اشتباهاتی که موجب موفقیت مدیران میشود
۱- بت ساختن از فرد نالایق: با وجودی که مردم، صاحبان قدرت و افراد موفق را تحسین میکنند و آنان را بینقص میدانند، تقریبا تمام مدیران موفق داستانی شنیدنی از تمجید و ستودن شخص نالایق دارند. موفقیت حرفهای همیشه به معنای خوب بودن شخص نیست. ممکن است در سابقه کاری خود با افرادی برخورد کرده باشید که اسطوره شما بودهاند ولی پس از مدتی تبدیل به فردی نفرتانگیز و پوشالی شده باشند. چرا این افراد میتوانند در زندگی مهم باشند؟ زیرا آنان دقیقا شخصی هستند که نمیخواهید باشید و این معیار میتواند در زندگی شما بسیار ارزشمند باشند.
۲- احساس پشیمانی و شرمندگی از گفتهها
همه افراد توانایی انتخاب کلمات صحیح و مناسب در هر موقعیتی را ندارند. مدیران موفق تجارب بسیار جالبی در زمینه ارتباطات ناموفق داشتهاند که نسنجیده یا عامیانه با طرف مقابل صحبت کردهاند و قطعا هم نتیجه مثبت نگرفتهاند. راستی از ارتکاب چنین اشتباهی چه باید بیاموزید؟ چرا باید چنین اشتباهی را مرتکب شوید؟ جواب بسیار ساده است: چون متوجه خواهید شد بهجای صحبت کردن عجولانه بهتر است به سخنان دیگران با دقت گوش دهید و به سرعت متوجه قدرت کلمات مثبت و منفی خواهید شد.
۳- اعتماد بیش از حد به خود برای موفقیت: اعتمادبهنفس، تجارب و دستاوردها امکان رسیدن به شغل رویاییتان را میسر میکند اما به تنهایی برای حفظ شغل مورد دلخواه، کافی نیستند. خودبزرگبینی کاذب درسی مهم و عمیق از زندگی به شما میدهد اما زمانی که دست از تلاش و کسب موفقیت برمیدارید، مطمئنا شکست خواهید خورد. مسلما نتیجه کار سخت، تمرکز و تلاش در پایان روز موفقیت خواهد بود. پس برای برنده شدن و موفقیت کوشش کنید و دست از تلاش برندارید تا برنده واقعی باشید.
۴- ناممکن بودن کارها بدون حضورتان: تقریبا همه افراد به طرز عجیبی بر این باورند که هیچ شخصی مانند خودشان از عهده انجام وظایف به خوبی برنمیآید و گرچه این گفته شاید صحیح باشد اما به این معنا نیست که هرگز جایگزینی برایتان پیدا نخواهد شد. چرا این مساله تا این اندازه دارای اهمیت دارد؟ کاملا ساده است، چه بهعنوان صاحب شرکت مجبور به ترک محل کار شوید یا بهعنوان کارمند عذرتان را از شرکت بخواهند، مطمئنا جایگزینی برای سمت شما پیدا خواهد شد که از شرایط خوبی هم برخوردار است.
۵- مطلع بودن از همه چیز: چرا همیشه فکر میکنید همه مسائل را میدانید و حق با شما است؟ البته این طبیعت و ذات انسان است. انسانها با تاریخ، تربیت و دیدگاههای مختلف که عقاید و نظراتشان را تشکیل میدهد با دنیا مواجه میشوند. چرا تا این حد برایتان مهم است که دیگران متوجه شوند اطلاعات فراوانی درباره تمام مطالب دارید؟ فقط بدانید بیشتر افراد همین نظر را دارند و فکر میکنند تمام چیزها را میدانند البته تاحدودی هم شاید حق با آنها باشد.
۶- گوش نکردن به دیگران: بهنظر میرسد گوش ندادن به دیگران توصیه خطرناکی باشد. اما اگر مدیر موفقی باشید، حتما یک بار در مدت کاری، مرتکب این اشتباه شدهاید که کار سادهای هم است. فقط کافی است به اشتباه شماره پنج رجوع کنید یعنی فکر کنید که همه چیز را میدانید. سپس، به سخنان فردی که با شما صحبت یا مخالفت میکند، ذرهای گوش ندهید و اصلا توجه نکنید. چرا گوش نکردن به دیگران میتواند برای رسیدن به موفقیت مهم باشد؟ خوب، با توجه به اینکه مخالفت میتواند پایه پیشرفت باشد، پس سعی نکنید نظرات مخالف را با نظرات خود همسو کنید، زیرا این عمل اصلا به نفع شما نیست. ذهن خود را به روی افکار مخالف باز کنید، این عمل به معنای تغییر طرز فکر نیست، بلکه به معنای مطالعه جهان از زوایای دیگر است.
۷- اهمیت ندادن به دیگران: در پاسخ به این سوال که چگونه میتوان مدیر بهتری بود؟ باید گفت چگونه بهعنوان مدیر، الهامبخش کارمندان هستید تا کیفیت کارشان ارتقا یابد؟ برای این منظور لازم است چه مطالعات، فراگیری و تمرکزی داشته باشید؟ اگر بهجای کمک به تیم فقط روی پیشرفت خود تمرکز کنید، آیا میتوانید به مدیر بهتری تبدیل شوید. وظیفه مدیر، کمک به اطرافیان برای رشد و ترقی است. در دوران حرفهای دچار اشتباهاتی خواهید شد و از آنجا که آرزوی هر فرد این است که تمامها تلاشها و کوششهایش به موفقیت بینجامد، مهم است بدانید که از پس هر شکست پیروزی است. این تنها راهی است که متوجه برخی از درسهای بزرگ و عمیق شغلی خواهید شد. بهکار خود با علاقه ادامه دهید فقط دقت کنید که این اشتباهات به عاداتی در زندگی شما تبدیل نشوند.