بازسازی سازمانهای ورشکسته
چرا استراتژی بازسازی مهم است
۱-چه زمانی شرکت متوجه میشود که باید بازسازی انجام دهد؟
۲-چرا استراتژی بازسازی مهم است یا به عبارت دیگر، اهمیت بازسازی چیست؟
نیاز به بازسازی
زمانیکه شرکت در روند طبیعی خود قرار دارد، نشانههایی در شرکت ظهور میکنند که از دید مدیریت پنهان نیستند اما تیم مدیریت نسبت به آنها حساس نیست. این نشانهها، علائم بحران هستند. حدودا ۵۲ درصد از مشکلاتی که در شرکتها به وجود میآیند، مشکلات داخلی هستند. جانگاردنر میگوید: «شرکتها از اینکه نمیتوانند مشکلاتشان را حل کنند آسیب نمیبینند؛ بلکه از این موضوع آسیب میبینند که نمیتوانند مشکلاتشان را ببینند.» شاید شرکتهایی را دیده باشید که طول عمر کوتاهی دارند (معمولا تا پنج سال) و در مقابل شرکتهایی هستند که به نظر میرسد پایانی نخواهند داشت. نحوه پاسخگویی مدیریت به نشانههای فردی و سازمانی میتواند عامل تعیینکنندهای در طول عمر شرکت باشد. نشانههای نیاز به بازسازی را میتوان به علائم کمی و کیفی تقسیمبندی کرد.
علائم کمی
در بررسی انجام شده از مدیران، کاهش سود بهعنوان مهمترین علامت هشدار اعلام شده است. در یک بررسی صورت گرفته از ۳۲۰ شرکتی که بازسازی انجام دادهاند، حدود ۸۰ درصد آنها متحمل یک یا چند سال خسارت مالی شدهاند. کاهش سود خیلی قبلتر از آنکه کاملا متوجه آن شوید، شروع شده است فقط رخداد آن در زمان برخورد با مشکل است. دومین عامل، کاهش سهم بازار است. این عامل ممکن است در اثر ناسازگاری قیمت در بازار به وجود آید. رابرت براون میگوید: «لحظهای که این دو نشانه را در یک شرکت به همراه هم مشاهده کردید، شک نکنید که این شرکت به سمت مشکل پیش میرود». همچنین افزایش سریع بدهی، کاهش سرمایه در گردش و حجم معاملات نیز از علائم کمی هستند.
علائم کیفی
ارتباطات ضعیف مهمترین علامت کیفی نیاز به بازسازی است. ارتباطات ضعیف ممکن است دقیقا قبل از شروع مشکل خود را نشان دهد. افراد عملیاتی اولین نفراتی هستند که از وجود این مشکل مطلع میشوند؛ بنابراین باید بتوانند با مدیر مربوطه ارتباط مستقیمی داشته باشند. اما در اکثر موارد این اتفاق رخ نمیدهد؛ زیرا شخصی که حامل پیام بد است از ترس آسیب دیدن موقعیت خود، پیام بد را منتقل نمیکند. همچنین مدیران ارشد اغلب با دقت کافی به پیامها گوش نمیدهند. سیستمهای اطلاعاتی ضعیف دومین علامت هستند. سیستمهای اطلاعاتی باید به شکلی باشند که مدیریت بتواند هر محصول یا خدمتی را در شرکت بهصورت مستقل رهگیری کند. روحیه پایین کارمندان سومین علامت است. این علامت حتی میتواند در شرکتهای موفق ظاهر شود؛ حتی میتوان شاهد روحیه بالا در شرکتهای رو به شکست بود. تشخیص و شناخت این علامت قبل از اینکه به تهدیدی جدی تبدیل شود، بسیار مشکل است.
دو عامل مهم دیگر در شکلگیری نیاز به بازسازی، تنوع و توسعه بیش از حد است. شرکت از طریق توسعه یا تنوع در زمینههایی که هیچ تخصصی ندارند و همچنین ورود به بازارهای جدید و محصولات جدید، باعث ایجاد بحران خواهد شد. با نزدیکتر شدن شرکت به سقوط، علائم دیگری ظاهر میشوند؛ مشتریان این علائم را بهصورت سقوط کیفیت محصولات یا خدمات، کاهش قیمتها و سیاستهای اعتباری سخت گیرانه میبینند. تامینکنندگان با کاهش ذخایر قطعات و مواد اولیه یا کاهش میزان سفارشها و پرداختهای طولانی مدت متوجه این نشانهها میشوند. کارمندان نیز بهصورت مقاومت در برابر افزایش پرداختیها و کاهش اضافه کار به این علائم پی میبرند. در این صورت نیاز به بازسازی در شرکت ضرورت مییابد.
اهمیت بازسازی
مدیریت هوشیار میتواند از بحران بهعنوان فرصت استفاده کند. بازسازی تغییرات مثبت و پایداری در شرکت ایجاد میکند. معمولا افراد در مقابل تغییر مقاومت میکنند ولی رهبر بازسازی باید این باور را در آنها به وجود آورد که تغییر یک مزیت خواهد بود. به نظر میرسد ساده باشد ولی این نکته را در نظر داشته باشید که حداقل دوسوم از شرکتهای بحرانزده، نمیتوانند در زمانی مناسب، اقدامات مناسبی انجام دهند. جنرال داینامیکس بین سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۲، ۴۲۰ میلیون دلار خسارت دید. شرکت سینگر در سال ۱۹۷۷ بیش از ۴۰۰ میلیون دلار ضرر کرد. این اعداد بسیار ترسناک هستند ولی چرا این شرکتها بازسازی انجام دادند؟ پاسخ این سوال در مقایسهای نهفته است که شیندل و پتون انجام دادهاند. نتایج مقایسه این دو محقق در جدول زیر آمده است:
در کل باید به این حقیقت توجه کرد که شرکتهای بازسازی شده در بسیاری از دستهبندیها عملکرد بهتری نسبت به شرکتهای بازسازی نشده داشتهاند. مدیریت شرکت پس از عملیات بازسازی باید بتواند شرکت را از جنبههای مالی و ابعاد مختلف بازار به وضعیت مطلوبی برساند.
ارسال نظر