برای صد ساله شدن باید نخست متولد شد
راههای انگیزهبخشی و حفظ استعدادهای برتر
- یک رئیس توسعه محور و اهل توجه باشید: چه بخواهید و چه نخواهید، روسا و رهبران نقش تعیینکنندهای در تشویق و گسترش کار معنادار در محیطهای کاری ایفا میکنند. این هنر یک رئیس خوب است که میتواند فردی که دستمزد کمی از شرکت میگیرد را نسبت به کارش مشتاق و علاقهمند نگه دارد و از معایب یک رئیس بد است که کارکنانی با دستمزد بالا و شرایط کاری مطلوب را از کارشان بیزار کند. صرف نظر از تفاوتهای شخصیتی و تواناییهای ارتباطی مختلف، روسای محبوب و موفق کسانی هستند که ۱) برای تیم تحت رهبری شان بیشتر از خودشان ارزش قائل هستند؛ ۲) در میان اعضای تیم تحت رهبری خود، اتحاد و انسجام ایجاد میکنند و به همه کارکنان خود نزدیک میشوند و به این واقعیت توجه دارند که کارکنان انسانهایی دارای احساسات و عواطف هستند و ممکن است در زندگی شخصیشان تحت فشار باشند. جمله معروفی هست که میگوید: «کارکنان به خاطر رئیس شان یک شرکت را ترک میکنند و نه به خاطر خود شرکت.» این جمله از بسیاری از جهات درست است ؛ چرا که روسای بد و دیتامحور موجب میشوند تا معنا از شرکت رخت بربندد و بسیاری از کارکنان به ویژه استعدادهای برتر، کارکردن در محیطی عاری از معنا را دوست ندارند.
- به اعتبار شرکت و احساس غرور تیمی بها بدهید: افراد معمولا اهمیت زیادی به کارکردن برای سازمان یا شرکتی قائل هستند که دارای رسالت و هدف مشخص و مهمتر از آن، ارزشهای والایی باشند. هنگامی که یک سازمان دارای اهداف و ارزشهای عالی و ممتازی باشد، آنگاه کارکنانش با افتخار در مورد کارکردن در آنجا صحبت میکنند و دوست دارند به اطرافیان خود بگویند کجا کار میکنند و چرا در آنجا مشغول به کار هستند. در نقطه مقابل، چنانچه یک سازمان فاقد ارزشها و اهداف مطلوب باشد و فقط منفعت طلبی و کسب درآمد از هر طریق ممکن را دنبال کند، آنگاه کارکنانش با سرافکندگی و شرم در مورد حضور خود در آن شرکت صحبت خواهند کرد و تمایل چندانی به معرفی شرکتی که در آن کار میکنند، ندارند. در واقع هر سازمان یا شرکتی که یک فرد در آن کار میکند، میتواند منعکسکننده ارزشها و آرمانهای مطلوب آن فرد نیز باشد و از بسیاری جهات توجیه کننده علت ورود و تداوم حضور افراد در آنجا تلقی شود. چنین وضعیتی گاه در مورد ملحق شدن افراد به تیمهای کاری خاص در درون سازمانها نیز مصداق پیدا میکند و بهعنوان مثال اگر یکی از کارکنان زبده شرکت علاقهمند باشد به یک تیم کاری مشخص ملحق شود، این علاقه او در قالب ارزشمندی و هماهنگی آن تیم کاری با معیارها و ارزشهای مورد قبول آن فرد در نظر گرفته میشود.
- تاثیر همکاران باکیفیت را دستکم نگیرید: تحقیقات نشان داده یکی از مهمترین عواملی که باعث میشود تا دانشجویان در یک دانشگاه احساس شادی و رضایت کنند، کیفیت استادان و مهمتر از آن کیفیت سایر دانشجویان در آن دانشگاه است، در محیط کار نیز همین موضوع مصداق دارد و همکاران و روسای کارکنان، نقش بسزایی در علاقهمندترکردن افراد به کار ایفا میکنند و موجب میشوند تا یک شغل و مقام برای فرد معنادارتر شود. اینکه فرد به این نتیجه برسد که هم تیمیهای مستعد و باهوشی دارد و کارکردن با آنها لذتبخش است موجب میشود تا موفقیتهای بسیاری نصیب کل اعضای تیم شود که این موفقیتها و پیشرفتها در تیمهایی با روحیه بالای تیمی، مشهودتر و پررنگ تر خواهد بود.
سه عامل مهم که در موفقیتهای بزرگ رهبری دخالت دارد، عبارت است از:
۱- دقت کردن در استخدامهای اولیه: نخستین افرادی که به استخدام یک شرکت نوپا درمیآیند، نقشی کلیدی در شکل دهی به فرهنگ آن شرکت ایفا میکنند پس باید بهترین افراد ممکن را بهعنوان نخستین کارکنان شرکت برگزید.
۲- جلبنظر موافق کارکنان قبلی برای استخدامهای جدید: هر نیروی جدیدی که در یک سازمان جذب میشود باید با کارکنان قبلی آنجا کار کند و فعالیتهای آنها را تکمیل کند. بنابراین، لازم است که در زمان جذب نیروی جدید، رضایت اکثریت کارکنان پیشین را در مورد جذب آن نیروی جدید جویا شد و به آن احترام گذاشت.
۳- شفافسازی درباره ارزشها، اهداف و رسالت سازمان: ارزشها، اهداف و رسالتهای هر سازمان شاید برای مدیران و رهبرانش، واضح و روشن باشد ؛ اما برای همه کارکنان آن سازمان، به اندازه کافی روشن و مشخص نیست بنابراین، لازم است که همیشه و به هر وسیله ممکن در مورد آنها شفافسازی و اطلاعرسانی کافی صورت پذیرد. چرا که در این حالت، کارکنان و اعضای تیمها میدانند که به چه دلیل باید سختیها و چالشها را تحمل کنند و به کجا می خواهند برسند.
- هیچ گاه فرصت کسب مهارتهای جدید و رشد را از دست ندهید: در دنیای به سرعت در حال تغییر امروز، توانایی یادگیری و رشد بسیار مهم تر و معنادارتر از گذشته شده چرا که به افراد و سازمانها کمک میکند تا از طریق به روزرسانی و ارتقای مهارتها و داشته ها، برای خود بازاریابی کنند. رهبران سازمانها برای حفظ استعدادهای برتر و کسانی که پیوسته در حال ارتقای مهارتها هستند، حاضرند بالاترین حقوقها را بپردازند و بیشترین مزایا را قائل شوند، چرا که اطمینان دارند تداوم حضور نخبگان یادگیرنده به سود کل سازمان است. کارکنان دارای مهارتهای فزاینده و همیشه در حال یادگیری هم برای خود ارزش افزوده ایجاد میکنند و هم برای سازمانهایی که در آن حضور دارند. در نقطه مقابل، هنگامی که کارکنان حتی ماهرترین و مستعدترین آنها، دست از یادگیری و ارتقای مهارتهای خود بردارند و در یک نقطه متوقف شوند. آنگاه زمان ترک سازمان از سوی آنها فرا میرسد و دیر یا زود باید آنجا را ترک کنند ؛ چرا که ارزش افزوده خود را برای سازمان از دست دادهاند.