ما با مصاحبه با فریلنسرها در طیف وسیعی از صنایع - صنایع تکنولوژیک تا تبلیغات- به این سوال پاسخ داده‌ایم. پاسخ‌های فریلنسرها در مورد آنچه کار را برای آنها معنی‌دار می‌سازد به ۶محرک زیر تقسیم شد:

• پیشرفت: حرکت رو به جلو، جست‌وجوی موقعیت و مسوولیت

• خودمختاری: استقلال، جست‌وجوی انتخاب و انعطاف‌پذیری

• توازن: تخصیص زمان برای امور مهم، جست‌وجوی موفقیت و بهره‌مندی

• خدمات: همکاری اجتماعی، تلاش برای تبدیل جهان به مکانی بهتر

• تنوع: توسعه، جست‌وجوی فرصت‌های جدید برای یادگیری و رشد حرفه‌ای

• پیوستگی: اجتماع، جست‌وجوی همکار

در اینجا یک نمونه‌گیری سریع از آنچه شنیده‌ایم را می‌خوانید:

وقتی به سراغ جین که یک کارشناس آمریکایی در تبلیغات و روابط عمومی است رفتیم، او معنا در کارش را در دو کلمه خلاصه کرد: توازن و خودمختاری. او می‌گوید :«ابتدا توازن است که اهمیت دارد. به‌عنوان مادر سه فرزند، داشتن توازن برای کار طی ساعاتی که با آنها نیستم، واقعا برای من مهم است. اما اهمیت خودمختاری نیز در جایگاهی نزدیک به مورد اول قرار دارد. من می‌خواهم روی برنامه کاری خودم کنترل داشته باشم و واقعا دریافته‌ام که در خانه با جلسات متناوب بهتر کار می‌کنم. من می‌خواهم بدون درگیر شدن با سیاست‌های اداری و اختلال مداوم در پروژه‌های جدید که نیاز به کمک فوری دارند، یک پروژه را با حداکثر قوا شروع کنم. من می‌خواهم مالک کار و زندگی‌ام باشم.»

گرچه جین کار خود را بر مبنای پتانسیلش برای ارائه توازن و خودمختاری انتخاب می‌کند، آشر تمرکز خود را بر چیز دیگری می‌گذارد. آشر یک انسان‌شناس کانادایی است که اخیرا پس از شغل آموزش و مشاوره در مورد اثر اجتماعی پروژه‌‌های زیرساختی در جوامع روستایی و محلی کانادا بازنشسته شد. برای او معناداری و هدفمندی شخصی در «تنوع» و تکمیل مهارت او نهفته بود. همان‌طور که او بیان می‌کند «آنچه من را در مورد ارزیابی اثر هیجان‌زده می‌کند، این است که خودم دست به کار شوم؛ با تامل وارد یک موقعیت اجتماعی شوم و از مهارت‌هایم در به‌کارگیری بهترین دانش از علوم اجتماعی برای حل مشکلات بهره ببرم.»

کریستین، یک جامعه‌شناس دانمارکی که اخیرا تدریس در دانشگاهی در کپنهاگ را برای شروع شغلی در زمینه توسعه سازمانی رها کرده است بر «خدمات» تاکید می‌کند: « من تنها با انجام کاری موافقم که معتقدم مستقیما ارزش ایجاد می‌کند و به سازمان‌های ارباب رجوع  محور کمک خواهد کرد تا با اطمینان و قابلیت بیشتری کار کند.»

در مصاحبه ما، چارلز، یک توسعه‌دهنده نرم‌افزار آمریکایی، بر «پیوستگی» و اهمیت احساس «بخشی از یک جامعه بودن» تمرکز کرد: «معناداری یک پروژه برای من به معنای اشتراک در هدف و موفقیت مالک محصول است. زمانی که این امر رخ داد کار شما طبیعتا روزانه و در بلندمدت مورد تقدیر قرار می‌گیرد. زمانی که پروژه پایان می‌یابد شما می‌توانید ارزشی را که ارسال کرده‌اید بازتاب داده و ببینید. مشاهده کارتان و قدرت دادن به یک کسب‌و‌کار که شامل گروهی از افراد است، بسیار پرارزش خواهد بود.» چه نکته کلیدی از این داستان‌های شخصی می‌آموزید؟ فریلنسرهای خود را بشناسید و تجربه کاری آنها را با آنچه برایشان بیشترین اهمیت را دارد تطبیق دهید. اما چگونه؟

پیش از اینکه آنها شغل را بپذیرند، از آنها بپرسید «شرایط شما برای انجام بهتر کار چیست؟»

به‌عنوان مثال، ممکن است شگفت‌زده شوید که حتی میزان اندکی انعطاف‌پذیری موفقیت‌آمیز خواهد بود. ممکن است آنها مراقب یک کودک معلول یا یک پدر و مادر سالخورده باشند و نیاز به موقعیتی داشته باشند که توازن یا خودمختاری یا هر دو اینها را ارائه دهد. فرصت‌هایی برای حجاری شغلی۱ ارائه دهید.

این مفهومی است که از سوی تیموتی باتلر و جیمز والدروپ معرفی شد؛ به افراد اجازه می‌دهد تغییرات کوچکی برای یک نقش یا وظیفه اعمال کنند تا بهتر با مهارت‌ها، تجربیات و ترجیحات کاری یک فرد تناسب داشته باشد و به این ترتیب به آن شغل متعهد بمانند. گرچه این مفهوم ابتدا در مورد کارمندان تمام‌وقت به‌کار گرفته شد، اما زمان کار کردن با فریلنسرهای برتر نیز به همان اندازه ارزشمند است. به‌عنوان مثال، برای فریلنسرهایی که بر پیشرفت متمرکز هستند، ارائه شانس برای انتشار نتایج آنها یا صحبت در یک کنفرانس، می‌تواند بین یک تجربه کم‌فروغ و تجربه‌ای شگفت‌انگیز، تمایزی ایجاد کند.

  بازخورد ارائه دهید

در پژوهشی که انجام دادیم به این نتیجه رسیدیم که هدایت‌کنندگان پروژه که فریلنسرها را مدیریت می‌کنند بازخورد کافی ارائه نمی‌دهند. علاوه بر ارائه داده‌های مثبت و سازنده برای فریلنسرها در مورد عملکردشان، مدیران باید رضایت فریلنسرها در مورد پروژه و تیم را نیز بررسی کنند. یک سوال مفید ممکن است این باشد: «در فراهم کردن این شرایط- محیط و روابط- برای شما و برای انجام بهتر کارتان تا چه حد خوب هستیم؟» ما می‌دانیم که فریلنسرها در حال تبدیل شدن به یک نیروی بزرگ‌تر در عملکرد سازمانی هستند؛ یک مطالعه جهانی توسط تاپتال نشان داده است که ۹۱ درصد سازمان‌ها بر کارشناسان خارجی- از توسعه‌دهندگان نرم‌افزار تا انسان‌شناسان فرهنگی- متکی هستند تا همکاری ایجاد کنند. اکنون زمان آن است که سازمان‌ها هم این حقیقت را شناسایی کنند و هم هماهنگ عمل کنند. سازمان‌هایی که خواستار حفظ بهترین افرادشان هستند، معناداری و رضایت کارمند را به یک اولویت واضح تبدیل می‌کنند. اما آنها نباید در آنجا کارشان را متوقف کنند. سازمان‌هایی که شرایط مذکور را برای فریلنسرها فراهم می‌کنند تا آنها کارشان را به بهترین نحو انجام دهند، نهایتا بهترین استعدادهای بیرونی را جذب خواهند کرد.

  پی‌نوشت:

۱. job sculpting یا حجاری شغل فرآیندی است که در آن به‌جای اینکه از کارمند انتظار داشته باشیم تا با شغل موردنظر در یک سیستم سنتی متناسب شود، آن را بر اساس علایق فرد طراحی می‌کنیم.