میرشمسالدین ادیب سلطانی درگذشت
گنجینه علم و فلسفه
از مهمترین آثار ترجمهشده توسط میرشمسالدین ادیب سلطانی میتوان به سنجش خرد ناب امانوئل کانت، منطق ارسطو، جستارهای فلسفی برتراند راسل، سوگنمایش هملت اثر ویلیام شکسپیر و همچنین رساله منطقی- فلسفی ویتگنشتاین اشاره کرد. رضا داوری اردکانی، استاد فلسفه و عضو فرهنگستان علوم، در سوگ میرشمسالدین ادیب سلطانی نوشت: هوالغفور. درگذشت دانشمند بسیاردان و منیعالطبع استاد میرشمسالدین ادیب سلطانی را به بازماندگان گرامی و به اهل دانش و فرهنگ تسلیت میگویم. ادیب سلطانی از حیث وسعت دانش و اطلاعات کمنظیر و شاید در میان ما بینظیر بود. در پزشکی تحصیل کرد و روانپزشک شد و از روانپزشکی به ادبیات و فلسفه و تاریخ رو کرد و در همه این دانشها به مقام بلند نایل شد.
او شاید بیش از ده زبان زنده و باستانی را به خوبی میدانست چنانکه ارگاتون (ارغنون) ارسطو را از متن یونانی ترجمه کرد. آزاد و آزاده زیست و هیچ سودا و سودی او را از علم و تحقیق منصرف نکرد.» میر شمسالدین ادیبسلطانی در خانوادهای شناختهشده و اهل ادب و شعر، در سال ۱۳۱۰ به دنیا آمد. پدر و مادرش از سر علاقه به خواجه شمسالدین حافظ شیرازی، نام «میرشمسالدین» را بر او نهادند. به واسطه شغل پدر، کودکی او تا پیش از ورود به مدرسه در بروجرد، سنندج و زنجان گذشت. زبان فرانسوی را در کودکی، با کتاب دستدومی به نام فرانسه بدون معلم آموخت و زبان انگلیسی را از رادیو بیبیسی فراگرفت. او در سال ۱۳۲۲ به دبیرستان رفت. او، پس از اتمام شش سال متوسطه، در سال ۱۳۲۸ وارد دانشکده طبِ دانشگاه تهران شد و دکترای پزشکی خود را از دانشکده پزشکی دانشگاه تهران دریافت کرد.
در سال ۱۳۳۰ به شکل ناگهانی به هند رفت. مدتی بعد برای ادامهتحصیل در زمینه روانپزشکیِ بالینی و تحقیقات بیوشیمی به شهر وین رفت و بعد از گذران چند دوره تحصیلی در آنجا، دستیار پروفسور هافمن، یکی از سرشناسترین روانپزشکان آن ایام، شد. او در سال ۱۳۴۰ برای دیدار خانواده به ایران بازگشت، اما پس از آن دیگر به دانشگاه وین نرفت؛ بنابراین تحصیلاتِ روانپزشکیاش را نیمهکاره رها کرد و به لندن رهسپار شد. پس از مدتی زندگی فرهنگی در لندن به تهران برگشت. در تهران میرشمسالدین به تدریس زبان انگلیسی در بریتیش کانسل روی آورد. به خلاف روش مشخص تدریس در این موسسه، میرشمسالدین بر اساس روش خاص خود تدریس میکرد و حتی گاهی اوقات غلطهایی از کتابهای درسیِ انگلیسی وارداتی میگرفت که به مذاق مدیران موسسه خوش نمیآمد. در سال ۱۳۴۶ به پیشنهاد کریم امامی، سرویراستار کتابهای غیردرسی در موسسه انتشارات فرانکلین تهران میشود. در این دوران کمکم پرسش از چگونگی جایگزینی اصطلاحات مناسب به زبان فارسی در ذهن او شکل میگیرد؛ پرسشی که تا پایان عمر همراه او بود.