برای صد ساله شدن باید نخست متولد شد
مدیران هم به مدیریت شدن نیاز دارند
آنها باید اول یاد بگیرند چگونه میتوان هدف مشخصی را دنبال کرد، ابتکار عمل را در دست گرفت، در منابع صرفهجویی کرد، کارها را ساده کرد یا برای رویارویی با مشکلات پیشبینینشده برنامههای جایگزین پیشنهاد داد. آنچه در ادامه خواهد آمد توصیههایی است برای مدیرانی که قصد دارند اول خودشان را مدیریت و کنترل کنند و سپس کارکنانشان را.
۱- کاملا متعهد به هدفی مشخص باشید.
همیشه به یاد داشته باشید که ابتدا باید درمورد کسبوکارتان تصمیم بگیرید. بعد از آن باید کاملا به آن متعهد باشید. بزرگان گفتهاند که برای کشتی سرگردانی که مقصد مشخصی ندارد هیچ بادی باد موافق نیست.
۲- ابتکارعمل را در دست بگیرید و آن را حفظ کنید.
دلیل اصلی این امر این است که نه تنها در کسب و کار، بلکه در زندگی هم رقابت وجود دارد. چه بسیار ایدههای فوقالعادهای که بهدلیل تاخیر در عملی شدن و تبدیل به محصول شدن هدر رفتهاند یا اینکه توسط فرد یا شرکت دیگری به بهرهبرداری رسیدهاند. بهطور کلی تفکر و برنامهریزی اگر منجر به اقدامی عملی نشوند بیارزش هستند. بنابراین اگر فردی ابتکار عمل را در دست نگیرد و آن را حفظ نکند، یک رقیب این کار را انجام میدهد.
۳- صرفهجویی کنید تا منابع خود را افزایش دهید.
شما نمیتوانید در همه جا نیرومند باشید. این ایده برای صرفهجویی کردن یا از بین بردن اتلاف وقت یا منابع در موقعیتهای بی اهمیت ضروری است. متمرکز کردن منابع برجسته در جایی که مهم است، یعنی در نقطهای تعیینکننده، از رموز موفقیتهای بزرگ محسوب میشود. اگر میخواهید خود را به خوبی مدیریت کنید باید از تمرکز کافی برخوردار باشید. همانطور که یکی از اصول بنیادین مدیریت به ما میگوید که از انجام همزمان و توامان چند کار مختلف خودداری کنیم اصول خودمدیریتی نیز همین نکته را به ما گوشزد میکند.
۴- از تعیین موقعیت راهبردی استفاده کنید.
برای رسیدن به هدف راهبردی، نیاز مبرمی به حرکت ماهرانهای نسبت به تغییرات محیطی یا تغییرات غیرمنتظره دیگر دارید. شما ممکن است نیاز به اصلاح رویکرد و موقعیت نهایی خود داشته باشید، حتی وقتی که در حال رسیدن به هدف خود هستید. به همین دلیل اگر آنچه شما انجام میدهید کاربردی ندارد، شما نیاز به تغییر راهبردهایتان دارید؛ چرا که در غیر این صورت انرژی، زمان و تواناییهایتان را به هدر دادهاید.
۵- کارهای غیرمنتظره انجام دهید.
وقتی با دیگران رقابت دارید، بسیار موثر است که رقبا را شگفت زده کنید و کاری غیرمنتظره انجام دهید.
۶- خیلی چیزها را ساده نگه دارید.
اگر میخواهید کمتر دچار اشتباه شوید، راهبرد خود را ساده نگه دارید. راهبردها و مفاهیم ارزشمند آنهایی هستند که هرگز منجر به پیچیدگی بسیار نمیشوند و اجرای آنها ساده است. در نقطه مقابل، راهبردهای پیچیده بهدلیل دشواری در پیادهشدن و اجرا معمولا به نتایج مورد نظر منتهی نمیشوند و دردی دوا نمیکنند.
این برخلاف تصور عامه مردم است که فکر میکنند راهبردها هرچه پیچیدهتر و دامنهدارتر باشند، بهترند.
۷- همزمان جایگزینهای چندگانهای تهیه کنید.
چون مطمئنا برخی اقدامهای ناشی از تصورات شما درست از آب در نمیآیند، پس باید همیشه «طرح B» را داشته و آماده اجرای آن باشید. صاحبنظران عرصه خودمدیریتی همیشه تاکید میکنند که اگر یک ایده کار نمیکند، هدف را رها نکنید، بلکه با جایگزین آن پیش بروید و مطمئن باشید که با آزمودن راههای متعدد دیگر سرانجام موفق خواهید شد.
۸- مسیرهای غیر مستقیم رسیدن به هدفتان را نیز در نظر بگیرید.
راهبردی را مورداستفاده قرار دهید که ممکن است تفاوت ایجاد کند. برای مثال، شرکت سونی اولین شرکتی بود که ترانزیستورها را در محصولات خود بهکار برد و سالها وقت گذاشت تا مزایای ترانزیستورها را به مشتریانش نشان دهد؛ درحالیکه در ابتدای اختراع ترانزیستور، خیلی از مهندسان و طراحان آن را چیزی مسخره و غیرعادی میپنداشتند؛ اما همین ترانزیستورها بودند که از شرکت سونی یک ابرقدرت دنیای الکترونیک ساختند. شما هم میتوانید با جور دیگر دیدن و چندبعدی برخورد کردن با مسائل، آنها را بهتر و سریعتر حل کنید و به اهداف بزرگی دست یابید.
۹- زمانبندی و تعیین مسیر را تمرین کنید.
اجرای راهبرد درست در زمان اشتباه یا مسیر اشتباه میتواند به حدی بی اثر باشد که انگار آن راهبرد اشتباه بوده است. پس به موقع و در مسیر درست گام بردارید. خودمدیران بزرگ و موفق کسانی هستند که بهترین مسیر ممکن را در مناسبترین زمان طی میکنند و به اهداف خود دست مییابند؛ بدون اینکه نیازی داشته باشند که دیگران یعنی مدیران مافوق و روسا به آنها چیزی بگویند.
۱۰- همیشه در حال حرکت به جلو باشید.
همیشه ازموفقیتهای خود بهرهبرداری کنید و وقتی در حال رسیدن به اهداف خود هستید هیچ گاه توقف نکنید و کُند عمل نکنید. آلبرت انیشتین گفته است: موفقیت مانند دوچرخه سواری است به محض اینکه توقف کنید خواهید افتاد. یک خودمدیر هیچ گاه از تکاپو و حرکت به جلو دست نخواهد کشید؛ حتی اگر سازمان در برههای از زمان چیزی از او نخواهد و او را به حال خود رها کرده باشد.
ارسال نظر