اقداماتی برای توسعه طرح رونق مشاغل در سطح جهان
در طول دو دهه گذشته، یک مدل رشد ناقص اما اثرگذار، به سرعت در میان طبقه متوسط در کل دنیا رواج پیدا کرد و فقر را به میزان قابلتوجهی کاهش داد. اما در حال تجربهکردن برعکس این روند در میان اقتصادهای توسعهیافته و نوظهور هستیم. با اینکه بیشتر نسلها از تحرک اجتماعی اطمینان داشتند- اطمینانی که میگفت نسل بعدی میتواند عملکرد بهتری نسبت به نسل والدین خود داشته باشد- اما شاهد افول طبقه متوسط هستیم، چراکه تحولات تکنولوژیک پنج سال گذشته، با رکود ناشی از پاندمی کرونا ترکیب شده است. در کنار اینها، تحول در زمینه تغییرات اقلیمی، بدون داشتن برنامهای برای حمایت از نیروی کار، نابرابری را بدتر میکند.
خبر خوب این است که تکنولوژی و سرمایه برای شروع یک تحول اقتصادی، در دسترس است و تنها چیزی که نیاز داریم، یک چشمانداز بلندمدت و تلاشهای پیشبینیکننده از طرف سیاستگذاران و رهبران کسبوکار است. با وجود تغییرات زیاد پیشرو، کار بهتری که میتوانیم انجام دهیم، مدیریت کارآمد و ایجاد اقتصادی است که بتواند برای همه فرصت ایجاد کند. به همین منظور روشهای زیر پیشنهاد میشود:
۱- تغییر و ارتقای مهارتها
یک اختلال سهگانه در مشاغل امروزی ایجاد شده که عبارت است از انقلاب صنعتی چهارم، رکود ناشی از پاندمی کرونا و تحول سبز. در نتیجه، تغییر و ارتقای مهارتها باید در مرکز هرگونه تلاشی برای بازگشت به شرایط قبل از کرونا، توسعه فرصتها و معکوسسازی قطبیشدن بازار کار قرار گیرد. در طول یکسال گذشته، پلتفرمهای بخش خصوصی و دولتی سعی کردهاند از طریق شبکه آموزشی جهانی، به میلیونها نفر برای تغییر مهارتها از بخشها و نقشهایی که رو به افول هستند، به صنایع و مشاغل درحال رشد، کمک کنند. آنها بعد از این آموزشها، به این نتیجه رسیدند که در دو سوم کسبوکارها بازگشت سرمایه بعد از یکسال افزایش داشته و شرکتها کشف کردهاند که سرمایهگذاری در تغییر مهارتها بهجای تعدیل نیروی کار و استخدام نیروهای جدید، نتیجه بهتری میدهد.
بهطور موازی، بزرگترین خدماتدهندگان آموزش آنلاین در دنیا، مدیران ارشد منابع انسانی و مدیران آموزش سازمانها، در همکاری باهم سعی کردهاند یک طبقهبندی جهانی برای مهارتها درست کنند. این زبان مشترک در مورد مهارتها، برای تبدیل آنها به یک روش ارتباطی اصلی در بازار کار آینده، مهم و حیاتی است و باید در سطح گسترده مورد استفاده قرار گیرد تا کارکنان، کارفرماها و آموزشدهندهها، از یک زبان واحد در مورد مهارتها استفاده کنند.
۲- سرعت بخشیدن به تغییر «مشاغل آینده»
تغییر و ارتقای مهارتها به تنهایی کافی نیست. ما به یک تحول ساختاریافته و پیشدستانه برای «مشاغلآینده» نیاز داریم؛ نقشهایی که بیشترین فرصت را برای اشتغال انبوه ایجاد میکنند، مزایای گستردهتری برای جامعه دارند، به دستمزدهای بیشتر منجر میشوند و ویژگیهای انسان و تکنولوژی را بهعنوان نیروی کار پیوند میزنند.
دولتها هم باید در بخشهایی که مشاغل آینده را ایجاد میکنند، سرمایهگذاری گستردهای داشته باشند و سیاستهای مالی و پولی را برای حمایت از اشتغال و افزایش دسترسی به منابع مالی برای بنگاههای کوچک و متوسط، همراستا کنند تا تضمین شود که رشد موردانتظار در سالهای آینده، برای همه بهطور یکسان فرصت ایجاد میکند.
۳- ایجاد اقتصاد مراقبت
در سیاست عمومی، برای تحریک رشد همواره تمرکز طولانیمدت بر زیرساختهای فیزیکی مثل جادهها، پلها، فرودگاهها، تاسیسات آب و برق وجود داشته است. ارزیابیهای اخیر نشان میدهد یک واحد درصد تولید ناخالص داخلی (GDP) سرمایهگذاری عمومی در زیرساختها، میتواند ۲۰ تا ۳۳ میلیون شغل در سراسر دنیا ایجاد کند. بسیاری از اقتصادهای پیشرفته، فعلا بر سبزتر کردن زیرساختها متمرکز شدهاند که حوزه دیگری با پتانسیل اشتغالزایی است اما عامل سومی هم وجود دارد: زیرساختهای اجتماعی.
اقتصاد مراقبت و زیرساختهای آن، از آموزش و نگهداری از کودکان گرفته تا مراقبت از سالمندان، پیروزی سهگانه برای جامعه ایجاد میکند- یعنی چشمانداز زندگی کودکان را ارتقا میدهد و کیفیت زندگی سالمندان را بالا میبرد، چشمانداز اشتغال را برای والدین شاغل و ارائهدهندگان خدمات مراقبت ارتقا میدهد، و مشاغل جدید باکیفیت در بخش خدمات مراقبت ایجاد میکند. سرمایهگذاری در زیرساختهای مراقبت، هم به نفع جامعه است و هم به نفع اقتصاد.
۴- اصلاح آموزش به عنوان عامل اصلی رونق اقتصادی
در سال ۲۰۱۸، بیش از ۲۵۰ میلیون کودک در سراسر دنیا، به هیچ مدرسهای دسترسی نداشتند. تعداد بسیار بیشتری از کودکان، برنامه آموزشی درستی ندارند که آنها را برای مشاغل آینده آماده کند و خلاقیت لازم را که الهامبخش آنها برای یادگیری مادامالعمر باشد، در آنها ایجاد نمیکند. برای آموزش بچهها، به یک رویکرد جدید نیاز داریم- هم آموزش فنی و شغلی و هم آموزش دانشگاهی. نمیتوانیم ۵، ۱۰ یا ۲۰ سال صبر کنیم تا بچههای امروز وارد بازار کار شوند و بعد بفهمیم آنها مهارتهای لازم برای پیشرفت را ندارند. اولویت قرار دادن خلاقیت و نوآوری، مهارتهای درون فردی و میان فردی و مهارتهای دیجیتال، بخشی حیاتی از رونق اقتصادی است که باید جزو سرمایهگذاریهای دولتی باشد.
۵- گنجاندن برابری در اقتصاد جدید
مواردی که در بالا نام برده شد، باید با یک جنبه نهایی تکمیل شوند: پیوند زدن برابری، تنوع و جامعیت در شیوه ساختن بازارهای جدید، شیوه تغییر و ارتقای مهارتها، شیوه اصلاح سیستمهای آموزشی و شیوه ساختن اقتصاد مراقبتی. بدون چنین رویکرد پیشبینیکنندهای برای گنجاندن برابری، با خطر قطبیسازی نژادی، جنسیتی، موقعیت اقتصادی یا دیگر تفاوتها مواجه خواهیم بود. سیاستگذاران باید برابری را در اصلاحات اقتصادی بگنجانند. نقش کسبوکارها هم مهم است. آنها باید از طریق نیروی کار، محصولات و خدمات و تبلیغات و بازاریابی خود تغییر ایجاد کنند. در سالهای گذشته، تغییراتی اساسی در شیوه سرمایهگذاری کسبوکارها در برنامههای سبز ایجاد شده است. این جنبش حالا در برنامههای اجتماعی هم آغاز شده است.