اقداماتی موثر برای کارآیی انعطاف‏‌پذیری

۳- یک چارچوب متداول برای انعطاف‌‌پذیری

مباحث فعلی در انعطاف‌‌پذیری همچنان با تفاوت‌‌هایی در تفسیر و ابهام اهداف، سنجش‌‌پذیری و حوزه عملکرد شناخته می‌شوند. در نتیجه، پیش‌‌شرط یک رویکرد سیستمی و هماهنگ نسبت به انعطاف‌‌پذیری، داشتن یک چارچوب متداول برای آن است. چنین چارچوبی، مشابه رویکرد زیست محیطی، اجتماعی و نظارتی (ESG)، یک زبان، ساختار و هدف مشخص برای انعطاف‌‌پذیری در اختیار سازمان‌ها می‌‌گذارد. همچنین برای حفاظت و توسعه پایداری و جامعیت در محیطی که بحران‌‌ها و اختلال‌‌ها دائما در جریان هستند، رهنمودهایی دارد. سازمان‌ها با این چارچوب به عنوان یک مبنا می‌توانند فعالیت‌‌های مدیریت ریسک خود را افزایش دهند، تفکر استراتژیک را مهار کنند و دیدگاهی پیشروتر داشته باشند.

این چارچوب ظرفیت انسانی را مهم‌تر از هر چیز در اولویت قرار می‌دهد و تغییر و ارتقای مهارت‌‌ها را یک الزام می‌‌داند. همچنین یک زنجیره تامین سازگارپذیر را دربرمی‌گیرد که تکنولوژی نقش مهمی در آن ایفا می‌کند. سازمان‌ها درون این چارچوب می‌توانند اقدامات بازدارنده، سرمایه‌‌گذاری‌‌های کنش‌‌گرایانه، و حوزه‌هایی برای عمیق کردن مشارکت بین بخش دولتی و خصوصی را شناسایی کنند. چارچوب انعطاف‌‌پذیری مثل چارچوب‌‌های‌ESG، طوری طراحی شده‌‌ که به رهبران سازمان کمک می‌کند سودآوری فوری و اهداف مالی کوتاه‌مدت را نادیده بگیرند.

در نهایت، چارچوب انعطاف‌‌پذیری باعث می‌شود همکاری سازمان‌های دولتی و خصوصی برای پشتیبانی از پایداری و جامعیت در جوامع بیشتر شود. برای شرکت‌‌ها، انعطاف‌‌پذیری به معنی رشد پایدار کسب‌‌وکار خواهد بود. برای جوامع، انعطاف‌‌پذیری هم باعث رشد اقتصادی معنادار می‌شود و هم بر افزایش کیفیت زندگی، برابری و جامعیت تاکید می‌کند. ثروت‌آفرینی وقتی معنادار است که سطح زندگی آسیب‌‌پذیرترین و فقیرترین اقشار جمعیت را هم بالا ببرد. بدون پیشرفت اجتماعی پایدار، انعطاف‌‌پذیری و امنیت جوامع کمتر می‌شود. همچنین هدف رشد جامع و پایدار، شامل حفاظت و اصلاح محیط زیست طبیعی هم می‌شود که از کاهش اثرات بحران اقلیمی فراتر است.

۴- پرورش یک بازوی انعطاف‌‌پذیر

سازمان‌ها معمولا انعطاف‌‌پذیری را از نظر ریسک مد نظر قرار می‌دهند. راه‌حل‌‌ها معمولا تدافعی هستند و بر ساخت سرعت‌‌گیرهای هزینه‌‌بر و رویکردهای ریسک‌‌گریز متمرکز می‌شوند که به جای حمایت از رشد، آن را محدود می‌کنند. رویکرد جدید نسبت به انعطاف‌‌پذیری دیگر موضع تدافعی ندارد و به سمت استراتژی‌‌های رشد‌محور حرکت می‌کند. این رویکرد بر ایجاد یک سیستم انعطاف‌‌پذیر متمرکز است که خیلی سریع خود را با تحولات و اختلال‌‌ها سازگار می‌کند.

یک استراتژی فعال بر انعطاف‌‌پذیری و سرعت مبتنی است و به سازمان‌ها امکان می‌دهد ریسک بیشتری کنند. در چنین فضایی، سرعت‌‌گیرها به یک قدرت اضافه تبدیل می‌شوند تا در برابر ابهامات مقاومت کنند. بازوی انعطاف‌‌پذیر، با سه اقدام کلیدی تقویت می‌شود: آماده‌‌سازی، ادراک و حرکت رو به جلو.

۴-۱- آماده‌‌سازی: آماده‌‌سازی یعنی سرمایه‌‌گذاری زودتر از بروز اختلال‌‌های بزرگ، برای کاهش مقیاس و سرعت اثرگذاری. برای آماده‌‌سازی معمولا سه نوع اقدام وجود دارد: طراحی انعطاف‌‌پذیری در محصولات و فرآیندها، درست کردن سرعت‌‌گیرها، و تقویت شبکه‌ها.

  طراحی انعطاف‌‌پذیری معمولا یعنی سرمایه‌‌گذاری برای ایجاد جایگزین‌‌های ماندگار- به عنوان مثال، پیدا کردن چند تامین‌‌کننده در مناطق جغرافیایی متعدد.

  ساخت سرعت‌‌گیر یعنی اضافه کردن یکسری ویژگی‌‌ها مثل افزایش فاکتورهای ایمنی در محصولات یا حفظ ارزش سهام شرکت. به عنوان یک مثال، دولت یک کشور نگران احتمال اختلال در تامین آب شهروندان بود. آنها برای آماده شدن در برابر چنین رویدادی، تجهیزات و کالاهایی ضروری را شناسایی و خریداری کردند که تامین سریع آنها در زمان وقوع بحران دشوار بود. این دولت همچنین یکسری نقش‌‌های کلیدی  را که به مهارت زیادی نیاز داشتند شناسایی کرد و اطمینان حاصل کرد که این افراد برای انجام عملیات تحت سناریوهای مختلف، به امکانات تهیه شده دسترسی داشته باشند. این مثال‌‌ها نشان‌دهنده تمایل یک دولت به پذیرش هزینه‌های بالای عملیات، اضافه کردن ویژگی‌‌‌‌ها و بنابراین انعطاف داشتن در رویدادهای بزرگ هستند.

  تقویت شبکه‌ها نوع دیگری از آماده‌‌سازی است که به سازمان‌ها امکان می‌دهد راه‌حل‌‌های بهتر ایجاد کنند. مثلا شرکت‌‌ها و دولت‌ها به‌طور فزاینده‌‌ای در حال سرمایه‌‌گذاری برای ارتقای پروتکل‌‌های امنیت سایبری خود هستند و روی شبکه‌های خود برای به‌‌اشتراک‌‌گذاری اطلاعات و توسعه ابزارها و قابلیت‌‌ها برای مبارزه با تهدیدات پیچیده، حساب می‌کنند. در حالی که هر کدام از این نوع اقدامات، از نظر مفهومی ساده هستند، دریافتن اینکه از کدام‌یک از آنها و برای کدام اختلال استفاده کنیم، واضح نیست؛ به‌‌ویژه اگر سازمان بحرانی با ماهیت مشابه را قبلا تجربه نکرده باشد. بنابراین بعید است سازمان‌ها بتوانند به‌طور کامل در برابر بحران‌‌هایی که راهکار واضح و تثبیت‌‌شده ندارند، به اندازه کافی آماده شوند. به هر حال، اگر سازمان‌ها فوریت اختلال‌‌های احتمالی را درک کنند و بهترین راه‌حل‌‌های ممکن را پیدا کنند، برای عمل کردن انگیزه می‌‌یابند.

۴-۲- ادراک: این بخش از بازوی انعطاف‌‌پذیری، اختلال موجود را شناسایی می‌کند و خیلی سریع وسعت و اثرات آن را کشف می‌کند و واکنش مناسب نسبت به آن را تعریف می‌کند.

  به شکل متناسبی واکنش نشان دهید. تعداد بسیار زیادی از سازمان‌ها، یا شتاب‌‌زده عمل می‌کنند یا بسیار کند. یک سازمان مرتبط با بهداشت و سلامت، بعد از مشاهده چند نشانه خطر که چندین ماه بود مشخص شده بود، یک حمله سایبری را تجربه کرد. تیم آنها بدافزاری را روی سرورها شناسایی کرده بود، اما قضیه را مسکوت نگه داشته بود، چون فکر نمی‌کرد به تهدیدی جدی تبدیل شود.

  مدیریت ریسک و مدیریت بحران را درون چارچوب انعطاف‌‌پذیری یکی کنید. یک شرکت پیشرو کالاهای تندمصرف (FMCG) یک چارچوب انعطاف‌‌پذیری کسب‌‌وکار درست کرد که مدیریت ریسک سنتی را با مدیریت بحران، تداوم کسب‌‌وکار، امنیت و فساد و همچنین بیمه یکی کرده بود. آنها دارایی‌‌هایی را طراحی کرده بودند که می‌توانست اختلال‌‌ها را خیلی زود تشخیص دهد.

  یک تیم برنامه‌‌ریزی تاثیرگذار ایجاد کنید. سازمان‌ها علاوه بر توانایی تشخیص زودهنگام اختلال‌‌ها، باید یک تیم برنامه‌‌ریزی اثرگذار هم داشته باشند که بتواند از سناریوهای مختلف برای توضیح ابهام استفاده کند. بهترین سناریوها، طیف گسترده‌‌ای از اختلال‌‌های تکنولوژیک، اقلیمی، ژئوپلیتیک و اجتماعی را دربرمی‌گیرند. شبکه‌ها و گاهی وابستگی‌‌های پنهان، آسیب‌‌پذیری‌‌های جدیدی ایجاد می‌کنند که باید در برابر اتفاق‌‌های آینده تست شوند.

  برنامه‌‌ریزی  را در زنجیره‌های تامین بگنجانید. یک شرکت داروسازی بزرگ، شاخص‌‌های اولیه‌‌ای را برای مواد اولیه اصلی در زنجیره تامین خود در نظر گرفت. سپس از برنامه‌های محرک استفاده کرد تا مطمئن شود در صورت بروز هر گونه اختلالی، در مراحل اولیه واکنش‌‌های سریع داده می‌شود. این محرک‌‌ها بر یکسری اقدامات عملی مبتنی بودند؛ از جمله آستانه‌های مشخص برای انتقال کار به مدیران یا تیم ارشد.

۴-۳- حرکت رو به جلو: این بخش از بازوی انعطاف‌‌پذیری، به سازمان‌های بخش دولتی و خصوصی امکان می‌دهد به سرعت حرکت کنند و واکنش زودهنگام و اثرگذار در زمان اختلال را تضمین کنند.

  تیم‌‌هایی با کارکردهای مختلف ایجاد کنید. ساختاری که می‌تواند در ابهام شدید کاربرد داشته باشد، جزء مهمی از یک واکنش موفق است. یک شرکت صنعتی بزرگ، تیم‌‌هایی با کارکردهای مختلف درست کرد که از عملیات، پشتیبانی از مشتری، کارهای حقوق، مالی و دیگر را انجام می‌‌دادند. اعضای تیم بین یکدیگر اعتماد ایجاد کرده بودند و آماده بودند هر وقت نیاز است، روی هم حساب کنند. این تیم یک ارگان مرکزی شده بود که به سازمان امکان می‌‌داد ابهام را محدود کند و برای مقابله با آن، قاطعانه پیش برود. این ساختار به قوانین واضحی نیاز دارد که خود اعضای تیم باید از آن پشتیبانی کنند و هنجارهایی باید وجود داشته باشد که تداوم تصمیم‌گیری‌‌ها و اجرا را تضمین کند.

  از سیلوها عبور کنید. تیم‌‌های مسوول برای پیش بردن سازمان‌ها به سوی احیا، باید بدون تخریب اعتماد از سیلوها عبور کنند. یک شرکت صنعتی بزرگ، که با شکست محصول مواجه شده بود، تیم‌‌هایی را تشکیل داد که از افرادی از کسب‌‌وکار، مالی، مهندسی، عملیات، فروش و حقوقی تشکیل شده بودند. هر تیم بر یک موضوع فردی متمرکز بود: یک تیم صاحبان فرانشیز را با تزریق سرمایه تثبیت کرده بود؛ یک تیم دیگر خیلی سریع بخش فنی شکست محصول را حل و فصل کرد؛ و تیم سوم اقداماتی برای نقدینگی تعریف کرد تا بقای شرکت را تضمین کند.

  تغییر محور دهید و به سرعت حرکت کنید. مثال ایسلند در بحران مالی سال ۲۰۰۸ بسیار آموزنده است. این کشور برای اتفاقی که افتاد آمادگی چندانی نداشت. بدهی‌‌های سه بانک بزرگ آن، بیش از ۸۰۰ درصد تولید ناخالص داخلی (GDP) ملی بود. در نتیجه اقتصاد ایسلند ضربه بدی خورد. اما به خاطر وسعت کم (با ۳۱۵ هزار نفر جمعیت در آن سال) و تا حدی داشتن ارز انحصاری برای خود، توانست سریع‌‌تر از کشورهای دیگر احیا شود. این کشور یکسری اقدامات استراتژیک فوری مثل کاهش وابستگی به بدهی خانوار انجام داد که بدهی خانوار را در سال ۲۰۱۵ به کمتر از ۷۵ درصد GDP کاهش داد و نرخ اشتغال را به میزان قابل توجهی بالا برد. مدیران بخش دولتی و خصوصی که دیدگاه وسیعی نسبت به انعطاف‌‌پذیری دارند، ریسک‌‌ها و چالش‌‌های موجود در انزوا را به خوبی درک می‌کنند – از کمبود نیروی کار گرفته تا ریسک‌‌های دیجیتال، اختلال در زنجیره تامین، تورم یا نابرابری.  با این حال، این رویکرد نمی‌تواند خیلی از وابستگی‌‌های متقابل بین مسائل و همچنین رویدادهای سیستمی و بلندمدت‌‌تر را که در نتیجه تغییرات اقلیمی، پیشرفت‌های اجتماعی و دینامیک‌‌های ژئوپلیتیک ایجاد می‌شوند، کشف و شناسایی کند.

۵- هفت موضوع انعطاف‌‌پذیری که آینده را شکل می‌دهند

اقتصادها و جوامع در حال تحمل چند بحران به صورت همزمان هستند که همه آنها آثار انسانی بزرگی دارند و اثرات بعدی ماندگاری هم خواهند داشت. انواع پرسش‌‌های انعطاف‌‌پذیری که در نتیجه تغییرات اقلیمی، جنگ و پاندمی کووید مطرح می‌شدند، به صورت فردی پاسخ داده شده‌‌اند. اما این رویکرد دیگر مثل گذشته کافی نیست. باید دیدگاه گسترده‌‌تری نسبت به برنامه‌های انعطاف‌‌پذیری داشته باشیم و بر چالش‌‌های خاص و همچنین روابط متقابل بین آنها متمرکز شویم.  این دیدگاه گسترده تنها در صورتی می‌تواند اتخاذ شود که تلاش از طرف بخش‌های دولتی و خصوصی برای پیدا کردن راه‌حل، به یک اندازه صورت بگیرد.

۵-۱- اقلیمی، غذا و انرژی: شرکت‌‌ها و دولت‌ها از مدت‌ها پیش اقدام به تحول به سوی کاهش تولید کربن را شروع کرده‌‌اند، اما کمبودها برای اقتصاد کربن صفر هنوز خیلی زیاد است. اگر این روند ادامه پیدا کند، گرمایش زمین با همین سرعت پیش خواهد رفت و وابستگی اقتصادی به کالاهای انرژی را - هم برای تولیدکننده و هم برای مصرف‌‌کننده - افزایش خواهد داد.

۵-۲- مردم، آموزش و انعطاف‌‌پذیری سازمانی: یکی از الزامات اساسی تضمین رشد پایدار در سطح جهان، وجود جمعیت تحصیل‌‌کرده است. در سال ۲۰۲۱ سازمان ملل ارزیابی کرد که یک‌سوم جمعیت جوان دنیا از تحصیلات ثانویه برخوردار نیست؛ ۶۱۷ میلیون جوان در دنیا ریاضیات پایه یا مهارت‌‌های سوادآموزی را نمی‌‌دانند. در سال ۲۰۱۶، ۷۵۰ میلیون جوان بی‌‌سواد بودند که دو‌سوم آنها را زنان تشکیل می‌‌دادند. به علاوه، میلیون‌ها کودک پناهجو به‌طور کامل از مدرسه دور مانده‌‌اند. بخش خصوصی و دولتی، باید تلاش‌‌ها برای افزایش سطح آموزش را تشدید کنند و همزمان قابلیت‌‌های جدیدی برای تقویت استعدادها و انعطاف‌‌پذیری سازمانی ایجاد کنند.

۵-۳- بهداشت و درمان: تحقیقات نشان می‌دهد بیشتر نظام‌‌های سلامت در دنیا، به اندازه کافی برای شوکی مثل پاندمی کووید آمادگی نداشتند. خیلی از آنها با کمبود بودجه مواجه بودند و در بیشتر جاها سیستم‌‌های نظارتی استراتژی‌‌های مدیریتی واضحی نداشتند. دولت‌ها و مسوولان بهداشتی، بر اساس درس‌‌های پاندمی می‌توانند سیستم‌‌های بهداشت و سلامت را احیا کنند و وضعیت سلامت عمومی جهانی را ارتقا دهند.

۵-۴- توسعه اقتصادی پایدار: انعطاف‌‌پذیری برای اقتصادهای در حال توسعه، نوعی پیشرفت اقتصادی است که هم کسب‌‌وکارها، هم دولت‌ها و هم جامعه را منتفع می‌کند و در عین حال آسیب‌‌پذیری‌‌های تاریخی را کاهش می‌دهد. اهداف اصلی در این زمینه، توسعه مسکن، تنوع کشاورزی، تامین غذا و زیرساخت‌های آب و فاضلاب است. همچنین برای ارتقای آموزش و مهارت‌‌های فنی و توسعه زیرساخت‌‌های دیجیتال، تلاش‌‌های موازی مورد نیاز است.

۵-۵- تجارت و زنجیره تامین: وابستگی‌‌های متقابل اقتصادی در سطح دنیا، در دهه‌های اخیر عمیق‌‌تر شده و شیب تندی در حجم تجارت جهانی ایجاد کرده است. جهانی شدن تولید و عرضه، به کمک توافق‌‌نامه‌های تجارت آزاد در اواخر قرن ۲۰ و اوایل قرن ۲۱ به اقتصادها و کسب‌‌وکارها امکان داد روابط بین‌المللی خود را قوی کنند. اما پاندمی کووید یکسری آسیب‌‌پذیری‌‌ها را نشان داد. وقتی مرز کشورها بسته شد و رفت‌‌وآمدها محدود شد، زنجیره‌های تامین با اختلال شدیدی مواجه شدند. تقاضای مشتری نوسانی جدی را تجربه کرد که با تحولاتی مثل سرعت بخشیدن به کانال‌‌های دیجیتال، به زودی به وضعیت سابق برگشتند. ترکیبی از عوامل می‌تواند این آسیب‌‌پذیری را به حداقل برساند؛ از جمله توسعه پایگاه‌های عرضه و در نظر گرفتن مسیرها و مناطق متنوع، در دست گرفتن زنجیره تامین توسط خود شرکت‌‌ها، شفافیت در طبقه‌‌بندی تامین‌‌کننده‌ها و مدل‌های عملیاتی و مشارکت‌‌های جدید.

۵-۶- انعطاف‌‌پذیری دیجیتال، اعتماد و جامعیت: خیلی از شرکت‌‌ها در سراسر دنیا در طول پاندمی، به دورکاری از طریق ابزارهای دیجیتال روی آوردند. مجمع جهانی اقتصادی می‌گوید اقتصاد دیجیتال ۱۵ درصد GDP جهانی را تشکیل می‌دهد که تا سال ۲۰۴۰ می‌تواند به ۲۶ درصد افزایش یابد. بنابراین، جامعیت دیجیتال امروزه یک الزام است. یعنی باید زیرساخت‌‌های دیجیتال را ارتقا دهیم و جمعیت گسترده‌‌تری را به هم متصل کنیم. انتظار می‌‌رود در ۱۰ سال آینده، نوآوری‌‌های بیشتری نسبت به مقطع زمانی دیگر در تاریخ، در این حوزه صورت بگیرد.

۵-۷- مالی و ظرفیت ریسک: بخش مالی نقش مهمی در ساخت یک آینده منعطف و پایدار خواهد داشت. اقتصاد جهانی مجبور شد در دوران پاندمی انعطاف‌‌پذیری مالی داشته باشد و خیلی از شرکت‌‌ها با کمک‌‌های دولتی سر پا ماندند. به هر حال، بزرگ‌ترین مسوولیت بخش مالی در دهه‌های پیش رو، تامین مالی برای آینده بدون کربن است که بیشتر سرمایه‌‌گذاری‌‌ها از طرف بخش خصوصی خواهد بود.