چهار فیلم در آخر هفته فیلم فجر روی پرده رفتند
جشنواره در نیمه راه
درباره یک جن
زالاوا
نویسنده و کارگردان: ارسلان امیری
تهیهکننده:سمیرا برادری
بازیگران: نوید پورفرج، پوریا رحیمیسام، باسط رضایی و فریدون حامدی
خلاصه داستان: فیلم در روزگار پهلوی میگذرد و درباره مردم روستایی است که تصور میکنند جن به روستایشان زده است. استواری که روزهای پایانی خدمتش را در پادگان این روستا میگذراند، برای مقابله با تصوری که به نظرش خرافات است با مردم رودررو میشود و...
ارسلان امیری-کارگردان: روزی پدرم برای من خاطرهای را تعریف میکرد از جدش که جنی را تسخیر کرده بود و آن را به خدمت گرفته بود. شیوه روایت پدرم برای من جذاب شد و تصمیم گرفتم فیلمی با این محتوا بسازم. من فیلمی درباره «جن» نساختم و هیچگاه جرات نمیکنم وارد چنین موضوعاتی شوم. ما در این فیلم وارد مبحث درام شدیم و کاری به مباحث مذهبی این ماجرا نداریم. هدف ما نقد خرافه و به تصویر کشیدن سوءاستفاده از این قبیل مسائل است. اگر همه اقوام رسانه داشته باشند، شناخت از هر قومیت شکل میگیرد که نتیجه آن رسیدن به صلح و وحدت درونی است. من زبان کردی را دوست داشتم و میخواستم فیلمی به این زبان بسازم. اگر تعداد فیلمهای بیشتری در اقصی نقاط ایران ساخته شود تکثر آثار اتفاق میافتد و میشود ویژگیها و نشانههای مشترک را در سینمای اقوام پیدا کرد.
نوید پورفرج-بازیگر: فیلمنامه بسیار خوب بود و بعد از خواندن آن تصمیم گرفتم که در آن باشم؛ ضمن اینکه نقش من در «زالاوا» با دیگر آثارم فرق داشت. سکانسی که عاشقانه شروع میشود تا پایان فیلم تداوم دارد و حفظ این رکورد کمی سخت بود. حدود 25 روز ما درگیر سکانسهایی بودیم که جلوی در میگرفتیم.
سمیرا برادری-تهیهکننده: من همچنان فکر میکنم مساله گیشه و بازیگر نباید در اختیار عدهای محدود باشد. این ما هستیم که باید به سلیقه و شعور مخاطب اعتماد کنیم و فیلمهایمان را بسازیم. این پروژه حدود دو سال طول کشید و به اعتقاد من اگر همه فرمولهای گیشه را نداشته باشد آن بخشی را که مربوط به قصهگویی است، دارد.
روایت سیاسی از عدالت
مصلحت
نویسنده و کارگردان: حسین دارابی
تهیه کننده: محمدرضا شفاه
بازیگران: فرهاد قائمیان، وحید رهبانی، مهدی حسینینیا، مجید نوروزی و نازنین فراهانی
خلاصه داستان: فیلم در روزهای نخست پس از انقلاب اسلامی میگذرد. فرزند یکی از قاضیان مطرح کشور در آن سالها مرتکب قتل میشود و برخی از نزدیکان او تلاش میکنند با دستکاری پرونده او، کسی دیگر را به جای قاتل به دادگاه معرفی کنند.
حسین دارابی -کارگردان: در باشگاه فیلم سوره وقتی بهدنبال انتخاب سوژه امسال بودیم، با «مصلحت» روبهرو شدیم و بهدلیل سوژه ملتهب و بهروزی که داشت، آن را ساختیم. بازیگران غیرسوپراستار را بررسی کردیم و به گزینههای خوبی رسیدیم که فورانی از انگیزه داشتند. درباره پایانبندی بحث زیادی کردیم. برخی کلیشهها در سینما وجود دارد که من دوست دارم و استفاده میکنم، پایان فیلم هم سلیقهای بود و آن را دوست داشتم.
محمدرضا شفاه-تهیهکننده: فیلم با اسم موقت ساخته شد و وقتی تقاضای نام « مصلحت نظام» را داشتیم، در وزارت ارشاد تصویب نشد. البته که با اسم مصلحت هم حالمان خوب است. تلقی ما این نبود که نام فیلم رد شود، دو سه خبر با نام «مصلحت نظام» کار کردیم؛ اما پس از اعلام وزارت ارشاد دیگر از آن استفاده نکردیم.
وحید رهبانی- بازیگر: وقتی پیشنهاد بازی در این فیلم داده شد، با کارگردان صحبتهای زیادی داشتیم و بعد از چند جلسه، به توافق رسیدیم و خوشحالم که در این فیلم بودم. فیلم مصلحت درباره عدالت صحبت میکند. عدالت یک مقوله سیاسی نیست و اگر هم شده، اشتباه است، باید شامل همه شود. جالب اینکه فضای فیلم مصلحت در سال ۵۸ میگذرد؛ اما به فضای امروز نزدیک است. اما اینکه چطور این همکاری را انتخاب کردم، پله اول فیلمنامه است و سپس هیجان سر صحنه برایم اهمیت دارد.
نازنین فراهانی- بازیگر: نقش کمی در این مجموعه داشتم؛ اما میتوانم بگویم این فیلم با امکانات محدود یک فیلم اول ساخته شده است و باید به کارگردان آن تبریک گفت. او بهعنوان کارگردان فیلم اول، تسلط خوبی داشت.
یاد «زیر آسمان شهر»
روشن
نویسنده و کارگردان:روحالله حجازی
تهیهکننده:جواد نوروزبیگی
بازیگران:رضا عطاران، سارا بهرامی و سیامک انصاری
خلاصه داستان: روشن، مرد میانسال عشق بازیگری نمیتواند خانه ثبتنامیاش را بگیرد و در آستانه فروپاشی همه چیز، تصمیم میگیرد نقشش را بازی کند.
روحالله حجازی- کارگردان: من فیلمساز سیاسی نیستم و آثارم خیلی تعابیر سیاسی ندارند. مساله من شخصیت «روشن» بود و خیلی دنبال این ماجرا نیستم که بر مبنای مقطعی که در آن زندگی میکنیم، فیلم بسازم. این فیلم بیشتر بعد جامعهشناختی دارد و علاقهام موضوعات روانکاوانه است. این اولین فیلم کاراکترمحور من است و به اعتقاد خودم به اندازه کافی به ابعاد مختلف این شخصیت پرداختهام. اگر سراغ مکانهایی در جامعه برویم که کمتر دیده شده و اقشار طبقه فرودست را ببینیم، متوجه میشویم که رسالت سینما پرداختن به معضلات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. بحث سیاهنمایی نیست و ما باید به این موضوعات بپردازیم. لباس روشن، همان لباس استفادهشده در فیلم «پاریس، تگزاس» است. چون آن شخصیت عشق فیلم است و من ارجاعات زیادی به فیلمهای سینمایی دادهام.
رضا عطاران- بازیگر: اولین کاری که انصاری در تلویزیون بازی کرد «زیر آسمان شهر» بود که او پذیرفت و همکاری خوبی شکل گرفت و او کارش را همانگونه خوب ادامه داد. شخصیت روشن نسبت به فیلمنامههای دیگر که خوانده بودم، جای کار داشت و متفاوت از شخصیتهایی بود که تا بهحال بازی کردهام. مشابهش هم ندیده بودم که انفعال عجیب و غریبی دارد و دست به یکسری کارها نمیزند و دوست دارد با مهربانی کارها را پیش ببرد. سعی میکند زندگی ادامه داشته باشد و اگر زندگی برایش مساعد نیست، خودش را از بین میبرد.
سارا بهرامی-بازیگر: من فیلمنامه را دوست داشتم و مشتاق به همکاری با روحالله حجازی بودم. حضور رضا عطاران نیز در این فیلم برایم تعیینکننده بود. من به طول نقشم فکر نکردم و تنها دوست داشتم که در این فیلم حضور داشته باشم.
سرگل لواسانی- بازیگر خردسال: اولین تجربه سینماییام بود و در کنار آقای عطاران خیلی به من خوش گذشت و وقتی فیلمبرداری تمام شد، من خیلی گریه کردم.
مادربزرگ شدن معتمدآریا
روزی روزگاری آبادان
نویسنده و کارگردان: حمیدرضا آذرنگ
تهیه کننده:علی اوجی
بازیگران:فاطمه معتمد آریا، محسن تنابنده
خلاصه داستان: خانواده پنج نفری مصیب چرخیده در آخرین روز سال مشغول خرید شب عید هستند؛ اما بهدلیل حال بد مصیب که ناشی از گرفتاریاش به مواد مخدر است کشمکشی میان آنها در میگیرد و در اوج تلاش خیری مادر خانواده برای به آرامش رساندن خانواده به ناگاه اتفاقی غیرمنتظره همه آنها را غافلگیر میکند و...
علی اوجی- تهیهکننده: این فیلمنوشت، سال پیش به من پیشنهاد شد، اختلافی بین من و حمیدرضا آذرنگ، پیش آمد چون بازیگری پیش نیامد و او خواست خودش در فیلم بازی کند. با هم قهر کردیم و همکاری ما هم منتفی شد. گفتم راضی نیستم اولین کارت را خودت بازی کنی. ماجرا به سمت دیگری رفت تا اینکه دوباره از سمت عبدالله اسکندری و حمید به پروژه دعوت شدم. البته محسن تنابنده هم از فیلمنامه خوشش آمده بود و تصمیم گرفتیم فیلم را بسازیم. تنابنده از پروژه آقای فرهادی آمده بود و تستش مثبت شده بود.
حمیدرضا آذرنگ- کارگردان: من تا قبل از این کارگردانی تئاتر زیاد انجام داده بودم و مشکلات کارگردانی را میدانستم. کارگردانی کار سختی است؛ اما هرگز نمیدانستم اینقدر رنج، سختی و سختکوشی را توامان با هم میخواهد، مدیریت کلان میخواست. در مقام کارگردان مجموعهای از تخصص دورت هست که باید به لحاظ روحی و کاری با آنها کنار بیایی با علم به اینکه میدانستم کار سختی است. همراهی یکساله خانم معتمدآریا برای من ارزشمند بود. معتمدآریا یکی از زیباترین لحظههای زندگی خود را بهخاطر این فیلم ندیده گرفت؛ او روز تولد نوهاش حضور نداشت.
فاطمه معتمدآریا- بازیگر: سابقه تئاتری که من و آذرنگ داشتیم باعث شد این فیلم مهمتر و جذابتر باشد. در طول یکسال و نیم که منتظر این کار بودم فراز و نشیبهای زیادی دیدم که باعث میشد کار به عقب بیفتد. روز اول به او گفتم خوشحال میشوم در این اثر با هم همکاری کنیم و هنوز همان حس را دارم. صحبت از جایزه شوخی است و نگاهی به آن ندارم.