راهکارهای تغییر شغل به شیوه صحیح

به‌عنوان مثال، کفه ترازوی قدرت را بین متقاضیان شغلی و کارفرمایان در نظر بگیرید. هر چند این مساله با توجه به صنایع و مناطق گوناگون متفاوت است و طی چند سال گذشته به سلامت اقتصاد منوط بوده است، کارشناسان بازار کار فعلی را مبتنی بر متقاضی شغلی می‌نامند. افراد جویای کار نسبت به کارفرمایان از قدرت بیشتری برخوردارند. این شیوه‌ای است که به نظر می‌رسد در حال عمیق‌تر شدن باشد. اما آیا این به آن معناست که در زمان تغییر شغل، ابتکار عمل در دست شماست؟ الزاما خیر. اما این معنی را می‌دهد که نمی‌توانید بر دستورالعمل‌های قدیمی تکیه کنید. ما از خوانندگان و همچنین دبیران تحریریه خود خواستیم به ما بگویند درباره نحوه تغییر شغل چه توصیه‌هایی را بیشتر از همه دریافت می‌کنند و سپس با دو متخصص صحبت کردیم تا نظرات آنها را درباره عملی بودن این موارد جویا شویم.

۱- هرگز به رئیستان نگویید که به دنبال فرصت شغلی دیگری هستید.

شاید منطقی به نظر برسد که بخواهید اول یک شغل مناسب در دست داشته باشید و بعد به رئیستان بگویید که شرکت را ترک می‌کنید. چرا که نمی‌خواهید رئیستان از شما عصبانی شود یا دیگر روی شما سرمایه‌گذاری نکند. اما اوضاع تغییر کرده است. جان سالیوان، به‌عنوان متخصص منابع انسانی و همچنین نویسنده مجموعه هزار راه برای استخدام بالاترین استعدادها می‌گوید: قبلا این گونه بود که وقتی شغلی را ترک می‌کردید به شما به چشم یک خائن نگاه می‌شد. شرکت‌ها رویه خود را تغییر داده‌اند و اکنون سعی می‌کنند مطمئن شوند که کارمندان شرکت را به شیوه درست ترک می‌کنند. سالیوان می‌گوید شرکت‌ها می‌دانند که کارمندان سابق در رسانه‌های اجتماعی حضور دارند و ریسک بی‌اعتبار شدن در فضای مجازی را نمی‌خواهند.

در واقع اکنون بسیاری از شرکت‌ها این برنامه را پیش گرفته‌اند که اگر کارمندان خواستار بازگشت باشند درها به روی آنها باز باشد. ایده این مساله از آنجا نشأت می‌گیرد که اگر شما یک کارمند با ارزش باشید شرکت مایل است تا جایی که می‌تواند سال‌های متمادی از کار شما بهره ببرد و این سال‌ها ممکن است پشت سر هم نباشند. شرکت‌هایی مثل خدمات درمانی داویتا، یایو و KPMG تعداد زیادی از کارکنان بازگشتی را استخدام می‌کنند. حدود ۱۵ درصد از استخدام‌های داویتا طبق گفته سالیوان افرادی هستند که قبلا آنجا کار می‌کردند.

اکنون نه تنها ریسک در جریان گذاشتن رئیستان درباره ترک شرکت کمتر شده بلکه طبق نظر کلادیو فرناندز آروز به‌عنوان مشاور ارشد شرکت جهانی تحقیقات اجرایی،  Egon Zehnder این کار ممکن است برای شما مزایایی هم داشته باشد. اول اینکه رئیستان ممکن است با خود فکر کند که چگونه شما را نگه دارد. وقتی فرناندز آروز در دهه ۱۹۸۰ در موسسه مکنزی اروپا کار می‌کرد، تصمیم گرفت به آرژانتین بازگردد و از این رو به مدیر اداره گفت که قصد ترک شغل خود را دارد. آنها به او پیشنهاد کردند از آرژانتین با آنها کار کند تا بتوانند تا جای ممکن از وقت او استفاده کنند و او نیز فرصت پیدا کردن شغل جدید را داشته باشد. او توضیح می‌دهد این انعطاف‌پذیری باعث پیشرفت بسیار زیاد من در آخرین سال کارم در آنجا شد و باعث شد شغل بسیار عالی پیدا کنم. او یک توصیه نامه عالی از رئیسش در مکنزی دریافت کرد که درباره انعطاف‌پذیری و تعهد او در آن سازمان صحبت کرده بود. اگر ماندن در شرکت واقع‌بینانه نیست، شاید بتوانید راه‌هایی پیدا کنید که همچنان با شرکت همکاری کند.

فرناندز آروز به توصیه‌ای ‌‌از کتاب «اتحاد» نوشته رایدهافمن (یکی از موسسان و رئیس لینکداین) و چند نویسنده دیگر اشاره می‌کند که استخدام مادام‌العمر دیگر واقع‌بینانه نیست اما یک عامل کاملا آزادبودن هم ایده‌آل نیست. فرناندز آروز توضیح می‌دهد که «جایگزین این مساله چیزی است که به آن «اتحاد تحول‌آفرین» می‌گویند که در آن شما طی یک گفت‌وگوی صادقانه به یک توافق صریح و روشن درباره یک اتحاد موقت می‌رسید که در آن سازمان انتظارات خود را درباره مشارکت شما روشن می‌کند و اینکه سازمان در ازای آن چه چیزی به شما می‌دهد که به نوعی حمایت از شما برای ادامه کارتان در جای دیگر است.» اکنون این مساله در سیلیکون‌ولی رایج است و «احتمالا نشانگر راه و روش مدیریت استعداد و کار در دهه آینده است.»

حتی اگر فکر می‌کنید که رئیستان و شرکت نسبت به ایده ترک شرکت توسط شما پذیرنده هستند و احتمالا روابط خوبی را با شما حفظ خواهند کرد، اما با این حال چنین گفت‌وگویی ممکن است چندان راحت نباشد و اگر فکر می‌کنید که مدیرتان درک نخواهد کرد، این رویه بسیار سخت‌تر خواهد بود. سالیوان می‌گوید «اگر رئیستان نادان است، بهتر است صبر کنید.»

۲- «حداقل یک یا دو سال در یک شغل بمان – تغییر شغل زیاد در رزومه بد به‌نظر می‌رسد.»

سالیوان می‌گوید «این بخشی رایج از خرد متعارف است» که دیگر درست نیست. اول از همه این مساله همیشه واقع‌‌بینانه نیست. فرناندز آروز می‌گوید «زمان‌هایی هست که بالاجبار باید شغل خود را ترک کنید.» شاید لازم باشد به‌خاطر شغل همسرتان به مکان جدیدی نقل‌مکان کنید یا به‌منظور نگهداری از یکی از اعضای خانواده شغل خود را ترک کنید. دوم، ناکامی‌های کوتاه‌مدت دیگر به رزومه صدمه نمی‌زند. سالیوان می‌گوید کارفرمایان نسبت به تصدی کوتاه‌مدت کارمندان پذیرنده‌تر شده‌اند. ۳۲درصد از کارفرمایان انتظار تغییرشغل کارمندان را دارند. سالیوان می‌گوید «این به بخشی از زندگی تبدیل شده است.» در واقع بیشترین احتمال وجود دارد که افراد شغل خود را بعد از اولین، دومین یا سومین سالگرد شغلی خود ترک کنند. نسل هزاره‌ها به‌خصوص مستعد ماندن کوتاه‌مدت در مشاغل هستند. تحقیقات سالیوان نشان می‌دهد که ۷۰درصد افراد شغل خود را طی دو سال ترک می‌کنند، به‌همین خاطر، این توصیه که به‌خاطر  رزومه در شغل خود بمانید دیگر معتبر نیست.  سالیوان می‌گوید وجود شکاف در تاریخچه شغلی دیگر همانند گذشته مانع پیشرفت نیست؛ «فرقی نمی‌کند به چه دلیلی (تعدیل، زمانی برای نوشتن یک کتاب، نگهداری از اعضای خانواده، مسافرت) دیگر این مساله مشکل‌زا تلقی نمی‌شود.» فقط باید نشان دهید زمانی که دور بوده‌اید وقت خود را تلف نکرده‌اید. به گفته سالیوان، فقط می‌خواهند بدانند که از وقت خود استفاده درستی کرده‌اید، مثلا مهارت جدیدی کسب کرده‌اید، تجربه‌ای کسب کرده‌اید که زندگی‌تان را تغییر داده، یا کار جدیدی یاد گرفته‌اید.

فرناندز آروز می‌گوید: «حتی اگر می‌توانید تغییرشغل سریع داشته باشید باید از این کار پرهیز کنید، نه به‌خاطر آسیبی که به دورنمای شغلی آینده‌تان وارد می‌کند، بلکه به‌خاطر تخلیه احساسی.» مشکل واقعی شروع دوباره برای پیدا کردن مکان جدید، جای جدید و دوستان جدید باعث می‌شود همواره خود را ملامت کنید. می‌توانید با ارزیابی کامل شغل‌های بالقوه از تغییر بیش از حد شغل خود جلوگیری کنید چراکه از نظر او  بسیاری از مصاحبه‌ها «گفت‌وگویی میان دو دروغگو هستند» و به همین‌خاطر افراد ممکن است درباره اینکه این شغل واقعا چگونه خواهد بود، دچار سوء‌تفاهم شوند. بعضی از شرکت‌ها چشم‌انداز واقعی از شغل ارائه می‌دهند که ایده درستی درباره شرکت داشته باشید، نه یک دیدگاه بی‌نقص و عالی که در بسیاری از مصاحبه‌ها دریافت می‌کنید و از واقعیت بسیار دور هستند.  فرناندز آروز پیشنهاد می‌کند قبل از پذیرش پیشنهاد شغلی از افرادی که می‌دانند سوال کنید یا تا جایی‌که می‌توانید درباره آن شرکت تحقیق کنید.

۳- «اول اجازه بده کارفرمای فعلی‌ات به تو پیشنهاد متقابل بدهد، بعد شغلت را ترک کن.»

سالیوان می‌گوید اگر شما یک کارمند باارزش باشید، شرکت‌ها می‌‌کوشند شما را برای ماندن قانع کنند. او می‌گوید اگر در لیست اولویت آنها باشید، برای آنها به‌عنوان «گردش تاسف‌بار» در نظر گرفته می‌شوید و هر آنچه بتوانند برای نگه‌داشتن شما انجام می‌دهند. پیشنهادهای متقابل اکنون بسیار رایج‌‌تر شده‌اند، بالاخص در صنایعی که در آن کمبود استعداد وجود دارد یا در مورد مشاغل خیلی‌خاص. فرناندز آروز می‌گوید «آنها اغلب با تعریف و تمجید، دادن وعده‌های گوناگون و شرایط بهتر سعی در نگه‌داشتن استعدادها می‌کنند.»

اما مراقب باشید، او هشدار می‌‌دهد: «من در طول سه دهه تجربه خود کاملا قانع شده‌ام که بیشتر پیشنهادهای متقابل برای همه طرف‌ها مضر هستند.» او دو دلیل می‌آورد که نباید پیشنهاد متقابل را قبول کنید. اول، دلیلی وجود داشته که شما شروع به جست‌وجو برای شغلی دیگر کرده‌اید و احتمال تغییر آن بعید است هر چقدر هم که کارفرما به شما قول بدهد قاعده‌ای در میان استخدام‌کننده‌ها وجود دارد که ۸۰ درصد از افرادی که پیشنهاد متقابل را قبول می‌کنند ظرف ۶ تا ۱۲ ماه شرکت را ترک یا قطع همکاری می‌کنند و همچنین نیمی از افرادی که پیشنهاد متقابل را پذیرفته‌اند ظرف ۹۰ روز دوباره شروع به جست‌وجو برای شغل جدید کرده‌اند و حتی اگر مدیر شما بتواند سر قول خود در پیشنهاد متقابل بماند، مساله اعتماد از دست رفته وجود دارد. احتمال دارد آنها اکنون به وفاداری شما شک کنند و برای پیشرفت آینده‌تان شانس‌های کمتری در اختیارتان قرار دهند. دوم، طبق گفته فرناندز آروز، شما به شرکت جدید متعهد شده‌اید و باید آن را گرامی بدارید.

البته باید با توجه به موقعیت خاصی که در آن هستید تصمیم بگیرید و هر دو جایگزین را مدنظر قرار دهید. فرناندز آروز پیشنهاد می‌کند که به‌جای مزایای کوتاه‌مدت به پتانسیل بلندمدت نگاه کنید. کدام موقعیت خواسته شما را در آینده برآورده می‌کند؟ هرگز دست به حرکت جانبی نزنید؛ شغل جدید تنها شانس شما برای یک جهش بزرگ در سمت شغلی و حقوق و مزایاست.

سالیوان می‌گوید: این تفکر بسیار قدیمی است. بله مدل قدیمی این‌گونه بود که ابتدا دستیار مدیر بودید. بعد مدیر می‌شدید و سپس مدیر ارشد. اما این مدل دهه ۱۹۸۰ است، نه سازمان‌های امروزی. او می‌گوید با علم بر اینکه شرکت‌های افقی امروز چگونه هستند، اغلب جایی برای رفتن از شغل فعلی‌تان یا شغل‌های دیگر وجود ندارد. شما باید به‌جای آنکه نگران حرکت جانبی باشید، تمرکزتان را روی یافتن کار مورد علاقه‌تان بگذارید.

فرناندز آروز در موافقت می‌گوید: اگر به‌دنبال سمت شغلی و حقوق و مزایا می‌روید، دوباره فکر کنید! پول بیشتر و عنوان بهتر به‌ندرت شما را در یک شغل خوشحال می‌کنند. به‌جای آن به‌دنبال خودمختاری، تسلط و هدف باشید.

۵- همیشه باید در جست‌وجوی شغل بعدی‌تان باشید.

فرناندز آروز می‌گوید شما می‌خواهید خوشحال باشید نه اینکه همواره در حال جست‌وجو باشید. در حالت ایده‌آل، نباید هرگز به‌دنبال شغل بعدی بگردید، چرا که باید عاشق کار فعلی‌تان باشید. او به تحقیقی اشاره می‌کند که توسط mihaly Csikszentmihaly به‌عنوان شرایط عصبی مغز که در آن مغز با صرف کمترین انرژی به بالاترین بهره‌وری خود می‌رسد، یاد می‌کند. حالتی که در آن کاملا غرق در آنچه انجام می‌دهیم هستیم، با کار یکی شده‌ایم و حتی زمان را از یاد برده‌ایم و می‌توانیم بهترین عملکرد خود را ارائه دهیم. وقتی شما به چنین مرحله‌ای رسیده‌اید، جست‌وجو برای شغل بعدی‌تان غیرضروری است.  اما حتی اگر شغلی را یافته‌اید که در آن خوشحال هستید، طبق نظر سالیوان باز هم باید یاد بگیرید و رشد کنید. او اشاره می‌کند که این اتفاق نباید الزاما در شغل جدید و شرکت جدید حادث شود، بلکه می‌تواند متضمن نقش متفاوت با چالش متفاوتی در شغل فعلی‌تان باشد. دنیا آن‌قدر به‌سرعت در حال تغییر است که لازم است شما چابک و تطبیق‌پذیر باشید. باید مرتب به دنبال پروژه‌هایی باشید که در آن مهارت‌های بیشتری کسب کنید، کارهایی خارج از مرحله راحتی خود انجام دهید تا بتوانید مجموعه مهارت‌های دیگری کسب کنید، نه تنها کارهایی که برای شغل فعلی‌تان لازم است.  احتمال دارد که طی زندگی حرفه‌ای‌تان چند بار شغل خود را تغییر دهید. در واقع اداره کار و آمار ایالات‌متحده اخیرا گزارشی منتشر کرد که شخصی که به‌طور متوسط بین سال‌های ۱۹۶۴-۱۹۵۷ به دنیا آمده طی سال‌های کاری خود ۷/ ۱۱ شغل عوض کرده است. این نسل انفجار جمعیت است و نه نسل هزاره‌ها. در حالت ایده‌آل، چنین حرکت‌هایی در جست‌وجوی یک شغل موفق‌تر، چالش‌بر‌انگیزتر و رضایت‌بخش‌تر است.