اولین کوزت ایران
امروز سالروز تولد ملکه رنجبر است
ملکه رنجبر سال ۱۳۱۵ در رشت بهدنیا آمد. پدرش عبادالله رنجبر از بنیانگذاران تئاتر ایران، نه تنها نقش مهمی در زندگی هنری او داشت بلکه برای وی الگویی اخلاقی بود. رنجبر درباره پدرش تعریف میکرد: «پدرم ما را طوری تربیت کرد که وابسته به پول نباشیم و خودش هم اینطوربود؛ البته همیشه حواسش به بازیگران تئاترهایش بود و هرطور شده دستمزد آنها را پرداخت میکرد. به یاد دارم وقتی بچه بودم شبی پدرم وارد منزل شد و به سرعت فرش خانه را جمع کرد. مادرم تعجب کرد و پرسید: «فرش را برای چه جمع میکنی؟» پدرم گفت: «تئاتر امشب فروش خوبی نداشت. میخواهم این فرش را بفروشم تا هنرمندان تئاترم ناامید نشوند.»
این پیشکسوت بازیگری که سالهای آخر عمر از بیوفایی اهالی هنر و مسوولان این عرصه گلهمند بود و دچار افسردگی شده بود گذشته را جوری دیگر توصیف میکرد و معتقد بود پیش از این هنرمندان با شفقت و همبستگی بیشتری درکنار هم بودند. وی بهیاد میآورد: «خاطرم هست یک شب یکی از کارگران سالن به ما گفت که شب گذشته فرزندش بیمار شده و او را به بیمارستان برده است و از مدیر تالار نمایشی پول درخواست کرده بود اما او نداده بود. با این حرف علی تفکری از تئاتریهای آن زمان گفت «پرده را پایین بکشید. تا زمانیکه آن مدیر نیاید و از این مرد عذرخواهی نکند و این هزینه را مودبانه ندهد ما تئاتر اجرا نمیکنیم» اینقدر هنرمندان دردمند بودند و با عوامل همبستگی داشتند.»
با این همه او تا آخرین روزهای حیاتش قدردان مردم بود و آنها را حامی اصلی خود میدانست که او را فراموش نکردهاند. رنجبر دراینباره گفته بود: «یک بار در ختم یکی از هنرمندان هیچکس نمیتوانست مرا از دست مردم نجات دهد آنقدر که مردم دور من حلقه زده بودند و میگفتند «مهتاج» ما اومد. آخر مرا به یک مغازه بردند. صاحب مغازه مجبور شد چراغهای مغازه را خاموش کند و کرکرهاش را پایین بکشد. ما یک ساعتی آنجا ماندیم تا اینکه نیروی انتظامی آمد ماشین آورد و مرا با ماشین نیروی انتظامی بردند. مردم آنجا منتظرم بودند و میگفتند نگهدارید ما دوستش داریم. زمانیکه در ماشین بودم یک نفر سرش را داخل ماشین آورد و گفت ما زحمتهای تو را فراموش نمیکنیم.»
این هنرمند نهتنها در آثارش که در زندگی واقعی نیز نقش مادری دلسوز را برای همکارانش ایفا میکرد. آرش معیریان، فیلمنامهنویس و کارگردان درباره او گفته است: «شاید بشود قشنگترین نکتهای که از شخصیت و به قول معروف رفتار ملکه رنجبر گفت که در خاطر همه به جا مانده، تکیه کلامهای ویژه و خاص او باشد که قبل یا بعد از هر جملهای که میگفت، کلمه «مادرجان» است. برایش تفاوت نداشت مخاطبش در چه رده سنی، جایگاه یا موقعیتی است. درست مثل فرزندش با او برخورد میکرد. شخصا کلمه مادر جان او را خیلی دوست داشتم و سمپات بودم؛ بنابراین از او خواسته بودم که در دو کاری که با هم همکاری داشتیم- چه فیلم سینمایی چپ دست سال ۸۳ و چه سریال سایه روشن سال ۸۹- در دیالوگهایش مثل شخصیت واقعی خودش از کلمه مادرجان استفاده کند و این لفظ را یادش نرود.»
ملکه رنجبر که ماههای آخر از پارکینسون رنج میبرد سرانجام پنجشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۸ در بیمارستان کسری تهران در ۸۳ سالگی درگذشت و دریغ در بحران بیماری کرونا آنطور که شایستهاش بود مراسمی برایش برگزار نشد.