مهرداد بهار ۹۲ سالپیش در چنین روزهایی به دنیا آمد
روایت زندگی یک چهره مهم فرهنگی
ابوالقاسم اسماعیلپور استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه ادبیات میگوید؛ مهرداد بهار همیشه به شوخی میگفت، من تا میخواهم موضوعی را مطرح کنم، سریع میگویند پسر ملکالشعرای بهار حرفهای پدرش را میزند و از این نظر تاحدی مکدر بود که چرا من خودم دیده نمیشوم؟ اما آثار مهرداد بهار با پدرش قابلمقایسه نیست؛ ملکالشعراء شاعر تراز اول عصر خود بود و مهرداد بهار اصلا اهل شعر و شاعری نبود. او تحصیلات آکادمیک و تحصیلات علمی جدید داشت و پدرش فاقد آن بود، در واقع مهرداد بهار میخواست با کارها و آثارش از سایه سنگینی که پدر بر پسر افکنده بود، متمایز شود و این کاملا واضح بود.
این استاد دانشگاه در ادامه خاطرهای از مهرداد بهار درباره مخالفتش با محفلهای شعری بیان میکند. بهار میگفت برای سربهسر گذاشتن پدر و شاعرانی که به خانهمان میآمدند، بالای درخت انجیر میرفتم. آنها زیر سایه درخت مینشستند و من انجیرهای پوسیده را میکندم و روی سرشان میانداختم. در آخر پدرم متوجه شد و من را فلک کرد. این خاطرهای بود که مهرداد بهار در دهنکجی به محافل شعری از دوران کودکی نقل میکرد.
او سپس ادامه میدهد: مهرداد بهار بدون اغراق در اساطیر ایران یگانه بود. او اولین دانشمندی بود که کتاب اساطیرایران را در سال۱۳۵۱ در بنیاد فرهنگ ایران منتشر کرده است، در واقع دهه۵۰ ایران میشود، آغاز پژوهشهای اسطورهشناسی ایرانی که بهدست یک دانشمند ایرانی محقق شد. البته قبل از او، استاد پورداوود آثار اوستایی را منتشر کرده بود اما استاد پورداوود دانش و دیدگاهی از اسطورهشناسی و میتولوژی نداشت. بقیه پژوهشها مربوط به ایرانشناسان خارجی بوده که راجعبه اسطورههای ایرانی تحقیقاتی انجام داده بودند. اولین دانشمندی که وارد این عرصه شد، مهرداد بهار بود. او توانست باب این تحقیق را بگشاید و صاحبنظر گاههای بسیار مهم و جدید هم در حوزه ایرانشناسی و هم حوزه اسطوره ایرانی است.
اسماعیلپور در گفتوگو با «ایسنا» میگوید: البته تحصیلات مهرداد بهار نزد بزرگترین ایرانشناسان دنیا در آن زمان، ولتر هنینگ ایرانشناس برجسته آلمانی که در دانشگاه لندن تدریس میکرد، مری بویس دیگر ایرانشناس و مکنزی و هارولد بیلی در این زمینه بیتاثیر نبود. این استاد دانشگاه همچنین درباره دیدگاههای بهار نسبت به اسطوره و اینکه چگونه میتوان از اسطورهها در دوران معاصر استفاده کرد، بیان میکند: استاد بهار معتقد بود، شناخت اسطورههای باستانی بهمعنای اعتقاد داشتن به آنها نیست و تاکید داشت، شناخت اسطورهها باعث میشود ما پیشینه فرهنگی و میراثفرهنگی خودمان را بهتر بشناسیم و نه اینکه دنبالهرو اسطورهها شویم، بنابر این کارشان مشخص بود که برای چه منظوری درباره اساطیر ایران، پژوهش کرده است. بیست سالتمام از عمر شریفشان را فقط صرف کار «بندهشن» که نخستین دانشنامه کهن ایرانی بود، کرد. کار شاخص او درمیان آثار استاد بهار نیز همین کتاب است که در دنیا کمنظیر است. او این کتاب را بهصورت کامل از متن پهلوی ساسانی برگردانده و تحلیل و پژوهش کرد.
اسماعیلپور با بیان اینکه دیگر کارکرد اسطوره از نظر مهرداد بهار، شناخت هویت یک سرزمین است، ادامه میدهد: او بر این باور بود که شناخت هویت ایرانی باید بر اساس اسطورههای باستانی و سنتهای کهن باشد، ما باید با ریشههای فرهنگی خودمان پیوند بخوریم و ببینیم که از کجا آمدهایم و ریشههای فرهنگی ما کجاست. چنانچه دانشمندان غربی ریشههای فرهنگی و هویتی خود را در فرهنگ یونان باستان و روم باستان جستوجو میکنند. ما بهجای اینکه همهچیز را به اروپاییان نسبت دهیم، باید از طریق اسطورهها ریشههای کهن فرهنگی خودمان را استخراج کنیم و در واقع خودمان را بهتر بشناسیم.