تصور نادرست اول: عبور از پله‌های بالاتر در نردبان ترقی از عهده هر کسی که پله‌های پایین‌تر را پشت‌سر گذاشته است برمی‌آید و با آموزش‌های جدید می‌توان آن فرد را به پیمودن پله‌های بالاتر هدایت کرد. مدیران بزرگ با این نظر کاملا مخالفند و معتقدند پیمودن یک پله از نردبان ترقی لزوما به معنای آمادگی صد درصدی برای پیمودن پله‌های بالاتر نیست؛ چراکه به استعدادها، مهارت‌ها و دانش گسترده‌تری نیاز است که برای خیلی‌ها، داشتن یا کسب آنها امکان‌پذیر نیست.

تصور نادرست دوم: این تصور زیانبار در قالب سیستم‌های سنتی ارتقای کاری، این است که تنها با رسیدن به پله‌های بالاتر نردبان ترقی می‌توان پرستیژ و اعتبار بیشتری برای خود کسب کرد که این تفکر، همه کارمندان حتی خودآگاه‌ترین افراد را نیز دچار این وسوسه می‌کند که به سمت ارتقا، آن هم به هر قیمت ممکن گام بردارند. این در حالی است که پست‌های عالی و بالاتر از نظر تعداد، بسیار محدود هستند و هنگامی که همه برای رسیدن به آنها گام برداشته‌اند، به‌طور حتم، بسیاری از افراد در این راه ناکام خواهند ماند و فقط افراد محدودی موفق به ارتقا یافتن خواهند شد که این مساله باعث بروز اختلاف و تعارض در بسیاری از سازمان‌ها است. مدیران بزرگ برای جلوگیری از شکل‌گیری چنین تعارضی، راه‌حل فوق‌العاده‌ای دارند و آن فراهم آوردن حداکثری پرستیژ و احترام برای اغلب یا همه کارکنان است. به‌طور واضح، در چنین شرایطی افراد به‌خاطر کسب احترام و اعتبار صرفا به‌دنبال ارتقای پست و مقامشان نخواهند بود. مدیران بزرگ به‌گونه‌ای عمل می‌کنند که هر کدام از افراد خود را قهرمان بلامنازع در ایفای همان نقش‌هایی می‌بینند که در حال انجامش هستند.

تصور نادرست سوم: خطرناک‌ترین تصور در این میان به واسطه این فرض نادرست شکل می‌گیرد که برخورداری کارمندان از تجربیات بیشتر و متنوع‌تر موجب جذاب‌تر به نظر رسیدن آنها از نظر دیگران خواهد شد و سایر بخش‌ها یا سایر شرکت‌ها برای تصاحب و به‌کارگیری این افراد سر و دست خواهند شکست. شیوع این تفکر در میان کارکنان می‌تواند آنها را به کاسبانی تبدیل کند که همیشه منتظرند تا برای تصدی پست‌های بالاتر دعوت شوند. مدیران بزرگ به هیچ عنوان چنین عقیده‌ای را نمی‌پذیرند، به عقید آنها شکار مهارت‌ها و تجربیات بازاری نمی‌تواند و نباید موتور محرکه و بالابرنده نردبان ترقی باشد و نباید به آن تکیه کرد.

این در حالی است که مدیران بزرگ به خوبی می‌دانند که قبل از هرگونه ارتقای کارکنان باید با دقت به این مساله اندیشید که آیا افراد دارای استعداد پست و مقامی که قرار است به آن ارتقا یابند، هستند یا نه و در صورتی که پاسخ این سوال مثبت بود، با در نظر گرفتن سایر جوانب نسبت به این کار اقدام کرد؛ چراکه ارتقا ندادن افراد به‌خاطر عدم برخورداری از استعدادهای لازم بسیار بهتر از ارتقای کورکورانه و چالش‌برانگیز آنها به‌خاطر انگیزه‌بخشی و لیاقت در نقش کنونی است. مدیران بزرگ، صحنه شرکت را به‌گونه‌ای می‌چینند که در آن مسیرهای متعددی برای کسب احترام و منزلت بیشتر و کیفیت کاری مطلوب‌تر وجود دارد. چه بسیار شرکت‌هایی که تحت هدایت مدیران موفقی قرار دارند و در آنها یک کارگر ساده اما ماهر و کارآمد، حقوقی بیشتر از مافوق خود دریافت می‌کند و مورد احترام همه قرار دارد. یا منشی کار بلد و با سابقه‌ای که به عنوان جانشین رئیس یا مدیر برنامه‌های او شناخته می‌شود، نفوذی عجیب در شرکت دارد.

 

alavitarjomeh@gmail.com