تغییر مدیران عامل‌ دو شرکت بزرگ فولادسازی و خودروسازی زیرمجموعه وزارت صنایع و معادن با بازتاب مطلوبی از سوی محافل صنعتی رو‌به‌رو نشده است. تغییر مدیران‌عامل دو شرکتی که در میان یکصد شرکت برتر به ترتیب رتبه دوم (ایران‌خودرو) و رتبه هفتم (ذوب‌آهن اصفهان) را دارند، از نظر بسیاری از تحلیل‌گران و فعالان صنعتی بسیار ناگهانی و غیرمنتظره بوده است. چراکه پیش از استعفا، برکناری یا بازنشستگی مدیران این دو شرکت که با تغییر هیات‌مدیره شرکت سایپا و ایران‌خودرو همراه و همزمان بوده است، هیچ زمینه اجتماعی یا خبری برای دلایل این کار مطرح نشده است.

ابهامات در محافل صنعتی زمانی بیشتر شده که از سوی مقامات مسوول دلایلی هم برای تغییرات یا برکناری در هفته بعد از تعطیلات نوروز اعلام نشده است.

در این شرایط صرف‌اینکه مدیران ارشد وزارت صنایع و معادن از اختیارات قانونی خود برای این تغییرات استفاده کرده‌اند، هم دلیل قانع‌کننده‌ای برای اقناع مخاطبان خبر محسوب نمی‌شود.

اما در این میان، سوال جدی‌تری مطرح می‌شود و آن این که چرا محافل صنعت باید نسبت به تغییرات مدیران ابراز شگفتی کند؟

واقعیت این است که تغییرات ناگهانی و بدون مقدمه مدیران از سطح وزیران تا مدیران شرکت‌ها طی سه چهار سال اخیر پدیده‌ نادر نبوده و به طور متوالی وجود داشته و محافل صنعتی نه تنها نباید نسبت به این موارد ابراز شگفتی کنند؛ بلکه این موارد را در همه مسیر تغییرات و جابه‌جایی معاونان، مدیران شرکت‌ها را زیر نظر وزارتخانه بدانند.

دولت بر این عقیده است که این تغییرات به منظور همسویی در برنامه‌ها و سیاست‌های متبوع و افزایش کارایی تولید صورت می‌گیرد. اما منتقدان وضعیت فعلی، بر این باورند که تغییرات پی‌درپی، ریسک برنامه‌ریزی، اجرا، نظارت؛ یعنی ارکان و اساس مدیریت را افزایش داده و سیستم‌ها را با بی‌ثباتی روبه‌رو می‌کند.