فروش همهچیز: جف بزوس و عصر آمازون
رقابت آمازون و ایبی
ماه مه آن سال، او روی فهرست ۱۰۰ کتاب پرفروش آمازون تحقیق کرد و بعد با خودش گفت چرا به جز کتابهای پرفروش، همه چیز را در سایت دستهبندی نکند؟ او به واشنگتنپست گفت: «من با خودم گفتم که چرا باید این فهرست را در ۱۰۰ مورد متوقف کنم؟ فضای ما اینترنت است؛ نه فهرست کتابهای پرفروش در یک روزنامه. ما میتوانیم فهرستی داشته باشیم که ادامه داشته باشد.» این مفهوم به نویسندگان، هنرمندان و ناشران ایده بهتری در مورد نحوه فعالیتشان میداد. اما این کار یک چالش کوچک نبود. سرورهای بیش از حد بارگذاری شده آمازون به خوبی کار نمیکردند و نرمافزار پایگاه داده اوراکل برای مدیریت بار زیادی که توسط مخاطبان این وبسایت ایجاد شده بود، طراحی نشده بود. در نهایت کاری که مهندسان میکردند به نوعی سرهمبندی کردن بود. از اطلاعات فروش عکس میگرفتند و هر چند دقیقه رتبهبندیهای جدیدی را وارد سایت میکردند. سرانجام سرویسی به نام «رتبهبندی فروش آمازون» در ماه ژوئن معرفی شد. در آن زمان، آمازون اختراعی به نام فرآیند سفارش با یک کلیک (۱-Click) را ثبت کرد. این سیستم از ملاقات بزوس با شل کافن و یکی از مهندسان به نام پری هارتمن در سال ۱۹۹۷ ناشی میشد؛ در این ملاقات او بیان کرد که میخواهد فرآیند خرید در سایت آمازون را برای مشتریان آسانتر کند. هاتمن، فارغالتحصیل علوم کامپیوتر از دانشگاه واشنگتن، سیستمی را طراحی کرد که اطلاعات کارت اعتباری یک مشتری را از قبل بارگذاری کرده و آدرس پستی را تعیین میکرد و سپس وقتی مشتری محصولی را سفارش میداد، فرصتی برای انجام خرید با تنها فشار یک دکمه ارائه میداد. آمازون با کاهش اصطکاک خرید آنلاین، توانست به میلیونها دلار درآمد اضافی دست یابد و حاشیه امنی در کسبوکارش ایجاد کند. اما منتقدان معتقد بودند که ایده پشت ۱-Click بسیار ابتدایی بوده و تصویب آن توسط دفتر ثبت اختراع آمریکا نشانه بوروکراسی ضعیف و یک فرآیند ثبت اختراع شکست خورده است. بزوس کاملا مخالف نبود- او در واقع مدافع اصلاح ثبت اختراعات بود- اما مصمم بود تا از وضعیت فعلی برای هرگونه مزیت ممکن بهرهبرداری کند. او علیه شرکت خردهفروشی کتاب بارنزاندنوبل به دلیل نقض این حق اختراع در اواخر سال ۱۹۹۹ طرح دعوی کرد و حکم اولیه را برد که این کتابفروشی بزرگ را به افزودن یک گام اضافی برای فرآیند خرید آن وادار میکرد. در سال ۲۰۰۰ آمازون این حق اختراع را به مبلغی نامعلوم به اپل داد و تلاش کرد تا از آن برای کسب برتری بر رقیبش- eBay- استفاده کند؛ رقیبی که در اواسط ۱۹۹۸ در برابر آمازون ظاهر شده بود. این استارتآپ در سال ۱۹۹۵ در سیلیکونولی بهعنوان سایتی به نام AuctionWeb تاسیس شد و در سال ۱۹۹۷ مبلغ ۷/ ۵ میلیون دلار، سال ۱۹۹۸ مبلغ ۴/ ۴۷ میلیون دلار و ۱۹۹۹ میزان ۷/ ۲۲۴ میلیون دلار کسب کرد. جف بلکبرن، که بعدا مدیر ارشد توسعه کسبوکار آمازون شد دریافت که ایبی به سرعت در حال رشد است و برخلاف آمازون سودآور است. این شرکت مدل کسبوکار کاملی داشت: ایبی از هر فروش مقداری کمیسیون میگرفت اما هیچکدام از هزینههای انبار کردن موجودی و پست کردن بستهها را نداشت. فروشندگان، محصولات خودشان را در سایت آگهی میکردند، آنها را به بالاترین پیشنهاد به مزایده میگذاشتند و ارسال کالاها به مشتریان را خودشان انجام میدادند. این سایت با محصولاتی مانند عروسکهای Beanie Babies کارش را شروع کرد اما در مسیر خودش برای جلوگیری از تحقق رویای بزوس از انتخاب نامحدود و دزدیدن ایده همهچیز فروشی بسیار خوب عمل کرد. بزوس در تابستان ۱۹۹۸، موسس ایرانی آمریکایی ایبی، پییر امیدیار و مدیرعامل این شرکت مگ ویتمن را به سیاتل دعوت کرد؛ دو مدیری که برای اولین بار یکدیگر را ملاقات میکردند، یک دهه بعد سرنوشتشان یکدیگر گره خورد. بزوس تیم ایبی را به مرکز توزیع خیابان داوسون برد. امیدیار به خاطر میآورد که تحت تاثیر عملکرد آمازون قرار گرفته بود. طی جلسه، این دو مدیر اجرایی در مورد روشهای متفاوت کار با یکدیگر بحث و تبادلنظر کردند. امیدیار و ویتمن پیشنهاد قرار دادن لینکهای ایبی را در سایت آمازون ارائه دادند تا زمانی که یک مشتری به دنبال محصولاتی است که آمازون آنها را ارسال نمیکند، مانند عروسکهای Beanie Babies، از ایبی استفاده کند و همچنین پیشنهاد کردند تا کار مشابهی در سایت ایبی برای کتابهای نویسندگان مشهور مانند تام ولف انجام شود. بزوس اعلام کرد که امکان سرمایهگذاری آمازون در ایبی وجود دارد. مدیران اجرایی ایبی باور داشتند که پیشگام نوع جدیدی از تجارت مجازی هستند؛ تجارتی که در آن عرضه و تقاضا برای تعیین قیمت دقیق برای هر محصول با یکدیگر تطابق مییابند. بزوس فورا ایبی را بهعنوان تهدید در نظر نگرفته بود. اما وقتی فروش و سود ایبی رشد یافت، او نگران شد که مشتریان ممکن است ایبی را بهعنوان نقطه شروع طبیعی برای یک خرید آنلاین ببینند. گرچه بزوس اغلب ادعا میکرد که آمازون خودش را «یک شرکت مشتریمحور میداند و نه شرکتی که تمرکزش را بر رقیب بگذارد» اما نگرانی از ایبی گسترش یافت. اواخر آن سال، بزوس یک پروژه حراج سری را در یک فضای مجزا در طبقه دوم ساختمان کلمبیا آغاز کرد. بزوس به سایر کارمندان یا روسای شرکت، بهخصوص از زمانی که اسکات کوک، موسس شرکت Intuit، در هر دو هیاتمدیره آمازون و ایبی حضور داشت، چیزی نگفت. جول اشپیگل که این تلاشها را با جف بلکبرن هدایت میکرد وظیفه برای تکرار ایبی طی سه ماه را برعهده داشت. بزوس مطمئن بود که میتواند ایبی را شکست دهد، بهخصوص وقتی آمازون که به خوبی در آن سرمایهگذاری شده بود توانست حقالزحمه پایینتری برای فهرستبندی (listing fee) برای فروشندگان بگیرد و بیمه رایگان ارائه دهد. او با پیشبینی نیاز به پیوستن حراجها به یک روش یکپارچه برای خریداران و فروشندگان برای تبادل پول، ۱۷۵ میلیون دلار برای بهدست آوردن سرویس پرداخت شرکت Accept.com که ۶ ماه از عمرش میگذشت، پرداخت کرد که هنوز سرویسی واقعی معرفی نکرده بود اما زمانی که بزوس شروع به این کار کرد، در فرآیند نهایی کردن یک معامله با ایبی بود. زمستان آن سال بزوس با کوک و دوئر(یکی از سرمایهگذاران مخاطرهپذیر آمازون) به اسکی رفت و سرانجام به آنها گفت که چه چیزی در راه است.
ارسال نظر