همیشه زمانی فرا می‌رسد که احتیاج به کمک‌های دیگران خواهید داشت. ممکن است برای انجام طرحی جدید به سرمایه نیاز داشته باشید یا حتی به تخصص و مهارتی نیازمند باشید که خودتان آن را ندارید. چنین لحظه‌ای برای برخی کارآفرینان زودتر فرا می‌رسد. اما در نهایت همه آنها نیازمند چیزی خواهند بود که دیموند جان، آن را «پول مردم دیگر» می‌نامد. دیموند تا سال ۱۹۹۵، کسب‌وکار خود را که شامل خرید عمده‌ای پوشاک و چاپ نام و نشان تجاری خود بر آن بود، به تنهایی پیش برد. آن سال‌ها موفقیت‌های بزرگی برای دیموند به دست آمد اما به این نتیجه رسید که برای پذیرش سفارش‌های بزرگ جدید، نیاز دارد که کارگاه موقتی‌اش را از خانه مادرش به جای دیگر انتقال دهد.

مادرش در جست‌وجوی راه‌حل، به او گفت که لازم نیست پول مردم، واقعا پول مردم باشد. می‌توانی از ظرفیت تولید، نیروی انسانی، قدرت و بازاریابی دیگران استفاده کنی. نکته خوبی بود و قرار نبود تمام منابع را در قالب پول دید. با این حال، دیموند نیاز به پول داشت تا خرید مواد اولیه، ظرفیت تولید و نیروی انسانی را افزایش دهد. بحث میلیون‌ها دلار سفارش جدید بود و چاره‌ای به جز تامین مالی وجود نداشت.

اریک رایان و آدام لاوری که شرکت شوینده‌های زیست‌محیطی متد (Method) را بنیان‌گذاری کردند، تقریبا بلافاصله نیازمند پول مردم شدند. آنها به رغم خوداتکایی، 90 هزار دلار از پس‌اندازهای شخصی‌شان را روی طراحی، خرید ابزار و تولید بطری‌های پلاستیکی منحصربه‌فردشان سرمایه‌گذاری کرده بودند. واضح است که این بخش از کار را نمی‌توانستند به تنهایی انجام دهند و چاره‌ای به جز خرج پس‌اندازهایشان نداشتند.

جن روبیو و استفان کوری هم برای راه‌اندازی کسب‌وکار خود نیازمند پول شدند. آنها کیف‌های مسافرتی خاصی طراحی کرده بودند که علاوه بر پوسته سخت و نشکن، چهار چرخ 360 درجه‌ای داشت و قیمت آن هم ارزان‌تر از محصولات رقبا بود. آنها برای تولید این کیف‌ها، باید به آسیا سفر می‌کردند و یک کارخانه برای تولید آن می‌یافتند. باید نمونه اولیه این کیف‌ها تولید می‌شد اما یک تولیدکننده ترجیح می‌دهد زحماتش با پولی جبران شود که جن و استفان در سال 2014 آن را نداشتند.

در شرکت‌ها طبق قوانین نانوشته، توضیح نمی‌دهید که چقدر پول دارید، چطور آنها را به دست آورده‌اید و چطور خرجشان می‌کنید. اما برای کسب‌وکارهای نوپا، پول و سرمایه اولیه مساله مهمی است. اینکه آنها چطور باید این پول را به دست آورند، چقدر از آن را با سختکوشی و صرفه‌جویی جبران کنند و چه زمانی به سراغ سرمایه‌گذاران بروند.

مشکل آنجا است که استفاده از سرمایه‌های دیگران هزینه دارد. شاید 25 سال پیش دیموند جان و مادرش نمی‌دانستند تامین مالی چقدر می‌تواند آنها را عقب بیندازد. اما امروز هر کسی می‌داند که در مقابل جذب سرمایه، باید به آنها سود پرداخت کنید یا دست‌کم بخشی از امتیازات و سهام شرکت را در اختیار آنها قرار دهید. گاهی این هزینه بیش از حد می‌شود. گاهی هم به نفع کارآفرین است. همه چیز بستگی به کیفیت ایده و داستان پشت آن و البته شرایط رقابتی بازار دارد.

جذب سرمایه‌گذار همواره کار سختی نیست. براساس آمارها، سرمایه‌گذاران آمریکایی در سال 2019 حدود 4/ 3 تریلیون دلار وجه نقد آماده سرمایه‌گذاری داشتند. اما لزوما وجود این مبالغ به معنای آن نیست که هر سرمایه‌گذاری مشتاق به همکاری روی ایده شما باشد. از طرفی باید به آنها سود یا درصدی از سهام شرکت را تقدیم کنید؛ در صورتی که هیچ‌کدامشان به اندازه خود شما دلسوز و مشتاق به پیشرفت کسب‌وکارتان نیستند.

شاید نباید پول آنها را بگیرید. در این مرحله می‌توان دوستان و اعضای خانواده را وارد بازی کرد. درخواست پول از دوستان و خانواده یک گام غیررسمی بین خوداتکایی و افزایش تولید با تامین مالی است. آنطور که پیتر تیل، یکی از بنیان‌گذاران پی‌پال می‌گوید، با خوداتکایی می‌توانید از نقطه صفر به نقطه نیم برسید و برای ادامه مسیر تا نقطه یک نیازمند پول خواهید بود. با جذب سرمایه مورد نیاز از دوستان و خانواده می‌توان چنین فاصله‌ای را پر کرد.

این دقیقا همان کاری بود که کارآفرینان داستان ما در شرکت شوینده و شرکت چمدان‌ساز انجام دادند. آدام لاوری می‌گوید: «ما 5 هزار دلار از یک جا گرفتیم و 10 هزار دلار از جای دیگر. عملا سراغ هر فردی رفتیم که ممکن بود به ما پول قرض بدهد.»

 او توضیح می‌دهد که به این صورت توانستند چند صد هزار دلار جمع‌آوری کرده و کسب‌وکار خود را تا دو سال با آن پیش ببرند. تنها پس از آن زمان بود که شرکتشان به اندازه کافی رشد کرده و سودآور شده بود که با جذب سرمایه‌گذار، بتوانند از منافع کارآفرینی و بنیان‌گذاری خود دفاع کنند. جن روبیو و استفان کروی نیز همین راه را در پیش گرفتند. آنها 150 هزار دلار از اطرافیان خود قرض گرفتند و آن را صرف تولید اولین کیف مسافرتی‌شان کردند که در همان سال نخست نظر مشتریان را جلب کرد و 55 هزار عدد از آن به فروش رفت.