اولین قدمی که رهبران کسب‌وکار باید بردارند این است که بر نحوه مدیریت تیم‌های نوآوری داخلی متمرکز شوند. این تیم‌ها باید با استفاده از همان اصولی که برای مدیریت استارت‌آپ‌های خارجی استفاده می‌شود، مدیریت شوند. به عنوان مثال، به جای اینکه فقط ایده‌هایی انتخاب شوند که از دل نقشه‌ها و طرح‌های کسب‌وکار بیرون آمده‌اند، شرکت‌ها باید رویکردی همه‌جانبه را اتخاذ کنند که روی چند پروژه ریسک کنند و پیشرفت خود را از طریق معیارهای کلیدی مثل تمایل مشتری به خرید، پیگیری کنند. برای اینکه این فرآیند کارآمد باشد، رهبران کسب‌وکار باید بپذیرند که همه پروژه‌ها به نتیجه نخواهند رسید و برخی از آنها ممکن است شکست بخورند.

تحقیقات و کارهای مشاوره‌ای HBR با شرکت بوش، نمونه‌ای است از نحوه راه‌اندازی و مدیریت یک مسیر نوآوری با استارت‌آپ‌های داخلی. «برنامه شتاب‌دهنده بوش» روشی ساختارمند برای تیم‌های نوآوری داخلی ارائه می‌دهد تا اعتبار امکان‌پذیری ایده‌های کسب‌وکار را به صورت سیستماتیک بررسی کند. رهبران کسب‌وکار و مدیران نوآوری، تیم‌هایی ۲۵ تا ۳۰ نفره را از سراسر دنیا انتخاب می‌کنند و آنها به مدت ۶ تا ۱۲ ماه با هم همکاری دارند. به هر کدام از تیم‌ها، سرمایه اولیه‌ای معادل ۱۲۰ هزار یورو داده می‌شود و سه ماه وقت دارند تا امتحان کنند آیا ایده‌های مدل کسب‌وکارشان می‌تواند در مقیاس بزرگ اجرایی شود یا نه. بر اساس نتیجه‌ای که حاصل می‌شود، تیم‌ها می‌توانند بودجه اضافه ۳۰۰ هزار یورو یا بیشتر از آن را هم دریافت کنند.  از سال ۲۰۱۷، شرکت بوش در بیش از ۱۶۹ تیم‌ سرمایه‌گذاری کرده است. از بین این تعداد، ۷۰ درصد تیم‌ها پروژه‌های خود را بعد از سرمایه‌گذاری اولیه متوقف کردند و ۷۲ درصد تیم‌های باقی مانده هم بعد از سرمایه‌گذاری دوم، کارشان به بن‌بست خورد. در این فرآیند، بوش توانست ۱۴ تیم را شناسایی کند که با موفقیت پروژه‌های خود را اجرایی کردند و سرمایه‌های بعدی را هم جذب کردند.

مطمئنا حتی با بهترین استعدادهای داخلی و اجرای فرآیندهای نوآوری، شرکت‌ها نمی‌توانند خودشان به بهترین ایده‌ها برسند. به همین دلیل است که یک اکوسیستم نوآوری کامل، به همکاری با نوآوران خارجی هم نیاز دارد. شرکت‌های تکنولوژی موفقی مثل تنسنت و علی‌بابا را در نظر بگیرید: طبق اعلام روزنامه فایننشال تایمز، آنها بیش از یک‌سوم درآمد خود را از سرمایه‌گذاری در استارت‌آپ‌های خارجی به دست می‌آورند. صنعت بانکداری، یکی از حوزه‌هایی است که همکاری با استارت‌آپ‌های خارجی در آن نتیجه‌بخش و مفید است. با توجه به افزایش تعداد استارت‌آپ‌های نوظهور و تکنولوژی‌های جدید (در سال ۲۰۱۸ سرمایه‌گذاری جهانی در استارت‌آپ‌های تکنولوژی مالی به رکورد سالانه ۶/ ۳۹ میلیارد دلار رسید و بیش از ۱۴۰۰ شرکت تامین سرمایه کردند)، مدیران شرکت‌ها نمی‌توانند پیش‌بینی کنند که کدام استارت‌آپ‌های تکنولوژی مالی در نهایت پیروز بازار می‌شوند. بهترین راه برای کشف این موضوع این است که از طریق ایجاد یک پلت‌فرم مشارکتی که امکان پیگیری بهترین ایده‌ها را فراهم می‌کند، با این استارت‌آپ‌ها همکاری شود.

چند موسسه مالی در شمال اروپا که HBR با آنها مصاحبه و همکاری کرده، این چالش را شناسایی کردند. بانک‌هایی مثل نوردیا (Nordea)، اسپار نورد (Spar Nord) و دنسک بانک (Danske Bank)، با مشارکت هم موسسه کپنهاگ (Copenhagen Fintech) را ایجاد کردند. این موسسه به نهادهای مالی بزرگ امکان می‌دهد در استارت‌آپ‌ها سرمایه‌گذاری و همکاری کنند. مدیر عامل موسسه کپنهاگ می‌گوید همکاری شرکت‌ها با استارت‌آپ‌ها اعتباریابی آنها را در بازار سرعت بخشیده است.

همچنین مصاحبه‌هایی با دیگر اعضای هیات مدیره موسسه کپنهاگ، از جمله اُل مدسن، معاون ارشد بانک اسپار نورد صورت گرفته است. مدسن و تیمش یک پلت‌فرم باز ایجاد کرده‌اند که استارت‌آپ‌های تکنولوژی مالی می‌توانند اپلیکیشن‌های خود را روی آن بسازند و تست کنند. هدف از این کار، دسترسی استارت‌آپ‌های نوآورانه به «پلت‌فرمی با مجوز بانکی» و یک پایگاه مشتری گسترده بوده است. بانک اسپار نورد در مقابل، به آخرین نوآوری‌ها در تکنولوژی مالی دسترسی پیدا می‌کند. مدسون اشاره کرده که بانک آنها تاکنون در ده‌ها ایده‌ استارت‌آپی سرمایه‌گذاری کرده که شش تا از آنها با موفقیت با پلت‌فرم بانکداری اسپار نورد ادغام شده‌اند. این رویکرد اکوسیستمی نسبت به نوآوری و استفاده از اهرم استعدادها، هم درون شرکت و هم بیرون از آن، بهترین روش برای واکنش نشان دادن به محیط‌های متغیر و رقابتی است. اگر رهبران کسب‌وکار بخواهند یک موتور رشد پایدار برای شرکت خود ایجاد کنند، باید شرایط مناسبی برای تبلور و انتخاب بهترین ایده‌ها فراهم کنند.  

 

منبع: HBR