روشی صلحجویانه برای تغییر نظر دیگران
روشی که افراد این روزها با هم به بحث و مجادله میپردازند، بهویژه در فضای آنلاین، همه چیز را بدتر میکند. اختلافنظر فضایی مثل جنگ را ایجاد میکند که در آن طرفین سر راه هر مسالهای خندق حفر میکنند و عقایدشان را مثل نارنجک به سمت هم پرتاب میکنند.
در این شرایط نمیتوانید کسی را مقصر بدانید، چون افراد درگیر حس میکنند مورد حمله قرار گرفتهاند و کسی که مورد حمله قرار گرفته، نظرش را تغییر نمیدهد.
این نوع نزاعها، ممکن است به هر کس یک نوع حس رضایت کوتاهمدت بدهد. فرد با خودش میگوید «حقش بود، چون من درست میگویم و او اشتباه میکند!» اما به احتمال زیاد، هیچ گروهی بر دیگری اثر نگذاشته و برعکس، این حملات باعث میشوند اختلافها عمیقتر شوند. اگر میخواهید برای تغییر نظر دیگران شانسی داشته باشید، به یک استراتژی جدید نیاز دارید: دیگر از ارزشهای خود به عنوان یک سلاح استفاده نکنید، بلکه آنها را به عنوان یک هدیه عرضه کنید.
یکی از قانعکنندهترین توضیحاتی که فلاسفه و دانشمندان برای اختلاف عقاید و ارزشهای افراد پیدا کردهاند، از «تئوری بنیانهای اخلاقی» نشأت میگیرد که روانشناس اجتماعی، جاناتان هیت، معرفی کرده است.
این تئوری میگوید انسانها مجموعه «اخلاقیات شهودی» مشترکی دارند که بر اساس آن روایتها و عرفها - و بنابراین عقاید- شکل میگیرند که با توجه به فرهنگ، جامعه و حتی خصوصیتهای فردی با هم تفاوت دارند.
تحقیقات گسترده با روش نظرسنجی، نشان میدهد تقریبا هر انسانی حداقل دو ارزش مشترک دارد: یکی اینکه آسیب زدن به دیگران بدون دلیل کار بدی است و دوم اینکه عدالت خوب است. دیگر ارزشهای اخلاقی، بهندرت بین افراد مشترک هستند.
گاهی اوقات درگیری به این خاطر شکل میگیرد که یک گروه بهشدت به یک بنیان اخلاقی پایبند است که گروه دیگر تعلق عمیقی به آن حس نمیکند. اما حتی وقتی دو گروه روی یک بنیان اخلاقی توافق دارند، میتوانند در شیوه بیان آن، اختلاف اساسی داشته باشند.
وقتی دیگران به ارزشهای اخلاقی شما (یا شیوه بیان آنها) عمل نمیکنند، خیلی راحت به این نتیجه میرسید که افراد بیاخلاقی هستند. به علاوه، اگر عمیقا به ارزشهای خودتان پایبند باشید، این تفاوت میتواند تهدیدی برای هویت شما باشد و شما را به خشونت بکشاند، که برای هر کسی که با شما مخالف است، قابل قبول نیست. در واقع، تحقیقات نشان میدهد اگر در یک اختلاف به طرف مقابل توهین کنید، او موضع سفت و سختتری در برابر شما خواهد گرفت؛ پدیدهای که به آن اثر بومرنگ میگویند.
راه حل این مشکل، نیازمند ایجاد تغییر در روشی است که ارزشهای خودمان را میبینیم و ارائه میکنیم. اگر میخواهیم در متقاعد کردن دیگران شانسی داشته باشیم، باید با روی خوش این کار را انجام دهیم. سلاح چیز زشتی است که برای ایجاد رعب و وحشت و قلدری طراحی شده است. هدیه چیزی است که حس خوبی به گیرنده آن میدهد و قدرشناسی را در او برمیانگیزد. البته هدیه دادن نیازمند این است که همراه با حس علاقه باشد، نه توهین و نفرت.
سه قدم برای آسانتر کردن این فرآیند عبارت است از:
۱- دیگران را از خودتان بدانید
وقتی افراد حس میکنند از یک جامعه طرد شدهاند، نسبت به آن جامعه خصومت پیدا میکنند. مطالعات در مورد افرادی که نسبت به جوامع خود رفتار خشونتآمیز دارند، نشان میدهد آنها از طردشدگی اجتماعی رنج بردهاند. اما حتی در موارد متعادلتر در مقایسه با خشونت واقعی، افراد میدانند چه زمانی مورد پذیرش قرار میگیرند و چه زمانی نه.
به آنهایی که نظری مخالف نظر شما دارند، احترام بگذارید و بدانید هیچ «آنهایی» وجود ندارد، بلکه همه «ما» هستیم. آنها را وارد محفل خودتان کنید تا دیدگاههای شما را بشنوند؛ البته تا زمانی که این کار منجر به سوءاستفاده نشود.
۲-عدمپذیرش را شخصی نکنید
از آنجا که ما هویت خودمان را تا حدی بر اساس ارزشهایمان میسازیم، وقتی کسی عقاید ما را نفی میکند، انگار خود ما را نفی کرده است. اما همانطور که شما خودرویی که سوار میشوید یا خانهای که در آن زندگی میکنید نیستید، عقایدی که دارید هم نیستید. تا وقتی کسی به طور مستقیم نگفته «به خاطر دیدگاهت از تو متنفرم» نباید طردشدگی را شخصیسازی کنید. اولین قدم به شما کمک میکند به خودتان اثبات کنید که میتوانید کسی را که با او اختلافنظر دارید، دوست داشته باشید. برای این کار باید بدانید آنها هم میتوانند همین ایده را درباره شما داشته باشند.
۳- بیشتر گوش کنید
طبق تحقیقاتی که دانشمندان علوم اجتماعی مدرسه Yale انجام دادهاند، وقتی قرار باشد نظر کسی را عوض کنی، گوش کردن به حرفهای او قدرتمندتر از حرف زدن خودت عمل میکند. گوش دادن همدلانه، خودش مثل هدیه دادن سخاوتمندانه است. اگر کسی شما را به صورت کلامی آزار میدهد، بهترین واکنشی که میتوانید نشان دهید این است که اصلا وارد بحث نشوید. اما هر وقت امکان داشت، گوش دادن و پرسیدن سوالات حساس، تقریبا همیشه اثربخشی بیشتری دارد نسبت به اینکه خودتان فقط حرف بزنید.
وقتی سخاوت خود را به دیگران، صرف نظر از ارزشها و باورهای آنها نشان میدهید، کمتر به این باورها پایبند میمانند و بنابراین بیشتر به نظرات شما فکر میکنند. اما اگر میخواهید ارزشهای شما واقعا یک هدیه باشند، باید خودتان هم از پایبندی به عقایدتان عقبنشینی کنید.
تعهد به چنین کاری سخت است. اما اگر در قلبمان خیر دنیا را بخواهیم، نباید فکر کنیم همهچیزدان هستیم و باید روشهای جدیدتر و بهتری برای تحقق هدف نهایی خود پیدا کنیم: ساختن دنیایی شادتر.