برای صد ساله شدن باید نخست متولد شد
وقتی شرکتها به برند شخصی کارکنانشان تبدیل میشوند
کمک به افراد برای ایجاد برند شخصی: در دنیای بههم پیوسته امروز، مجموعه گسترده و بسیار متنوعی از تخصصها وجود دارد که با ترکیب درست آنها میتوان به راهحلهای بهتر و مناسبتر دست پیدا کرد و برای خود برندسازی شخصی کرد. امروزه، بسیاری از شرکتهای موفق میکوشند تا خودشان را به سازمانهای کوچکتری تقسیم کنند که هرکدام از آنها به مجموع مهارتهای خاصی مجهز هستند و در آنها به تخصصهای ویژهای نیاز است که دارندگان آن تخصصها بهعنوان دارندگان برندهای شخصی موثر و تعیینکننده، شناخته میشوند که کار خود را به شکلی نوآورانه و با حداکثر بهرهوری ممکن انجام میدهند و نام خود را بهعنوان فردی که در آن زمینه خاص صاحبنظر و جریانساز است، در سازمان بر سر زبانها میاندازند و این چنین است که شرکتها برای افراد برندسازی کرده و نام آنها را بر سر زبانها انداخته و در عمل برای آنها کار میکنند.
کمک به افراد برای پیداکردن صدای خود: خوب بودن در یک مهارت به تنهایی کافی نیست و علاوه بر آن، بسیار مهم است که بدانیم چگونه و از چه طریق باید آن مهارت را انجام داد، شخصیت فردی که آن مهارت را انجام میدهد چگونه است و فرهنگ سازمان نیز چه نگرشی نسبت به آن دارد و همه عوامل در کنار هم، یک نوع صدا برای آن مهارت و فردی که آن را میداند، پدید میآورد. در واقع صدای کارکنان چیزی است که آنها را خاص و منحصربهفرد میکند.
کمک به افراد برای بیان داستان خود: درحالیکه برندسازی شخصی، چیزی است که به آنچه افراد در آن خوب هستند مربوط میشود و صداسازی چیزی است که افراد را خاص و متمایز میسازد، داستانگویی باعث میشود تا استدلالهای ارائه شده از سوی کارکنان، باورپذیر بهنظر برسد. بهعبارت روشنتر داستان هر کاری درباره اعتبارپذیری آن کار است که هم در آن یکسری دیتا و آمار و ارقام وجود دارد و هم احساساتی همچون اعتبار و آبرو. هر فرد در سازمان داستانی درباره خود دارد که میتواند آن را تعریف و از این طریق خود را مطرح کند و این چنین است که شرکتها میتوانند استعدادهای برتر مشاغل خود را مطرح ساخته و داستان آنها را به گوش دیگران برسانند و به این طریق برای آنها کار کنند.
یک برند شخصی باید در خدمت برند سازمانی و همسو و هماهنگ با آن و همچنین هرکدام از آنها باید مکمل دیگری باشد. بهطور کلی یک وضعیت ایدهآل و آرمانی، وضعیتی است که در آن افراد در بهترین و مناسبترین شرکتی که میتواند به رشد آنها کمک کند، مشغول بهکار بوده و در همان پست و موقعیتی قرار گرفته باشند که باید باشند. در واقع افراد دوست دارند در همانجایی کار کنند و همان کاری را انجام دهند که به عقیده خودشان، برای آن کار ساخته شدهاند و به آن ایمان دارند و اگر این امر محقق شود آنها به اوج بهرهوری و تاثیرگذاری دست خواهند یافت. برای موفقیت در این کارزار به سوالات زیر باید پاسخهای دقیقی داده شود:
برند سازمان چیست؟ و سازمان مدعی داشتن تخصص در چه حوزه یا حوزههایی است و چه چیزهایی را بهتر از سایر رقبا به مشتریان خود ارائه میدهند؟ صدا و فرهنگ سازمان چیست و چه احساسی را میخواهد در کارکنان ایجاد کند؟ چه رفتارهایی از کارکنان انتظار میرود یا مورد تقدیر قرار خواهد گرفت؟ داستان سازمان چیست؟ و این داستان از کجا آمده و چه برتریهایی نسبت به داستان رقبا دارد و چگونه میتوان داستان شرکت را باورپذیر ساخت؟ با تبیین و شفافسازی پاسخ این سوالات است که شرکتها خواهند توانست پیشرفت کرده و به اهداف خود دستیابند و همچنین به توسعه و ارتقای کارکنان خود کمک کنند. اگر رهبران درباره آنچه شرکت انجام میدهد و چگونگی انجام کارها در شرکت شفافسازی کنند، آنگاه خواهند توانست تا به حداکثر تناسب با کارکنان خود دست یابند. در این میان، اگر کارکنان اجازه پیدا کنند تا برند شخصی خود را در محل کار و درون سازمان بهوجود آورده و توسعه دهند، آنگاه مشتاق خواهند شد تا برای مدت طولانی در آن سازمان باقی بمانند و علاقهای به ترک آنجا از خود نشان ندهند. در واقع در صورت تحقق این ایده ارزشمند است که کارکنان به محل کار خود مانند «خانه دوم» خود نگاه کرده و سایر کارکنان و همکاران را اعضای خانواده در نظر بگیرند. برای کمک به افراد، در ایجاد برند شخصی خود که هم به نفع خود آنها و هم به سود سازمان متبوعشان است، یک نقطه آغاز وجود دارد، اینکه آن برند، صدا و داستان را بهدرستی شناسایی کرد. بنابراین لازم است که کارکنان هر سازمان، سوالات زیر را در ارتباط با سازمان متبوع خود مطرح سازند و بکوشند تا پاسخهای دقیق و قانعکنندهای برای آنها بیابند:
- حوزههای تخصصی کلیدی سازمان کدام است؟ آیا مهارتهای موردنیاز سازمان به مرور تغییر یافته است؟ مهمترین و اولویتدارترین مهارت موردنیاز سازمان چیست؟
- کارها در سازمان چگونه انجام میشود و کدام رویکردها و سبکهای کاری در سازمان مورد تقدیر و ستایش قرار میگیرد یا توبیخ میشود؟ کدام رفتارهای فردی در سازمان مثبت و سازنده ارزیابی شده و کدام رفتار بهعنوان رفتارهای منفی شناخته میشود؟ کدام ویژگیها موجب تمایز شرکت نسبت به سایر شرکتها میشود؟
تنها با یافتن پاسخهای قانعکننده و شفاف به این سوالات است که میتوان فرآیند نفرگیری و استخدام موفقی را با حداکثر اثربخشی تحقق بخشید و استعدادهای برتر و ارزشمندی را جذب سازمان کرد.