کار با «نقش کامل» یا «وجود کامل»؟
چرا نیازی نیست وجود کامل خود را سر کار بیاورید
عبارت «وجود کامل خود را سر کار بیاورید» نخستین بار یک دهه پیش در همه جا مد شد و یکی از چهار ارزشی است که شرکت املاک «بریتیشلند» در وبسایت خود تبلیغ کرده است.
انتشارات کواترز، سال گذشته ورکشاپی با عنوان «چگونه محیط کاری که افراد با کل وجود در آن حاضر هستند را هدایت کنیم» برگزار کرد. بانک ING به کارکنانی که میخواهد استخدام کند وعده میدهد که «در اینجا از وجود کامل شما استقبال میشود».
ورکدی (Workday) که یک شرکت نرمافزاری است، از کارکنانش میخواهد در محیط کار «بهترین خودشان» باشند. فین (Finn) که یک سایت دستهبندی آگهی در نروژ است، در حال استخدام یک متخصص پاداش و منافع است که دوست دارد «خود کاملش» را به دفتر کار بیاورد.
بانک آمریکایی کی (Key) ترجیح میدهد از اصطلاح «خود اصیل» استفاده کند. ایدهای که این عبارتها را یکی میکند، این است که کارکنان نیاز ندارند اثبات کنند کسی هستند که نیستند.
منظور آنها این است که افراد به جای داشتن یک نقاب در محیط کار و یک نقاب خارج از محیط کار، میتوانند به راحتی خودشان باشند.
در پس این تفکر، نیت خوبی وجود دارد - یا حتی نیتهای خوب زیادی وجود دارد. مساله وجود کامل به شکلهای مختلف نشاندهنده این ایده است که افراد اگر به هدف یک شرکت باور داشته باشند، متعهدتر میشوند؛ اینکه اگر همکاران یکدیگر را بشناسند، تیمها اثربخشتر کار میکنند؛ اینکه افراد با هویتهای مختلف باید در پوست خودشان احساس راحتی کنند؛ اینکه شرکتها باید به مسائلی که بر رفاه کارکنان آنها اثر میگذارد - از سلامت ذهنی تا نگهداری از کودکانشان - اهمیت داده و به آن واکنش نشان دهند؛ و اینکه رهبران سازمان باید کمی از وجهه شخصی خود را هم به نمایش بگذارند تا کارکنان با آنها احساس راحتی داشته باشند.
هیچکدام از این موارد، احمقانه نیستند. خیلی از آنها در واقع مطلوبند. اما هر ایدهای که موارد زیادی را پوشش میدهد، حتما نواقصی دارد و این مورد پر از چنین نواقصی است.
خود حرفهای در برابر خود کامل
بدیهی است که هیچکس نباید واقعا وجود کاملش را سر کار بیاورد. انسانها ملغمهای از ویژگیها هستند که برخی خوب و برخی بدند. خیلی از این ویژگیها باید از محیط کار دور نگه داشته شوند. وجود حرفهای شما، تعهدی که به شغلتان دارید را نشان میدهد و به صورت رسمی سر میز ناهار حاضر میشود. اما وجود کامل شما در حال برنامهریزی برای تعطیلات بعدی است و بستنی را روی مبل لیس میزند.
وجود حرفهای شما توضیحات به هیاتمدیره ارائه میکند و جملاتی مثل «حالا تیم تجزیه و تحلیل در این مورد به شما اطلاعات میدهد» را میگوید. وجود کامل شما نمیتواند حتی با یک توستر کار کند و چیزهایی مثل «کسی جوراب من را ندیده؟» میگوید. تظاهر به اینکه کسی باشید که واقعا نیستید، یک مشکل نیست، یک الزام است.
به همین دلایل، ممکن است کارفرمای شما بگوید که میخواهد وجود کامل خود را سر کار بیاورید، اما منظورش واقعا این نیست.
شرکتها یک سلسله مراتب دارند که حتی بادرکترین رئیسهای آنها هم انتظار دارند افراد به جای پیروی از قلبشان، یکسری اصول را رعایت کنند. اگر چیزی بگویید که باعث خجالت شرکت شما شود - مثل کاری که یکی از مدیران ارشد بانک HSBC اخیرا انجام داد و هشدارهای مهم درباره تغییرات اقلیمی را مسخره کرد - به خاطر روراست بودنتان تحسین نمیشوید، بلکه رانده میشوید.
در هر شغل رسمی، از کارکنان خواسته میشود که شخصیتهای خود را در آن شغل بگنجانند، نه اینکه آن را اظهار کنند.
وقتی شرایط کاری سخت یا عملکرد ضعیف میشود، نیروی کار دیگر اولویت نیست و اول از همه در لیست گزینههای کاهش هزینه بودجه قرار میگیرد. اگر شرایط ایجاب کند، از او میخواهند برود و وجود کاملش را با خودش ببرد. در نتیجه، آوردن وجود کامل به محیط کار بهدقت محدود میشود.
متقاضیان کار معمولا خود را ملزم میدانند به مصاحبهکننده اطلاعات کمی درباره خودشان بدهند تا نشان دهند انسانهای خوبی هستند.
بدون تردید، این اطلاعات جملاتی مثل «یک حیوان خانگی به اسم کاسابون دارم، در یک دکه فروش مواد غذایی کار میکنم و عاشق قایقرانی هستم» را شامل میشود. هیچکس نمیگوید «از حیوانات، از ورزش کردن و از انسانهای دور و برم متنفرم.»
نقش کامل مهمتر از وجود کامل
بیشتر مدیران هم به شکلی کاملا مصنوعی درگیر ارائه وجود کاملشان هستند.
یک قانون نانوشته میگوید، اگر برای اینکه روراست باشید در حال مشاوره گرفتن هستید، یعنی قرار نیست روراست باشید. و اگر در حال برنامهریزی برای جلساتی هستید تا آسیبپذیری را به نمایش بگذارید، در واقع نوعی حیلهگری کنترل شده را نشان میدهید.
یکی از جذابیتهای محیط کار این است که تلاشی مشترک در آن وجود دارد.
این تلاش مشترک «کار» نامیده میشود. باید دوستانه رفتار کنید تا همکار خوبی باشید، اما نیازی نیست حتما دوست باشید. باید قابلیت همدلی کردن را داشته باشید، اما نیازی نیست همواره احساسات و هیجانات خود را خرج کنید.
باید خودی نشان دهید، سختکوش باشید و نقش خودتان را ایفا کنید. باید نقش کامل خود را وارد کار کنید، نه وجود کامل خود را.