مدیریت خردمندانه استفاده از پساب
افزایش جمعیت و توسعه صنعتی و کشاورزی در کشور، سبب افزایش تقاضای آب شده است. براساس گزارش بانکجهانی از کشورهای واقع در منطقه منا (شمال آفریقا و خاورمیانه)، به صورت تقریبی ۴۰درصد از مدیریت ناترازی بین تولید و مصرف آب را میتوان از طریق بهینه کردن میزان مصرف آب در بخش کشاورزی تامین کرد. این میزان، سهم بزرگی است که حتی در مدیریت مصرف منابع آب غیرمتعارف نیز باید به آن توجه کرد.
با توجه به کاربردهای متنوع پساب در بخشهای صنعت، کشاورزی، تغذیه سفرههای زیرزمینی و آبیاری فضای سبز شهری، وقتی در مورد استفاده از پساب صحبت میشود، باید تمامی جنبههای آن مدنظر قرار گیرد؛ مانند جنبههای بهداشتی، زیستمحیطی، اقتصادی و فنی؛ چرا که جمیع جنبههای یادشده در استفاده خردمندانه از پساب حائز اهمیت هستند. یکی از نکات مهم در موضوع تصفیه فاضلاب، تولید پساب و بازچرخانی آب، ارتباط مستقیم آن با GDP (تولید ناخالص ملی) است که شاید کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
منابع آب بهطور کلی به دو دسته منابع متعارف و منابع غیرمتعارف تقسیم میشوند. منابع آب متعارف شامل منابع آب سطحی (مانند رودخانهها، دریاچهها و آب شیرین) و منابع آب زیرزمینی (مانند چاهها و چشمهها) هستند. منابع آب غیرمتعارف هم به سایر منابع آب اطلاق میشود که مهمترین آنها تصفیه فاضلابهای شهری و صنعتی، شیرینکردن آب شور دریا، رطوبت هوا، جمعآوری آب باران، استفاده از آبهای ژرف و نظایر آن هستند که در شرایط کمآبی استفاده از آنها متداول است. مهمترین منابع آبهای غیرمتعارف، شامل نمکزدایی یا شیرین کردن آب شور دریا و بازچرخانی آب است.
با شرایط خشکسالی، کمبارشی و به دنبال آن کمآبی که امروزه مشکل کشورهای زیادی از جمله ایران است، باید به دنبال منابع آب پایدار بود؛ منابعی که تغییرات اقلیم بر آن اثر نگذارد. بخشی از شرایط خشکسالی مربوط به تغییرات اقلیم است. بنابراین اگر در حوزه پساب یا نمکزدایی از پایدار بودن این منابع صحبت شود، به این معنی است که در هر شرایط اقلیمی، در جایی که انسان سکونت دارد و آب مصرف میکند فاضلاب تولید میشود و این چرخه تداوم دارد. بنابراین مفهوم پایداری در مورد نمکزدایی و پساب وجود دارد.
در کشورهای پیشرفته از اصطلاح «use water» (آب استفادهشده) بهجای «wastewater» (فاضلاب) استفاده میشود. تصفیهخانه فاضلاب بهمثابه یک کارخانه است که آب استفادهشده به عنوان ماده خام اولیه وارد آن میشود و این کارخانه سهمحصول آب، انرژی و مواد را تولید خواهد کرد. کشورهای مختلف براساس نیازمندیهای خود به این محصولات توجه دارند.
در کشوری مانند ایران در حال حاضر با شرایط کمبود آب و خشکسالی، بخش آب مهمتر است؛ ولی در کشورهای پیشرفتهتر به دنبال مواد جامد و استخراج آن از فاضلاب هستند. کارشناسان محیطزیست در ابتدا به دنبال جمعآوری و مهار فاضلاب برای جلوگیری از انتقال بیماری بودند؛ اما در حال حاضر علاوه بر بعد مدیریت فاضلاب، به آن بهعنوان یک منبع باارزش نگریسته میشود.
افزایش جمعیت و اهمیت توسعه صنعتی در کشور، سبب افزایش تقاضای آب شده است. براساس گزارش بانکجهانی در مورد کشورهای ناحیه منا (شمال آفریقا و خاورمیانه)، به صورت تقریبی ۴۰درصد از مدیریت ناترازی بین تولید و مصرف آب مربوط به بهینه کردن میزان مصرف آب در بخش کشاورزی است. این سهم بزرگی است که حتی در مصرف منابع آب غیرمتعارف نیز باید به آن توجه کرد.
در کاربرد پساب باید بر نحوه بهکارگیری به دلیل تاثیرگذاری مستقیم آن بر GDP کشورها تاکید شود. با توجه به مصرف پساب در بخشهای صنعت، کشاورزی، تغذیه سفرههای زیرزمینی و آبیاری فضای سبز شهری، وقتی در مورد استفاده از پساب صحبت میشود، باید ارزش و نتایج آن بخش و خروجیای که خواهد داشت، در نظر گرفته شود. در حال حاضر به لحاظ تولید ارزش، بخش صنعت بیشترین ارزشافزوده را دارد. بنابراین استفاده خردمندانه از پساب مهم است و اینکه در چه بخشی باشد تا بیشترین ارزشافزوده را ایجاد کند.
باید توجه کرد، میزان آبی که به حوزه کشاورزی آورده میشود، نسبت به مصرف همان میزان آب وقتی به صنعت آورده شود، سود بسیار ناچیز دارد. اگر لازم است کشاورزی توسعه یابد، کشاورزی سنتی مورد نظر نیست؛ کشاورزیای که منابع آب را بهراحتی میتواند هدر دهد، بلکه استفاده از روشهای جدید در کشاورزی و بهکارگیری فناوری برای مصرف کردن بهینه آب و تولید ارزش افزوده قابلتوجه است. بیتردید صنعت میتواند ارزش بیشتری تولید کند و در اولویت قرار دارد.
در حال حاضر در کشور ما استفاده از پساب برای مصارف شرب مطرح نیست؛ ولی در ایالت کالیفرنیای آمریکا و سنگاپور این کار انجام میشود و هر دو منطقه فاضلاب را تا حدی که قابلیت شرب داشته باشد تصفیه میکنند. در سنگاپور بعد از تصفیه فاضلاب، پسابی که در حد آب شرب تصفیهشده، در بالادست رودخانه به جریان رودخانه اضافه و دوباره در پاییندست با تاثیر خودپالایی رودخانه بر روی آن مجددا تصفیه میشود. حتی اگر این کار انجام نشود مراحل تصفیه در این کشورها به گونهای است که تمامی استانداردهای لازم برای شرب را دارد. آبهای بطریشده در سنگاپور تحت عنوان new water وجود دارد؛ همان فاضلابی است که در حد شرب تصفیه شده و در دسترس است. در آمریکا این فرآیند قدری متفاوت است؛ یعنی فاضلاب بعد از تصفیه به چاه تزریق میشود و با ورود به لایههای خاک در چاه پاییندست آن را برداشت میکنند. این کشورها از فاضلاب بهعنوان منابع آب شرب استفاده میکنند. تصفیهخانههای فاضلاب باید به لحاظ مالی خودکفا باشند. در آمریکا تصفیهخانههایی وجود دارد که دوبرابر میزان برق مصرفی خود تولید برق دارند و برق مازاد را به شبکه سراسری میفروشند.
در مبحث چالشهای بهکارگیری پساب میتوان از دو دسته بحث اقتصادی و حقوقی یاد کرد. خوشبختانه وزارت نیرو در حوزه بهکارگیری پساب در سالهای گذشته اقدامات خوبی انجام داده است. افتخار داشتم بهعنوان مجری در دو نقشه راه ملی خدمتگزاری کنم؛ یکی از این پروژهها نقشه راه روشهای نوین تصفیه فاضلاب و پروژه دیگر نقشه راه نمکزدایی کشور بود که هردو بهخوبی به سرانجام رسید و توسط شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور تصویب شد.
باید اسناد قانونی وجود داشته باشد که بخش کشاورزی و صنعت را برای استفاده از پساب مجاب کند؛ به طوریکه اگر بخش صنعت آب موردنیاز خود را در حد رایگان در اختیار داشته باشد، وقتی صحبت از پساب میشود جایگاهی ندارد، بنابراین اینجا موضوع قانونی است که توسط آب و فاضلاب کشور قرار دارد مورد توجه است.
در سال ۱۴۰۱ طبق بخشنامهای از سوی وزارت نیرو، صنعت به لحاظ قانونی از برداشت آب باکیفیت منع شد؛ آب باکیفیتی که با حداقل هزینه قابل تبدیلشدن به آب شرب است، ولی به آبی تبدیل میشود که در بویلر یا کولینگ واترها (برجهای خنککننده) مورد استفاده قرار میگیرد. موضوع دوم، تعرفه پساب است. تعرفه پساب باید رقمی باشد که صنعت و شرکتهای فاضلاب را دچار مشکل نکند که تعیین آن به کار کارشناسی نیاز دارد. وزارت نیرو به لحاظ قانونی وظیفه تامین آب بخشهای مختلف کشور را برعهده دارد و نمیتواند از آن تخطی کند؛ اما باید اقداماتی انجام دهد که بخشی در حوزه خود وزارت نیروست و بخشی به همافزایی سایر دستگاهها نیاز دارد. یکی از دستگاههایی که همکاری آن موردنیاز است وزارت صمت است.
صنایع در کشور شرایط یکسانی ندارند؛ برخی صنایع به لحاظ مالی ضعیفترند، برخی نیروی کار کمتری دارند و برخی حتی قبل از تصویب این قانون بازچرخانی را در سیستم خودشان انجام دادهاند، بنابراین باید در نظر گرفته شود، اگر قرار است اقدامی شود، بخشهای صنایع کوچک آسیب نبینند و تولید مولد در هیچ شرایطی نباید خدشهدار شود، بنابراین اگر مصوبهای را ابلاغ میکنیم، باید در دستورالعملهای اجرایی شرایطی را تعیین کنیم که باعث توقف یا اختلال در تولید نشود. ما نیاز داریم مانند بقیه ضوابط ساخت مسکن، موضوع بازچرخانی آب در منازل را در اسنادی بگنجانیم. اگر انبوهسازان یا سازندگان شهرهای جدید در ابتدای امر به این موضوع بیتوجه باشند، پس از ساخت مسکن دیگر نمیتوان این زیرساختها را اضافه کرد. موضوع بازچرخانی آب باید مانند سایر موضوعات جزو مباحث الزامی ساخت مسکن قرار گیرد. حتی در کشورهایی مثل ژاپن که مشکل کمبارشی ندارند و از منابع آب شیرین بسیار باکیفیتی برخوردارند، سیستم بازچرخانی آب برای ساختمانهایی با متراژ ۳۰هزار متر به بالا در نظر گرفته شده است. اولویت ما در کشور هم سازندگان انبوهساز است اما در حال حاضر این استاندارد را نداریم. در اینجا نظام مهندسی نقش کلیدی دارد تا این استاندارد و ضابطه را به عنوان یکمبحث الزامی به بخشهایی که در ساخت مسکن دستاندرکار هستند، ابلاغ کند. اگر فقط بازچرخانی را بهطور استاندارد در خانهها داشته باشیم، بین ۵۰ تا ۷۰درصد میزان مصرف آب مصرفی منازل کاهش مییابد. اگر برای هر نفر ۲۰۰لیتر در خانه مصرف داشته باشیم به ۱۰۰لیتر تبدیل میشود که رقم بسیار بزرگی است. در حالی که در شهرهای بزرگ اگر تنها ۲۰درصد صرفهجویی کنیم، مشکل کمآبی را در بخش خانگی نخواهیم داشت.