وضعیت اضطراری برای مهارت آموزی مجدد

یادگیری به خودی خود یک مهارت است و توسعه آن برای موفقیت شغلی یک محرک حیاتی است. افرادی که  روی طرز فکر و مهارت‌‌‌های یادگیری موثر تسلط یافته‌‌‌اند، می‌‌‌توانند سریع‌تر از همتایان خود رشد کنند. این مقاله که توسط تحقیقات و تجربه چند دهه ما به عنوان متخصصان استعداد و یادگیری ارائه می‌شود، طرز تفکر و مهارت‌‌‌های اصلی یادگیرندگان موثر را بررسی می‌کند. افرادی که بر طرز تفکر و مهارت‌‌‌ها تسلط دارند و هر تجربه‌ای را فرصتی برای یادگیری می‌دانند از یادگیری خودخواسته (intentional learning) برخوردارند. یادگیرندگان در این فرآیند هم برای خود و هم برای همکاران خود که مسوولیت مدیریت آنها را به عهده دارند، ارزش فوق‌‌‌العاده‌‌‌ای  ایجاد می‌کنند. یک متخصص در طول دوره‌‌ شغلی خود فرصت‌های یادگیری کمی را به صورت رسمی در اختیار خواهد داشت. در صورتی که شما هر لحظه را آگاهانه به عنوان یک فرصت یادگیری در نظر بگیرید، تعاملات و تجارب روزمره فرصت‌‌‌های یادگیری خارق‌‌‌العاده‌‌‌ای را ارائه می‌دهند، ضمن اینکه یادگیرندگان خودخواسته نیاز خود را برای یادگیری پذیرفته‌‌‌اند، یادگیری برای آنها یک جریان کاری جداگانه یا تلاش اضافی نیست، بلکه به شکل ناخودآگاه و بازتابی از یک رفتار است.  هر یک از ما می‌‌‌توانیم یک یادگیرنده خودخواسته باشیم. این کار آنقدرها هم که به نظر می‌رسد سخت نیست، برای این کار دو طرز فکر انتقادی و پنج تمرین اصلی وجود دارد. در واقع، شما احتمالا برخی از این کارها را در گذشته انجام داده‌‌‌اید.

  با تطبیق دادن خود  یادگیری را ترویج کنید

طرز تفکر ما قدرتمند است و اغلب تاثیر خارق‌العاده‌ای بر رفتارما دارد. گاهی اوقات این تاثیرات ناخودآگاه ‌‌‌است. هنگامی که دیدگاه‌‌‌هایتان بر اساس خودکارآمدی بنا می‌شود، به شما کمک  می‌کند تا به نتایج دلخواه دست یابید. برای یادگیرندگان خودخواسته دو طرز فکر به عنوان سوخت اثربخش به کار می‌رود:

 ۱ - طرز فکر مبتنی بررشد.  ۲- طرز فکر مبتنی بر کنجکاوی.

طرز فکر مبتنی‌بر رشد را به‌کار گیرید: نظریه مشهور کارول دوک، روانشناس دانشگاه استنفورد، در زمینه‌‌ رشد نشان می‌دهد  افراد در مورد توانایی‌‌‌های خود یکی از این دو دسته باور را دارند: طرز فکر ثابت یا طرز فکر رشد. طرز فکر ثابت باوری است مبتنی بر اینکه ویژگی‌‌‌های شخصیتی، استعدادها و توانایی‌‌‌ها، منابع محدود یا ثابت هستند. آنها را نمی‌‌‌توان تغییر داد یا بهبود بخشید. افرادی با این طرز فکر خود را باهوش یا متوسط، با استعداد یا بی استعداد، موفق یا شکست خورده می‌‌‌دانند. این طرز فکر مانع یادگیری می‌شود. در مقابل، طرز فکر رشد نشان می‌دهد که شما می‌‌‌توانید رشد کنید، تکامل پیدا کنید و تغییر کنید. شکست‌‌‌ها و اشتباهات نشان‌‌‌دهنده محدودیت‌های ذهن شما نیستند، بلکه ابزارهایی هستند که نحوه رشد شما را نشان می‌دهند. این فکر، شما را از انتظار کامل بودن رهایی می‌‌‌بخشد. پرورش طرز فکر رشد می‌‌‌تواند با تغییر گفت‌‌‌وگوی درونی‌‌‌تان از باورهای مربوط به توانایی‌‌‌تان (طرز فکر ثابت) به باورهایی درباره فرصت‌‌‌ها و نیازهایتان (طرز فکر رشد) آغاز شود. به عنوان مثال، از «من در ارائه سخنرانی وحشتناک هستم» به «من به تمرین بیشتری برای ارائه در مقابل دیگران نیاز دارم.»تبدیل می‌شود. بیان مکرر جملات، تاثیر شگرفی بر باور شما در مورد توانایی‌‌‌هایتان دارد.

طرز فکر مبتنی بر کنجکاوی: این حس می‌‌‌تواند حتی در کسانی که به طور طبیعی خود را کنجکاو نمی‌‌‌دانند نیز پرورش یابد. کنجکاوی مساوی است با آگاهی، استقبال از ایده‌‌‌ها و توانایی برقراری ارتباط بین مفاهیم متفاوت . بر اساس این تحقیق متوجه می‌‌‌شویم که کنجکاوی به سه دلیل اصلی اهمیت دارد. اولا ایده گرفتن، عمیقا با میل درونی به یادگیری در ارتباط است. کنجکاوی باعث الهام بخشی می‌شود. دوما، کنجکاوی آغاز یک چرخه‌‌ مطلوب است که توانایی شما را به عنوان یک یادگیرنده خود هدایتگر تامین می‌کند. سوما، تحقیقات نشان می‌دهد که کنجکاوی با تغییر سن کاهش نمی‌‌‌یابد، بنابراین می‌‌‌تواند در هر مقطعی از شغل‌تان به شما کمک کند. اگرچه روش‌های یادگیری شما با گذشت زمان تغییر می‌کند، اما کنجکاوی، شعله انگیزه را روشن نگه می‌دارد. برای تقویت کردن عضلات کنجکاوی خود چند روش را در نظر بگیرید:

با ترس‌‌‌های خود روبه‌رو شوید. ترس مانع قابل توجهی در برابر کنجکاوی است. مقابله با این ترس‌‌‌ها می‌‌‌تواند راه مهمی برای گشودن قفل مهارت‌‌‌های یادگیری باشد. زمان خود را به تأمل اختصاص دهید. با خود بیندیشید. چه چیزی شما را از پرسیدن سوال در جلسات باز می‌دارد؟ چه چیزی شما را از امتحان کردن کارهای جدید باز می‌دارد؟ چه چیزی باعث می‌شود تمایلی به پذیرش وظایف جدید نداشته باشید؟

به دنبال ایده‌‌‌ها و تجربیات جدید باشید  آشنایی با گروه‌‌‌های جدیدی از افراد، محیط‌‌‌ جدید و تجربیات جدید، می‌‌‌توانند حس کنجکاوی را برانگیزند. جست‌وجوی شما برای موارد جدید، می‌‌‌تواند به اندازه‌‌ تماشای یک مستند که هیچ چیز درباره آن نمی‌‌‌دانید، شگرف باشد.

روی چیزی که دوست دارید تمرکز کنید: کنجکاوی شما نباید محدود به تخصص شما باشد. کنجکاوی در هر کاری که انجام می‌‌‌دهید به تمام بخش‌‌‌های زندگی شما کمک می‌کند. علایق خارج از شغل خود را در نظر بگیرید. شاید عاشق پادکست باشید، مربی یک تیم ورزشی باشید یا در اوقات فراغت خود یک ساز بزنید. علاقه مند به هر کاری هستید، بیشتر به آن بپردازید.  کنجکاوی به هر شکلی که باشد، به شما کمک می‌کند پذیرا و آگاه باشید. از آنجا که افراد شخصیت‌‌‌های متفاوتی دارند، بهترین توصیه این است که فقط شروع کنید. کنجکاو شوید و سوالات خود را بپرسید. چیزی که به آن علاقه دارید را پیدا کنید و آن را امتحان کنید. وقتی خسته شدید، چیز دیگری را امتحان کنید، اما از تلاش کردن دست نکشید.

  پنج مهارت اصلی یادگیرندگان خودخواسته

طرز فکر رشد و کنجکاوی فعال، محرک یادگیری خودخواسته است. تمرین پنج رفتار به یادگیرندگان خود خواسته کمک می‌کند تا از تجربیات خود بیشترین بهره را ببرند: ۱-تعیین اهداف ۲- حفاظت از زمان برای یادگیری ۳-جست و جوی فعالانه نتیجه عمل ۴ -انجام تمرینات آگاهانه -۵ تأمل برای ارزیابی خود و تعیین پیشرفت خود.

۱-اهداف کوچک و واضح تعیین کنید: یادگیرندگان خود خواسته اهداف ملموس را سرلوحه خود قرار داده‌‌‌اند، بنابراین می‌‌‌توانند از کنجکاوی به عنوان یک ابزار مؤثر به جای منبع حواس پرتی استفاده کنند.  محققان علوم یادگیری مرز روشنی بین هدف یادگیرنده و «چسبندگی» نهایی یادگیری ترسیم می‌کنند. چسبندگی نهایی زمانی اتفاق می‌‌‌افتد که بتوانید آموخته‌‌‌های خود را حفظ کرده و از آنها استفاده کنید. عمیق ترین  نوع یادگیری زمانی اتفاق می‌‌‌افتد که شما در تلاش برای به انجام رساندن چیزی هستید که به آن اهمیت می‌‌‌دهید. برای هدف‌گذاری بهترین شیوه‌‌‌ها را در نظر بگیرید:

  ایجاد فرهنگ یادگیری خودخواسته

هدفی را انتخاب کنید که برایتان ارزشمند است. اهداف منبع انرژی و انگیزه هستند. ممکن است هدف شما یک هدف شغلی یا مهارتی خاصی باشد. همچنین ممکن است اهداف خود را از دریچه آنچه برای سازمان شما مهم است در نظر بگیرید.

هدف را به‌طور عینی مشخص کنید. در مورد آنچه به دست خواهید آورد، صریح باشید، همچنین برای بیان اینکه چرا این هدف برای شما اهمیت دارد، زمان بگذارید. یادگیری به قصد یادگیری (آنچه محققان آن را کنجکاوی دانش محور می‌‌‌نامند) می‌‌‌تواند سرگرم‌کننده باشد. اما برای بسیاری از افراد این نوع یادگیری  به عنوان هدفی که معطوف به حل یک مشکل یا رویارویی با یک چالش است نقطه اتکایی را فراهم نمی‌‌‌کند.به عنوان مثال، «من می‌‌‌خواهم درباره فناوری، اطلاعات بیشتری کسب کنم» به شما همان نوع جهت‌گیری متمرکز را نمی‌‌‌دهد که «من می‌‌‌خواهم برای متخصصان دیجیتال شریک فکری عالی باشم و بتوانم مشکلات را با آنها حل کنم.»

طرز فکر «یک‌بار برای همیشه» را اتخاذ کنید. هراکلیتوس فیلسوف یونانی می‌‌‌گوید «همه‌چیز در جریان است». به جای اینکه فرصت‌‌‌های منحصر به فرد را هدر دهید، هدف‌گذاری با این طرز فکر به شما کمک می‌کند تا هر قطره‌‌‌ای از یادگیری را غنیمت بشمرید.

۲- عوامل حواس پرتی را از میان بردارید: اگرچه یادگیرندگان خودخواسته با همان حواس‌پرتی‌‌‌ها و انتظارات همتایان خود مواجه می‌‌‌شوند، اما آنها از زمان برای یادگیری نهایت بهره را می‌‌‌برند. هیچ تصمیمی به اندازه اینکه چطور از زمان خودتان استفاده کنید، شخصی‌تر نیست.    استراتژی‌‌‌های یادگیرندگان خودخواسته سه ویژگی مشترک برای ایجاد و محافظت از زمان برای یادگیری در یک روز شلوغ دارند:

   خودتان را به دقت ارزیابی کنید و برنامه‌ریزی کنید. با یک تحلیل صادقانه از آنچه ما آن را مدل عملیات شخصی شما می‌‌‌نامیم، شروع کنید.

   در هر لحظه آگاه باشید.

با به حداقل رساندن حواس پرتی در محیط و مدیریت کردن انرژی، خود را برای یادگیری عمیق‌‌‌تر آماده کنید.

   آزمایش انجام دهید و انعطاف‌پذیر باشید.

ممکن است برای پیدا کردن آنچه مناسب شما است نیاز به زمان و تکرار داشته باشید.آزمایش‌‌‌های کوچک را در نظر بگیرید و در مورد اینکه چقدر موفقیت‌آمیز هستند تامل کنید، این فرآیند به شما کمک می‌کنند تا بخشی از زمان خود را دوباره سرمایه‌گذاری کنید.

۳- فعالانه به‌دنبال بازخورد قابل اجرا باشید: بازخورد یک اصل آشنا برای اکثر متخصصان است. حتی زمانی که ما علاقه مند به دریافت آن نیستیم، مزایای آن را درک می‌‌‌کنیم. یادگیرندگان خودخواسته متفاوت هستند زیرا نه تنها به دنبال بازخورد هستند، بلکه آن را با اشتیاق دنبال می‌کنند. همان ‌طور که به دنبال بازخورد هستید، این کارها را انجام دهید:

نظر دیگران را در مرتبه نخست قرار دهید

توجه مردم را به چیزی که روی آن کار می‌‌‌کنید جلب کنید. پس از یک جلسه مهم، احتمالا بسیاری از ما از یکی از همکاران پرسیده‌ایم . «خوب تو چی فکر می‌کنی؟» این پرسش بسیار متفاوت است که قبل از جلسه به کسی بگوییم: «من وقتی ایده‌‌‌هایم به چالش کشیده می‌‌‌شوند در حال مدیریت واکنش‌‌‌هایم هستم. من دوست دارم که شما ایده‌‌‌های من را مشاهده کنید و پس از جلسه به من بازخورد بدهید.» پخش کردن چیزی که روی آن کار می‌‌‌کنید، شانس شما را برای دریافت بازخورد مناسب و عملی افزایش می‌دهد.

روی جزئیات پافشاری کنید.

زمانی بازخورد بسیار مفید است که قابل اجرا باشد، و بازخورد عملی اغلب از جزئیات و مثال‌‌‌ها به دست می‌آید. اگر کسی گفت که شما در طول جلسه حالت تدافعی داشته‌‌‌اید، به دنبال علت نظر فرد باشید. آیا لحن صدایم تغییر کرد؟ من چه گفتم که او این واکنش را نشان داد؟

در مورد نحوه برخورد با بازخورد تصمیم بگیرید. نحوه قضاوت شما در مورد توانایی خود در رسیدگی و عمل به بازخورد نقش مهمی در نحوه پاسخ یک یادگیرنده خودخواسته به آن دارد. به خاطر داشته باشید شما باید فعالانه به دنبال بازخورد باشید، اما مجبور نیستید به هر نظری جامه‌‌ عمل بپوشانید. بازخوردها تنها داده‌‌‌هایی هستند که برای کمک به پیشرفت خود جمع‌‌‌آوری می‌‌‌کنید.

به‌دنبال متخصص باشید. به عنوان مثال، با جست‌وجوی شخصی که از قبل تخصص دارد مانند مدیری که به نقشی که می‌‌‌خواهید به آن دست پیدا کنید یا فردی که در زمینه‌‌‌ای که به آن علاقه دارید بسیار ماهر است. اینگونه شما الگویی برای پیشرفت دارید.

۴- در حوزه‌هایی که می‌‌‌خواهید رشد کنید، تمرین کنید: تمرین متمرکز، برای یادگیری کاملا حیاتی است. الگوی تلاش، شکست، اصلاح رویکرد و تلاش مجدد در قلب ایجاد همه مهارت‌‌‌های رفتاری است. انجام مکرر کارها کمک چندانی به تقویت مهارت‌‌‌های شما نمی‌‌‌کند. اریکسون پیشنهاد می‌کند که «تمرین آگاهانه» باعث ایجاد تخصص می‌شود. تمرین آگاهانه، فعالیت متمرکزی است که هدف آن دقیقا سطح مناسبی از چالش برای گسترش تخصص است.

۵-تمرین کنید که به‌طور منظم تامل کنید: فرا شناخت یا تامل، نقش مهمی در تمام وظایف شناختی، از جمله توانایی شما برای تامل در موقعیت‌‌‌ها و یادگیری از آنها دارد. تامل یک مهارت تشخیصی است که به شما کمک می‌کند خود را ارزیابی کرده و نیازهای یادگیری خود را با توجه به عملکرد گذشته خود تعیین کنید.  تاملی که یادگیری را تقویت می‌کند در سه لحظه اولیه : قبل، حین و بعد از انجام یک کار اتفاق می‌‌‌افتد. پیش بینی یک کار شناختی به سادگی به معنای نگاه کردن به آینده است.  در این لحظات، ما از قبل به این فکر می‌‌‌کنیم که چگونه می‌‌‌توانیم یک وظیفه را بررسی کنیم، چگونه با یک مشکل برخورد کنیم . هنگامی که در طول یک رویداد فکر می‌‌‌کنیم، می‌‌‌توانیم مسیر خود را اصلاح کنیم. ما حتی زمانی که «در میدان مسابقات» هستیم می‌‌‌توانیم یاد بگیریم و در لحظه آزمایش کنیم.  در نهایت، تامل واپس نگرانه به ما این امکان را می‌دهد به یک موقعیت در گذشته نگاه کنیم، اقداماتمان را در نظر بگیریم که چقدر موثر بوده‌‌‌اند،  سپس پیش‌‌‌بینی کنیم که رویکرد ما به یک رویداد مشابه در آینده چگونه باشد.  سطح یادگیری خودخواسته که ما برای بهبود بخشیدن به عملکردمان به کار می‌‌‌بریم ، ما را برای رویارویی با چالش‌ها آماده می‌کند، به ما کمک می‌کند تا در زمان نیاز مهارت‌های خود را ارتقا دهیم و دست آخر ما را همیشه خلاق و متعهد نگه می‌دارد. یادگیری خودخواسته سرمایه‌گذاری شخصی در تمام جنبه‌‌‌های زندگی ما است. به این ترتیب می‌‌‌توان گفت که اصلی‌ترین مهارت برای متخصصان یادگیری خودخواسته است.