سرنوشت غمانگیز سه غول دنیای کسب و کار
داستان اول: شرکت بلاک باستر(Blockbuster)یک شرکت کرایه ویدئو و بازیهای ویدئویی در آمریکا بود که در دهه ۱۹۹۰ در اوج موفقیت و شهرت بود بهطوریکه بیش از ۶۰ هزار کارمند داشت و درآمد سالانهای معادل ۹/ ۵ میلیارد دلار را به ثبت رسانده بود. با این همه بهدلیل بیتوجهی رهبران و مدیران این شرکت به تغییر و تحولات تکنولوژیکی که در دهه ۱۹۹۰ درحال وقوع بود این شرکت خیلی زود به سراشیبی سقوط افتاد و در آستانه سال ۲۰۰۰ اعلام ورشکستگی کرد. رهبران شرکت بلاک باستر حتی به پیشنهاد شراکت با نتفلیکس نیز پاسخ منفی دادند. در سال ۲۰۰۰ شرکت نتفلیکس تصمیم گرفت با هدف استفاده از شبکه گسترده مشتریان شرکت بلاک باستر به این شرکت پیشنهاد شراکت دهد و پس از دریافت جواب منفی از جانب مدیران بلاک باستر پیشنهاد خرید آن شرکت به مبلغ ۵۰ میلیون دلار را نیز ارائه دادند که باز هم با پاسخ منفی صاحبان بلاک باستر روبهرو شدند. البته این لجاجت و مقاومت بیدلیل شرکت بلاکباستر در برابر این پیشنهادهای سازنده برای خود آنها گران تمام شد؛ چرا که درحالحاضر شرکت نتفلیکس یکی از موفقترین و ثروتمندترین شرکتهای دنیا با بیش از ۱۶۰ میلیارد دلار سرمایه است حال آنکه امروزه شرکتی به نام بلاک باستر اصلا وجود خارجی ندارد و فقط نامی از آن باقی مانده است آن هم فقط به این دلیل که شرکت نتفلیکس در همان دورانی که بلاک باستر خود را با کرایه دادن بازیهای ویدئویی مشغول کرده بود به تغییر و تحولات درحال وقوع در دنیای تکنولوژی توجه بیشتری کرد و با تنوع بخشیدن به فعالیتها و حوزههای کاریاش توانست آن تغییر و تحولات را به فرصتی برای جهش بزرگ خود تبدیل کند.
داستان دوم: شرکت یاهو در سال ۲۰۰۰ حرفهای زیادی برای گفتن داشت و به نوعی، معرف اینترنت به جهانیان بود. شرکت یاهو در آن سالها ارزشی معادل ۱۲۵ میلیارد دلار داشت و با پولی که در اختیار داشت میتوانست هم گوگل و هم فیسبوک را بخرد اما بهخاطر عدم توافق بر سر قیمت این کار را نکرد. جالب است بدانید که قیمتی که در آن زمان از طرف مالکان گوگل به یاهو پیشنهاد شده بود ۳ میلیارد دلار بود. در دهه نخست قرن بیست و یکم شرکت یاهو همچنان به حرکت کند و بیتوجه به تغییر و تحولات تکنولوژیک و بازار ادامه میداد تا اینکه شرکت مایکروسافت در سال ۲۰۰۸ پیشنهاد خرید یاهو با قیمت ۴۵ میلیارد دلار را ارائه داد که رهبران یاهو این پیشنهاد خوب را نپذیرفتند و به مسیر نادرستی که از چند سال قبل درحال طی کردنش بودند ادامه دادند و این اشتباه را تا سال ۲۰۱۶ ادامه دادند یعنی زمانی که مجبور شدند چوب حراج به یاهو بزنند و نتیجه آن شد که شرکتی به نام وریزون، یاهو را با قیمت ۸/ ۴ میلیارد دلار خریداری کرد. اما چه بر سر شرکتی که روزگاری یکه تاز میدان اینترنت بود و حرف اول را در دنیای اینترنت میزد افتاد که به چنین سرنوشت غم انگیزی دچار شد؟ پاسخ این سوال در بیتوجهی به دگرگونیهای درحال وقوع در زمینه اینترنت نهفته است. در واقع رهبران یاهو در دهه نخست قرن بیست و یکم به تحولاتی همچون موبایلی شدن اینترنت و اجتماعی شدن آن توجه کافی نداشتند حال آنکه رقبای تازه نفس و جسور یاهو یعنی گوگل و فیسبوک این تحولات را به خوبی رصد کردند و واکنش به موقعی نسبت به آن نشان دادند و به ابرشرکتهایی تبدیل شدند که امروزه ۸۴۰ میلیارد دلار و ۵۰۰ میلیارد دلار ارزش دارند و همه جای جهان نامشان بر سر زبانها جاری است. حال آنکه کمتر نشانی از اولین غول دنیای اینترنت یعنی یاهو به چشم میخورد.
داستان سوم: شرکت بوردرز یک شرکت فروش کتاب در آمریکاست که در سال ۲۰۰۳ بیش از ۱۲۴۹ فروشگاه در آمریکا و سایر کشورهای جهان در اختیار داشت و درآمد سرشاری را از طریق خرده فروشی کتاب به خود اختصاص میداد. یکی از بزرگترین و هولناکترین اشتباهاتی که این شرکت بهدلیل بیتوجهی به تغییر و تحولات آینده مرتکب شد برمیگردد به سال ۲۰۰۱ که شرکت بوردرز اقدام به واگذاری بخش تجارت الکترونیک خود به شرکت آمازون کرد و این شرکت را از ورود به حوزه الکترونیک و حضور آنلاین در بازارها محروم کرد. جالب آنکه این اشتباه رهبران و مدیران بوردرز به این دلیل وحشتناکتر شد که خریدار این بخش شرکتی بود که بعدها و با استفاده از پتانسیلهای نهفته در بخش تجارت الکترونیک شرکت بوردرز توانست به غول دنیای تجارت الکترونیک تبدیل شود حال آنکه شرکت بوردرز به علت محروم شدن از فعالیت در این حوزه تعیینکننده و کلیدی سراشیبی سقوط را به سرعت طی کرد و حتی تلاش این شرکت در سال ۲۰۱۰ برای راهاندازی فروشگاههای ویژه کتابهای الکترونیک موسوم به
e-book store و e-reader که خیلی دیر بود راه بهجایی نبرد و شرکت بوردرز دو سال بعد یعنی در سال ۲۰۱۲ برای همیشه بسته شد و به تاریخ پیوست.
در واقع آنچه شرکت مشهور و موفق بوردرز را از پا انداخت و تمام درها را به روی آن بست همان بیتوجهی به روند دگرگونیهای آیندهسازی بود که موجب شد مدیران و رهبران این شرکت درک درستی از آنچه قرار بود در آینده اتفاق بیفتد نداشته باشند و همچنان به روشها و فرآیندهای قبلی خود پایبند بمانند، غافل از اینکه دگرگونیها و تحولات به مراتب خانمان براندازتر از آن چیزی بودند که بهنظر میرسیدند و بیتوجهی به دگرگونیهای دیجیتالی بزرگترین اشتباهی بود که بوردرز مرتکب شد و از سوی دیگر این اشتباه را در رابطه با شرکتی مرتکب شد که در واقع، بزرگترین خطر و تهدید برای بوردرز محسوب میشد یعنی آمازون.