روایت زوال روح از نگاه یک آفتابپرست
رمان «آفتابپرستها» نوشته ژوزه ادوآردو آگوآلوسا با ترجمه مهدی غبرایی منتشر شد. «آفتابپرستها» رمانی شگفتانگیز از نویسندهای آنگولاییالاصل است؛ کشوری که انواع کودتاها و درگیریهای نظامی و خونین را در نیمه دوم قرن بیستم گذرانده و سابقه استعمار شدنش نیز در ادبیات بسیار بهچشم میخورد.
این رمان برآمده از روح جهانِ مسخِ کافکا و روایتهای بورخس است. راوی رمان یک آفتابپرست است که در خانهای کهنه زندگی میکند. او شاهد تاریخ بوده و هست. کسانی به این خانه میآیند که خواستار ابداع گذشته هستند. همخانه این آفتابپرست زالی است با ذهنی عجیب و همین امر باعث دیالوگی میشود بین این دو درباره ماجراهایی که در خانه میگذرد. آگوآلوسا با درهم آمیختن بیان استعاری و رئالیسم تاریخی ترکیبی بدیع میسازد درباره فساد قدرت و جهان متصلبِ انسانهای پیرامون. آفتابپرستها در لایههایش رمانی سیاسی است در فضایی که شخصیتها ناچارند از خود بگویند و از آنچه رقم زدهاند. رمانی درباره زوال روح بشری به روایت یک آفتابپرستِ کهنسال. «آفتابپرستها» در ۲۱۹ صفحه و به قیمت ۲۲هزارتومان از سوی نشر چشمه به چاپ رسیده است.
ارسال نظر