کسبوکارها را گرد هم میآورد تا برای رفع مسائلی چون تغییرات آبوهوایی و نابرابری جهانی چارهای بیندیشند. پال در حال حاضر رئیس ایمجین است. چندی پیش، این دو میهمان مجله فوربس بودند و از مسیرشان تا تالیف این کتاب گفتند. همچنین توصیههایی به رهبران شرکتی ارائه کردند. چکیدهای از این گفتوگو را با هم میخوانیم:
فوربس: پال، خوش آمدی. خیلی بابت کار جدیدت هیجانزدهام. چه چیزی باعث شد تصمیم بگیری با همکاری اندرو کتاب بنویسی؟
پال: مدتها بود که درباره تالیف کتاب تردید داشتم. وقتی یک مدیرعامل، کتابی مینویسد، معمولا اینطور به نظر میرسد که تلاش کرده بیوگرافیاش را بازنویسی کند. اما بسیاری از ناشران، بهویژه نشر هاروارد متقاعدم کردند که روند دگرگونی یونیلیور و تبدیل آن به شرکتی که به جهان خدمترسانی میکند، بسیار مهم است و باید کتابی دربارهاش نوشت. برای این کار، اندرو وینستون شریک فوقالعادهای بود. او کتابها و مقالات بسیاری برای نشر هاروارد نوشته. پس او را میشناسند. بهعلاوه، کتابهای قبلی او، «چرخش بزرگ» و «از سبز به طلایی» الهامبخش من بودند.
هدف ما از تالیف مثبت خالص، ارتقای سطح بلندپروازی کسبوکارهاست. با توجه به ابعاد بحرانهایی که این روزها برای جهان پیش آمده، نیاز به جنبشی داریم که نحوه انجام کسبوکارها را تغییر دهد. دنیا خواستار این است که بخش خصوصی وارد عمل شود. طی دو سال اخیر، انتظارات درباره نقش کسبوکارها در جامعه خیلی تغییر کرده. خیلی بیشتر از چیزی که طی ۲۰ سال شاهد بودیم. برایمان کاملا روشن شده که آسیبرسانی کمتر یا تغییر تدریجی کافی نیست. تنها راه همگامی با تحولات روز، «مثبت خالص» شدن است که فراتر از کاهش آسیبرسانی است، بلکه ایجاد تاثیر مثبت در زندگی تکتک افرادی است که شرکت از طریق محصولات، خدمات و نفوذش، روی آنها تاثیر دارد. بهطور خلاصه، کتاب ما درباره تغییر اصول و هنجارهای شرکتی ۵۰ سال اخیر است که اهداف کوتاهمدت، نفع شخصی و برتری سهامداران را در اولویت داشتند.
ممنون از اطلاعاتی که در اختیارمان گذاشتی. اندرو! برخی از اصول و روشهای کلیدی که در کتاب آمده و توصیهشان میکنی چیستند؟
اندرو: شرکتهای مثبت خالص از طریق رفع مشکلات جهان به سوددهی و موفقیت میرسند، نه از طریق ایجاد این مشکلات. ما معتقدیم که نیل به این هدف نیازمند رعایت پنج اصل محوری است. اولا، آنها مسوولیت تمام کارهایی را که انجام میدهند و تاثیری که روی دنیا میگذارند میپذیرند و این شامل تامینکنندهها و مشتریان است. دوما، مهم است که روی ایجاد ارزش بلندمدت برای کسبوکار و جامعه تمرکز کنی. سوما، یک شرکت مثبت خالص در خدمت همه افراد ذینفع است و منافع همه را در نظر دارد، از جمله کارمندها، مشتریان، مصرفکنندهها، تامینکنندهها، جوامع و ... . مورد چهارم این است که انجام صحیح همه اینهاست که به ایجاد ارزش سهامدار منجر میشود. و مورد پنجم این است که ابعاد و مقیاس چالشهای این دوران، ایجاب میکند که اقدام و جسارت جمعی داشته باشیم. شرکتهای مثبت خالص متعهدند که برای خدمت به جهان، با سایر شرکتها همکاریهای تحولآفرین برقرار کنند.
«سودآوری از طریق رفع مشکلات جهان، به جای ایجاد آنها». پال، به نظرت ما در نقطه عطفی هستیم که رهبران کسبوکارها دارند این ایده را جدی میگیرند؟
پال: بله. شاهد سرعت و روند رو به رشدی هستیم. بیش از ۲۰ درصد شرکتهای جهان حالا دارای یک هدف مبتنی بر علم در رابطه با کربن هستند. پنج سال پیش، تعداد این شرکتها به انگشتان دست میرسید. این کافی نیست اما این گرایش دارد به سرعت افزایش مییابد. شرکتها حالا با صراحت و جدیت بیشتری درباره طیفی از مسائل اجتماعی صحبت و اقدام میکنند. مرگ جورج فلوید در آمریکا باعث شد بسیاری از ما به اعماقمان، افکار و انگیزههایمان فکر کنیم. شرکتها نیز اهداف جدیدی در رابطه با تنوع و سهیمسازی تعیین کردند. حالا شاهد این ترندها در عرصه مالی هستیم. اتحاد مالی گلاسکو برای جنبش مثبت خالص (GFANZ)، ۴۵۰ موسسه مالی از ۴۵ کشور را گرد هم آورده. آنها سرمایه مشترکی به مبلغ ۱۳۰ تریلیارد دلار دارند که میگویند به گذار اقتصاد جهانی به سوی مثبت خالص شدن تا سال ۲۰۵۰، کمک بسزایی خواهد کرد. چند تا از شرکتها مثل Bank Of America، جی.پی مورگان چیس و سیتی نیز به صورت انفرادی متعهد به سرمایهگذاری تریلیاردی در حوزه اقتصاد پاک و مبارزه با نابرابری شدهاند (از جمله مسکن مقرون به صرفه). میزان این سرمایهگذاریها یک نقطه عطف ایجاد کرده.
آخرین بار که صحبت کردیم، شما در حال انجام کارهای خارقالعاده در فاز «پیش از رقابت» بودید. صنایع پیشرو در گروههای مشابه را گرد هم آوردید که با هم راهی برای مشکلات پیدا کنند. در آن زمینه پیشرفتی داشتید؟
پال: مدیران عامل حالا استانداردهای سطح بالاتری دارند (که باید اینطور باشد)، اما گاهی این فراتر از توان آنهاست. به تنهایی نمیتوانند بسیاری از مشکلات را رفع و رجوع کنند. من وقتی از یونیلیور بیرون آمدم، قصد داشتم یک پلتفرم بیطرف برای گردهم آوردن مدیران عامل طراحی کنم تا همه را برای اقدام گروهی، دور هم جمع کند. و بدینترتیب، ایمجین راهاندازی شد. ما اهداف توسعه پایدار را بررسی و صنایعی را که بیشترین آسیب رابه دنیا وارد میکنند، شناسایی کردیم. بیشترین تمرکز روی صنعت سوختهای فسیلی است در حالی که صنعت مد از نظر آسیبرسانی در رتبه دوم است. این صنعت و سایرین، مثل غذا و کشاورزی مرزهای سیارهای و تنوع زیستی را بسیار تحت فشار قرار دادهاند، مصرف ناپایدار را ترویج کردهاند، در اقیانوسها زباله ریختهاند و در سراسر زنجیره ارزششان، نقض حقوق بشر دیده میشود. در صنعت پوشاک، به ایجاد «پیمان مد» کمک کردیم. بیش از ۸۰ مدیرعامل و ۲۵۰ برند از سراسر دنیا قبول کردند که برای کاهش رد پای کربن، اهداف مبتنی بر علم تعیین کنند، استراتژیهایی برای پرورش کتان پیدا کنند و استفاده از پلاستیک یک بار مصرف و آلودگی خردهفیبر را به حداقل برسانند. اقدام مشابهی نیز در حوزه غذا انجام دادیم، تحت عنوان «غذای جمعی». ما به همکاریمان با مدیران عامل ادامه خواهیم داد تا یک شجاعت جمعی برای انجام کارهای بیشتر ایجاد کنیم.
دولتها بخش اصلی راهحل هستند. آیا نمونهای از همکاری دولتها و کسبوکارها دیدهاید که امیدبخش شما بوده باشند؟
اندرو: واکنش به پاندمی کرونا تا حدی به من امید داد. آن روزها شاهد همکاریهای گسترده در مقیاس بالا برای تولید و توزیع واکسن در یک بازه زمانی کوتاه بودیم. استارباکس، مایکروسافت و بسیاری از شرکتها با دولتهای محلی همکاری کردند تا واکسنها به مرحله تزریق برسند. این خوب بود اما هنوز تبدیل به هنجار نشده. کسبوکارها معمولا از نفوذ خود برای کاهش قوانین یا معافیت مالیاتی استفاده میکنند. یا بدتر از آن، برای خودشان یک هدف مشخص میکنند، مثلا در رابطه با آب و هوا، اما اجازه میدهند اصنافی که نمایندهشان هستند، با اقدامات دولتی (در راستای بهبود محیطزیست) مبارزه کنند.
ما در کتابمان یک شیوه جدید همکاری را پیشنهاد میدهیم که نامش، «ترویج مثبت خالص» است. ما این پتانسیل را در شرکتها میبینیم که به جای لابی کردن جهت منافع شخصی ناچیز، با دولتها برای طراحی سیاستهایی که در راستای منافع مشترکند، همکاری کنند. مثلا شرکت تاکسی اینترنتی «لیفت» با سیاستگذاران کلرادو همکاری کرد تا ناوگانها و رانندگان صنعت همپیمایی بتوانند به مزایای مالیاتی مربوط به خودروهای شارژی دسترسی داشته باشند. این دو با هم در سطح ملی لابی کردند تا اعتبار مالیاتی خودروهای با «آلایندگی صفر» را گسترش دهند. درست است که این اقدامات، کمکی به شرکت لیفت هستند اما بسیاری از شرکتها نیز از آن بهره میبرند و به تحقق اهداف بزرگتر کشور برای کاهش کربن نیز کمک خواهد شد. نمونه دیگر، همکاری دولت هند با شرکتهای تکنولوژی برای ساخت یک اتوبان ملی دیجیتال است.
البته پروژه تازه در مراحل اولیه است. باید ببینیم چطور پیش خواهد رفت. فقط کافی است بستر امن و حمایت کافی را برای ایجاد این ارتباطات جدید فراهم کنیم. سپس خواهیم دید که اقدامات مثبت خالص، تبدیل به هنجار خواهند شد، نه اینکه چند شرکت بهطور استثنا انجامش دهند.