طبیعت‌گرد بی‌قرار

فورد به سخت‌گیری شدید با بازیگران فیلم‌‌هایش، تمسخر و فریاد کشیدن برسر آنها شهرت داشت تا جایی که «جان وین» را «احمق بزرگ» صدا می‌‌زد و به گفته‌ «هنری فوندا»، تنها کسی بود که می‌‌توانست جان وین را به گریه بیندازد. با این حال بسیاری از بازیگرانی که سابقه کار با فورد را داشتند، اذعان کرده‌اند که شخصیت محکم و جدی او، بهترین بازی را از آنها گرفته است. یکی از عادت‌هایش این بود که در بیشتر فیلم‌هایش مستقیم و غیرمستقیم به اصالت ایرلندی خود اشاره می‌کرد.

هیچ‌گاه فیلم‌نامه نمی‌نوشت و عاشق اقتباس از آثار ادبی بود. اهل زیاده‌گویی و فلسفه‌پردازی نبود و خیلی ساده با مردم برخورد می‌کرد. به همین دلیل داستان‌های قصه‌پرداز و ساده را بیش از همه دوست داشت. به طبیعت وحشی آمریکا علاقه فراوانی داشت و بیشتر اوقات برای سفر و گشت‌وگذار به طبیعت می‌رفت. فورد آدم ماجراجو و بی‌قراری بود و تاب ماندن در یک نقطه را نداشت.

 به همین دلیل در برخی نبردهای مهم و حیاتی جنگ جهانی دوم از جمله عملیات اورلرد و نبرد تاریخی ساحل نرماندی حضور داشت. در طول جنگ یکی از چهره‌های مهمی بود که به ساخت فیلم‌های مستند خبری برای اطلاع مردم آمریکا از جنگ جهانی دوم می‌پرداخت و با جراحات متعددی هم در این زمینه مواجه شد. درباره بی‌قراری‌اش هم باید این را گفت که سال ۱۹۵۶ موقع ساخت فیلم «جویندگان»‌ چشم چپش دچار آب‌ مروارید شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت؛ اما علاقه‌ای به پانسمان روی چشمش نداشت و مدام بی‌تابی می‌کرد و سرانجام زودتر از موعد آن را باز کرد و باعث کوری‌اش شد. از آن به بعد چشم‌بند مشکی می‌زد. یکی از عادت‌های مهم او در زندگی این بود که در نوشیدن و دود کردن افراطی بود. در سال‌های پایانی عمر سلامتی‌اش به خطر افتاد و زمین‌گیر شد و در نهایت به‌دلیل سرطان معده فوت کرد.